نداشتن تکلیف در قبال مردم، انگارهای غلط نسبت به حکومت دینی
تفسیر سوره احزاب ـ عدهای فکر میکنند حکومت دینی ما نیز از قبیل حکومت انگیزیسیون است که بگوییم تنها مردم در مقابل ما مکلف هستند و ما هیچ تکلیفی در قبال آنان نداریم درحالیکه جریان دین ما بر خلاف این باور است.
به گزارش Alamolhoda.com، آیتالله علمالهدی ظهر امروز در هشتمین جلسه تفسیر سوره احزاب در ماه مبارک رمضان در مهدیه مشهد، با بیان اینکه تفسیر امروز در بیان تفسیر هفتمین آیه سوره احزاب خواهد بود، اظهار کرد: خداوند متعال میفرماید «وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِیِّینَ میثاقَهُمْ وَ مِنْکَ وَ مِنْ نُوحٍ وَ إِبْراهیمَ وَ مُوسی وَ عیسَی ابْنِ مَرْیَمَ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ میثاقاً غَلیظاً» که درباره عهد میثاقی است که خداوند از پیامبر گرفته است.
ایشان با بیان اینکه خداوند در این آیه میفرماید «از انبیا عهد و میثاق گرفتیم، از تو نوح، ابراهیم، موسی و عیسی، میثاقی که از انبیا گرفتیم، میثاق غلیظ، محکم و سفتی است»؛ ادامه داد: گاهی به ذهن میرسد پروردگار در خلقت و تکلیف مخلوقات، خصوصیاتی قائل است، افرادی به خاطر شخصیت خاصی که در قرب پروردگار دارند، چهبسا مورد امتیازات و تبعیضاتی در عرصه تکلیف قرار بگیرند، تکالیف برای آنان آسانتر باشد و سختگیریهایی که از دیگران میشود، از آنان این سختگیریها نشود درحالیکه در اساس خلقت و آفرینش خدا قضیه برعکس است.
نماینده ولیفقیه در خراسان رضوی افزود: هرچه افراد، عناصر و موجودات به خدا نزدیکتر هستند، تکلیفشان سنگینتر است و حتی اگر کارهای خوبی که دیگران انجام میدهند که برایشان اجر و ثواب دارد، اگر صاحبمقام معنوی آن کار را انجام دهد، مؤاخذه شده و مورد بازخواست قرار میگیرد.
ایشان به داستان حضرت یونس و محبوس شدن در شکم ماهی اشاره کرد و گفت: اگر کسی در برابر گناه، منکرات شرعیه، بیدینی که مردم انجام میدهند، اگر کسی غضبناک شود، بنده دل داده خدا نمیتواند مظاهر غضب خدا را تحمل کند و وقتی دشمنی با خدا صورت میگیرد، آدم غضبناک میشود؛ گاهی میبینیم زنهای لاابالی با ظاهر ناهنجار در مراکز عمومی ظاهر میشوند، آن را دهنکجی به خودمان احساس میکنیم.
آیتالله علمالهدی خاطرنشان کرد: این غضبناکی برای ما فضیلت است که در مقابل غضب و خشم خدا خشمگین شدیم و از عنصری که با خدا میجنگد بدمان آمد اما این غضبناک شدن برای پیغمبر و انبیا این عمل گناه است؛ داستان حضرت یونس همین بود، در مقابل بیدینی، لامذهبی و کفر قومش غضب کرد، قهر کرد، نفرین کرد و آمد بیرون، قرآن میگوید «فکر کرد ما به او سخت نمیگیریم»، خدا میگوید تو نباید غضبناک شوی و مردم را رها کنی، تو باید تا منتهای ماجرا بایستی، بعدازآن در شکم ماهی زندانی شد و آنهمه بلا سر او آمد که چرا از گناه، مردم گنهکار و کافر فرار کردی؟
نداشتن تکلیف در قبال مردم، انگارهای غلط نسبت به حکومت دینی
ایشان با تأکید بر اینکه خدا میگوید «فکر نکنید پیغمبرها را رها کردیم، تکلیفی ندارند و همینکه شمارا ارشاد و هدایت کردند، کارشان تمام است»، تصریح کرد: یکی از مشکلاتی که امروز در جامعه داریم این است که عدهای فکر میکنند حکومت دینی یعنی حکومت انگیزیسیون، کشیشان مسیحی میگفتند شما مردم موظف هستید از ما اطاعات کنید ولی ما هیچ وظیفهای در قبال شما نداریم، ما آقاییم، قدرت داریم، باید حکومت کنیم و امتیاز بگیریم، شما وظیفه دارید اطاعت کنید؛ 4 قرن بر مردم اروپایی که ادعای تمدن دارند اینطور حکومت کردند، عدهای نادان هم فکر میکنند حکومت دینی ما نیز از قبیل حکومت انگیزیسیون است که بگوییم مردم در مقابل ما مکلف هستند و هیچ تکلیفی نداریم درحالیکه جریان دین ما بر خلاف این باور است.
