در هدایت انسان، الزام تکوینی وجود ندارد
خطبه اول ـ در هدایت انسانها، الزام تکوینی وجود ندارد بلکه الزام تشریعی است یعنی واجبات الهی بر انسان واجب است، اگر انجام ندهد عقاب میشود، ترک محرمات الهی بر بشر واجب است، اگر ترک نکند، عقاب میشود اما مانعی در مسیر او قرار نمیگیرد.
به گزارش Alamolhoda.com، آیتالله علمالهدی ظهر امروز در خطبه اول نماز جمعه این هفته، 7 آبان ماه در حرم امام رضا (علیهالسلام)، در ادامه تفسیر سوره انسان در تبیین انسان الگویی قرآن در انسان زیستی، با بیان اینکه کلام ما در خطبه اول، تفسیر آیات مبارکه سوره انسان بود که به آیات پایانی این سوره رسیدیم، اظهار کرد: سخن امروز ما درباره این آیه است «إِنَّ هَذِهِ تَذْکِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِیلًا»، ذات مقدس پروردگار بعد از اینکه مؤلفهها و شاخصههای انسان الگویی قرآن را در عنوان ابرار بیان میکند و ویژگی انسانهای ضد انسان الگویی را مشخص کرده است، در نهایت میفرماید: «إِنَّ هَذِهِ تَذْکِرَةٌ...».
ایشان ادامه داد: تمام این تبیینهایی که ما در مورد انسان الگویی قران داشتیم، همه اینها عنوان تذکر دارد اما اینکه یک انسانی بخواهد واقعاً انسان الگویی قرآن باشد یا ضد الگوی قرآن قرار بگیرد، این مربوط به اراده و اختیار خود او هست، هرکس میخواهد بر حسب تشخیصی که از این آیات داده است و برداشتی که از این آموزه الهی در این سوره مبارکه دارد، راه خودش را بهطرف خدا انتخاب کند.
هدایت قرآن، هدایت اختیاری است
آیتالله علمالهدی با بیان اینکه هدایت قرآن، هدایتی اختیاری است، تصریح کرد: این آیه شریفه در مقام بیان واقعیت هدایت اختیاری انسان بهوسیله قران است و بعضی از مفسرین، «إِنَّ هَذِهِ تَذْکِرَةٌ»، مشارالیه « هَذِهِ » را قرآن گرفتهاند؛ یعنی خدا خواسته تعالیم و معارف قرانی، عنوان تذکر دارد و هدایت قرآن، یک هدایت اختیاری است و اجباری نیست؛ یعنی انسانها بر حسب آنچه از این هدایت قرآن برداشت دارند، راه خود را بهطرف پروردگار مشخص کنند درحالیکه مشارالیه «إِنَّ هَذِهِ...»، مطالبی است که پروردگار در این سوره مبارکه تا به اینجا درباره انسان الگویی قرآن بیان کرده است که خصوصیات ابرار باشد و درباره انسان ضد الگو مشخص کرده که انسان آثم و کفور باشد؛ هم انسان آثم و کفور در این آیه مشخص شد، هم ابرار در این آیه مشخص شدند، حالا « فمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِیلًا»، هرکسی میخواهد بر حسب اراده و اختیار خودش، راه خود را بهطرف خداوند اتخاذ و انتخاب کند.
ایشان خاطرنشان کرد: اصولاً بشر در ساختار، موجودی است که کمالش، کمال اختیاری است؛ موجودات و مخلوقاتی که پروردگار آفریده است، در کمالشان مجبورند و مجبورند مسیر کمال را طی کنند، یک درخت، چه بخواهد و چه نخواهد، باید در بهار سبز شده، شاخ و برگش سرازیر شود و میوه دهد، اینطور نیست که سبز شدن در بهار در اختیار خود این درخت باشد؛ یک دانه در زیر خاک چه بخواهد و چه نخواهد، باید در فعلوانفعالات داخل خاک رشد کند و بهصورت یک سبزه از زمین خارج شود، کمال این موجودات، اجباری است.
اختیار در هدایت انسان، او را تبدیل به «خلیفهالله» کرده است
آیتالله علمالهدی یادآور شد: در بین تمام مخلوقات و موجودات، افراد بشر، کمالشان کمال اختیاری است، بشر خلیفهالله در روی کره زمین است، پروردگار همه امکانات و استعدادات لازم را برای کمال بشر در اختیار او قرار داده است اما او با اراده و تصمیم خودش در استخدام این امکانات میتواند کمال پیدا کند و میتواند این کمال، استعدادات و توانمندیها را در مسیر کمال خود انتخاب نکند، در یک مسیر دیگر و در یک مسیر ضد کمال این استعدادات و توانمندیها را به کار گیرد.
ایشان با بیان اینکه هدایت بشر، هدایتی اختیاری است، عنوان کرد: به خاطر این اختیاری که انسان در تکامل خودش دارد، اراده، مشیت و خواست او در کمالش وجود دارد، به همین خاطر انسان در برابر همه موجودات، خلیفهالله نامگرفته، به خاطر این کمال ارادی و اختیاری هست؛ حال چون کمالش ارادی و اختیاری است، هدایت بشر نیز هدایت اختیاری است؛ خداوند راه را نشان میدهد، «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً»، یکی از آیات سوره مبارکه بود؛ ما راه را نشان میدهیم، یا شما به اراده خود این راه را انتخاب میکنید، میشوید بنده شاکر خدا و یا با اراده خود این راه را انتخاب نمیکنید، میشوید بنده کفور خدا.
در هدایت انسان، الزام تکوینی وجود ندارد
آیتالله علمالهدی افزود: بههرحال، انسانهای در هدایتشان، الزام تکوینی ندارند، الزام تشریعی است یعنی واجبات الهی بر انسان واجب است، انجام ندهد عقاب میشود، ترک محرمات الهی بر بشر واجب است، اگر ترک نکند، عقاب میشود اما اینطور نیست که اگر انسان بخواهد گناهی انجام دهد، حادثهای برایش پیش بیاید نتواند انجام دهد یا اگر بخواهد واجب را ترک کند، دچار بلا و گرفتاری شود که نتواند واجب را ترک کند.
ایشان خاطرنشان کرد: پروردگار در سوره یاسین میفرماید: « وَلَوْ نَشَاءُ لَطَمَسْنَا عَلَىٰ أَعْیُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّىٰ یُبْصِرُونَ»، اگر میخواستیم میتوانستیم چشمبند به چشم انسانهای بزنیم و آنان را در یک مسیر قرار دهیم و آنان نیز از این مسیر تخلف نکنند اما این کار را نکردیم، عهد بستیم، «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ، وَاَنِاعبُدُونی هذا صِراطٌ مُستَقیمٌ»، انسان اختیار و اراده دارد، با مشیت خود جاده را پیش پایش گذاشتیم، یک جاده عبودیت شیطان، شیطانپرستی، تبعیت از شیطان و به دنبال وسایس شیطانی راه افتادن و یک جاده هم صراط مستقیم، خدا پرستیدن، یکتاپرست شدن و در مسیر رضای حق قرار گرفتن، اوامر خدا را اجرا کردن.
آیتالله علمالهدی، مسیر حرکت انسان در زندگی را در دو بخش تقسیم کرد و گفت: برادران خواهران، این جادهها مثل نوارهایی است که شما در فرودگاهها دیدهاید، آدمها نیز روی آن نوارها حرکت میکنند، این نوارهایی که آدمها روی آن حرکت میکنند، دو نوار از یک مبدأ راه میافتد اما به دو مسیر میرود.
اگر تا پایان مسیر زندگی اشتباه رفتیم، نمیتوان مسیر را اصلاح کرد
ایشان تصریح کرد: اگر در ابتدای مسیر متوجه شدید که نوار را اشتباه انتخاب کردهاید، میتوانید مسیر خود را عوض کنید اما اگر رسیدید به یک مقصد، نمیشود نوار را عوض کرد، مسئله جاده خدایی هم همین است، اگر یک نفر از روز اول جاده شیطان را عوضی رفت و اشتباه کرد، زمانی همان اول متوجه میشود؛ جوانان، این امکان و اختیار را شما میتوانید داشته باشید، از این جاده میروید به جاده عبودیت خدا و صراط مستقیم اما اگر رسیدید به آخر مسیر، دیگر نمیتوانید مسیر خود را عوض کنید، جریانهای سیاسی، مقام و قدرت چنان محاصرهات میکند که دیگر نمیتوانید مسیر را عوض کنید.
آیتالله علمالهدی، ملاک سنجش حرکت در مسیر حق را امام و حجت امام در دوران زندگی عنوان و خاطرنشان کرد: ببینید در کدام جاده و راه هستید، در جاده عبودیت حق هستید یا نه؟ اگر هستید ادامه دهید، اینطور نیست که خودمان بفهمیم در جاده عبودیت حق هستیم یا نه، باید یقین کنیم و این یقین کردن ملاک دارد؛ برای ما امام قرار دادهاند و امام برای ما حجت قرار داده، از این حجت امام باید تشخیص دهیم، اگر در جاده هستم، خوشا به حالم اما اگر بعد از 70 سال عمر متوجه شدم در صراط مستقیم نیستم، در جاده شیطان هستم، اینجور نیست که نفهمی در جاده شیطانی، شیطان خیلیها را گمراه و بدبخت کرده و زندگی آنان در پیش چشمانت جلوهگاه است، اگر در جاده شیطانی، تا جایی که برایت امکان دارد، بازگرد.
ایشان افزود: رفاقتهای نااهلانه عوامل شیطانی را که دور تو را گرفتند و تو را در این جاده شیطانی قرار دادند کنار بگذارد و برگرد، به جاده رحمان و صراط مستقیم بازگرد اما وای به حال من اگر روزی بفهمم جادهام اشتباه است و نمیتوانم بازگردم، شرایط زندگی اجازه نمیدهد، در فضای اجتماعی مقام و قدرت قرار گرفتم که دیگر نمیتوانم بازگردم، در این نقطه انسان بدبخت است؛ تا روز آخر عمر هرلحظهاش با چه سختی میگذرد تا به شقاوت و نکبت ابدی مبتلا شود.
ویدئو خطبه اول
دریافت
مدت زمان: 21 دقیقه 45 ثانیه