امام جمعه مشهد مقدس افزود: خداوند میگوید «ما از انبیا عهد سنگین گرفتیم که حق تخلف ندارند»، خاطرنشان کرد: در قرآن آیهای داریم که خدا عهد و میثاقی از انسان گرفته است که برای آن دو نظریه وجود دارد؛ یک نظریه مربوط به متکلمین و دیگری مربوط به فلاسفه، متکلمین معتقد به نظریه عالم زر هستند، یعنی خداوند وقتی آدم را آفرید، تمام ذریه آدم را از صلب او بیرون کشید، در روایت آمده که خداوند در حاشیه دامنهای این کار را انجام داد درحالیکه آنان بهاندازه یک ذره در برابر خدا بودند، خدا به همه آنان عقل، شعور و قدرت انتخاب داد و از آنان عهد و میثاق گرفت «آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند چرا هستی»، بر نبوت پیامبر و ولایت امیرالمؤمنین از همه فرزندان آدم عهد و میثاق گرفت و خداوند در همان عالم زر، از انبیا عهد و میثاق محکمتری گرفت.
«خدا گرایی» و «خداشناس» امری فطری است
ایشان اضافه کرد: عدهای هم به عالم زر قائل نیستند و روایاتی که طرح میکنند، عمدتاً سلسله سند ندارد و آیه قرآن را طوری معنا میکنند که به عالم زر نمیخورد، در مقام داوری دو آیه بحث نداریم و تفسیر را در برداشت اول ادامه میدهیم.
آیتالله علمالهدی با بیان اینکه عهد و میثاق پیامبران عهد و میثاق خاصی است در رسالت ارشاد، تکلیف ابلاغ و اعلام به مردم و انسانسازیشان است، خاطرنشان کرد: عهد همان فطرت است، فطرت خدا گرایی و خداشناسی، فطرت یعنی گرایش ذاتی همانطور که سلسله گرایشهای ذاتی داریم، یک سری گرایشهای ذاتی نیز داریم که مختص به انسان است و آن، «خدا گرایی» است؛ گرایش به خدا در همه انسانها حتی کفار وجود دارد، آگاهیهای فطری نیز وجود دارد که مثلاً از دروغ بدمان میآید، آگاهی شما به قبح دروغ، آگاهی فطری است، آگاهی بهطرف خدا از آگاهیهای فطری است که خدا ما را آفریده، کسی ما را خلق کرده، وجود ما بهجایی وابسته است پس باید به سمت او گرایش داشته باشیم.
وجود احساس رسالت در فطرت انبیا پیس از بعثت
ایشان تصریح کرد: در فطرت انسان که خدا گرایی و خداشناسی هست، این هم هست که بشر عبادت خدا را بهجا بیاورد چون خدا گرایی فطری است، انبیا قبل از رسیدن به نبوت، در گرایش فطری آنان این است که باید مردم را ارشاد کرده و بهطرف بندگی خدا بیاورند، در مقابل انحرافات و خرابیهای مردم مسؤولند، در برابر ظلمهایی که بر مردم وارد میشود مسؤولند و باید مردم را از زیر ظلم ظالم خارج کنند، انبیا چنین گرایش فطری دارند، علاوه بر آن، خداشناسی فطری که همه دارند، این احساس رسالت بهطور فطری در انبیا هست قبل از اینکه مبعوث شوند.
میثاق خداوند با انبیا
نماینده ولیفقیه در خراسان رضوی با بیان اینکه بهترین تفسیر قرآن، تفسیر قرآن به خود قرآن است، اظهار کرد: خداوند در آیه 81 سوره آلعمران میفرماید «وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ میثاقَ النَّبِیِّینَ لَما آتَیْتُکُمْ مِنْ کِتابٍ وَ حِکْمَةٍ...»، «کتاب و حکمتی که به شما دادم را به مردم برسانید و طبق آن عمل کنید»، میثاق از انبیا این است، فرق انبیا با آدمهای دیگر این است که یک روز خدا به آنان مأموریت میدهد، کتاب، حکمت و قدرت تشخیصی به آنان میدهد که باید مردم را بسازند و از کفر خارج کنند.
ایشان ادامه داد: «...ثُمَّ جاءَکُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَکُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ...»، میثاق دیگر اینکه پیامبری میآید که تصدیقکننده تمام رسالتها و معجزات شما هست و از الآن باید به او ایمان بیاورید و به او کمک کنید، در جریان تبلیغ و ارشاد مردم به آنان بگویید چنین کسی میآید و مردم را به سمت او هدایت کنید، «...قالَ أَ أَقْرَرْتُمْ وَ أَخَذْتُمْ عَلی ذلِکُمْ إِصْری...»، خدا به انبیا میگوید آیا اقرار کردید؟ «...قالُوا أَقْرَرْنا...» میگویند بله اقرار کردیم.
آیتالله علمالهدی با تأکید بر اینکه خداوند عهد و میثاق را بر وحدت دینی گرفته است، یادآور شد: دین یکی است که از انبیا شروعشده، آخرش به رسولی میرسد که آن رسول همه گذشتگان را تصدیق کرده و دین را کامل میکند.
فراموشی عهد خداوند با حضرت آدم
ایشان تصریح کرد: خداوند در سوره طه میفرماید «وَلَقَدْ عَهِدْنا إِلی آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِی وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً»، «عهدی با آدم بستیم، آدم فراموش کرد و تصمیمی در او نیافتیم»، آیا عهدی که خدا با آدم بسته غیرازاین میثاق است؟ بیرون کردن آدم از بهشت به خاطر خوردن میوه شجره منعیه نبود، بنا نیست خدا با بندگانش اینطور برخورد کند، خوردن میوه مهم نبود، تصمیمی که آدم در خوردن میوه گرفته بود مهم بود، خداوند میفرماید «ما با آدم عهدی بستیم که آدم فراموش کرد»، عهد خدا این بود که «هرچه خدا بخواهد آدم بخواهد و هرچه خدا نمیخواهد، آدم هم نخواهد»، اصل عهد خدا این بود که آدم این را فراموش کرد.
امام جمعه مشهد مقدس اضافه کرد: روایت است تا 200 سال آدم در زمین سرگردان بود، در تمام این مدت سرگردانی نمیدانست چرا به زمین آمده، خدا حقایقی به آدم نشان داد آنوقت آدم توبه کرد، کلماتی که خداوند به حضرت آدم نشان داد، پنج نور مقدس پنجتن آل عبا بود، این پنج نور را به آدم نشان داد و او توبه کرد.
ایشان با اشاره به نام بردن از 4 پیامبر در این آیه سوره احزاب، گفت: چرا خدا در این آیه اسم این چند پیامبر را آورد؟ مفسرین گفتند اینها پیامبر اولی العظم هستند و برای احترام و تعظیم آنان اسامی را ذکر کرده اما اگر بنای احترام است، پدر همه اینها آدم است، چرا اسم حضرت آدم را نمیآورند؟
آیتالله علم الهی افزود: فخر راضی نظریهای دارد که میگوید آدم برای نبوت آفریده نشد، آدم اول فرد بشر بود و علت اینکه به نبوت رسید ارشاد فرزندان و عائله خود در زمین بود برای همین به پیغمبری رسید ولی اصل خلقت او، تأسیس بشریت بود که در وجود او اصالت داشت و نام حضرت نوح را باوجود نداشتن کتاب و شریعت، به این دلیل در آیه آوردهاند که پدر دوم بشر است.
خلق روح پیامبر اسلام پیش از همه مخلوقات
ایشان اظهار کرد: دلیل نبود نام پیامبر اسلام در آیه با دو نظریه قابلبررسی است، یک نظریه خاتم بودن پیغمبر است و یک نظریه، تفاوت پیغمبر است که اصل وجود ایشان قبل از همه پیغمبران بوده است، پیغمبر اسلام میفرماید «اولین مخلوق خدا، روح و نور من بود»، میفرماید من پیغمبر بودم درحالیکه گلولای آدم را میسرشتند.
نماینده ولیفقیه به فرازی از زیارت جامعه کبیره اشاره کرد و ادامه داد: نظریه فلاسفه در خلقت روح انسان این است که میگویند وقتی جنین به 4 ماهگی رسید، لازمه تکامل 4 ماهگی جنین این است که موج مثبتی به نام روح در او به وجود میآید، جسمانیت «الحدوث» و روحانیت «البقا»، در مقابل بقیه متکلمین که میگویند خدا روح را در نشئه دیگری آفریده و از جای دیگری به جسم ملحق میشود، ما بر حسب نظریه فلاسفه میگوییم که روح پیغمبر و امام با روح آدمهای معمولی فرق میکند، روح آنان را خدا قبلاً آفریده، همه انسانها جنین 4 ماه شدند، روح در آنان به وجود میآید اما روح پیغمبر و امام از قبل آفریده شده است.