ثواب و عِقاب، معلول اراده انسان است
تفسیر سوره احزاب ـ اگر علم داشت کار گناه است و نیت گناه داشت، مستحق عِقاب میشود همانطور که اگر انسان ندانسته کار خوبی کرد، مشمول ثواب نمیشود.
به گزارش Alamolhoda.com، آیتالله علمالهدی ظهر امروز در ششمین جلسه تفسیر سوره احزاب در ماه مبارک رمضان در مهدیه مشهد، با بیان اینکه به پنجمین آیه این سوره رسیدیم، اظهار کرد: خداوند در این آیه میفرماید «ادْعُوهُمْ لِآبائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آباءَهُمْ فَإِخْوانُکُمْ فِی الدِّینِ وَ مَوالیکُمْ وَ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ فیما أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَ لکِنْ ما تَعَمَّدَتْ قُلُوبُکُمْ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً» که به دنبال آیه گذشته، در موضوع «تبنی» است، تبنی در اصطلاح عرب به معنای «پسرخواندگی» است.
ایشان ادامه داد: امروز نیز فرزندخواندگی مرسوم است که هم شامل پسر و هم دختر میشود اما چرا عربها میگفتند پسرخواندگی و فرزندخواندگی نمیگفتند؟ آنان برای پسر ارزش زیادی قائل بودند، هیچوقت برای فرزندخواندگی دختر اقدام نمیکردند و حتی دختران خودشان را نیز زندهبهگور میکردند و از بین میبردند؛ غالباً دنبال پسر بودند و پسرخوانده داشتند چون پسر در میان عرب، در خانواده سرمایهای ایجاد میکرد که صاحب قدرت، توانمندی، کار و کسب و درآمد بود و در آینده بهعنوان کفیل بهحساب میآمد.
نفی پسرخواندگی در عرب جاهلیت
نماینده ولیفقیه در خراسان رضوی با بیان اینکه این کار با انگیزههای مختلفی انجام میشد، افزود: پسرخواندگی معمولاً از سنین بالا شروع میشد یعنی پسری که مقام استعداد، توانمندی و قدرتش به مرحله بروز رسیده باشد؛ اگر خانوادهای پسری داشت که پسرش هنرمند بود یا از استعداد بالاتری برخوردار بود، رئیس قبیله او را بهعنوان فرزند خودش از خانواده جدا میکرد و پسر خودش قرار میداد یا دو قبیلهای که با هم جنگ داشتند، بینشان اختلاف شدید بود و میخواستند صلح کنند، یکیشان پسری از قبیله مقابل که امتیازاتی داشت بهعنوان پسر خودش قبول میکرد و بهوسیله پسرخواندگی، صلح برقرار میشد.
ایشان به پیشینه فرزندخواندگی در ایران اشاره کرد و گفت: فرزندخواندگی در بین همه اقوام و ملل بیش از همه در ایرانیان سابقه دارد، زرتشتیها معتقد بودند فرزند، دستگیر انسان در پل صراط است، میگفتند وقتی انسان به صراط میرسد، بچه دست پدرش را میگیرد و از پل صراط عبور میدهد به همین جهت اگر بچه نداشتند، غالباً به دنبال این بودند فرزندی را به فرزندی قبول کنند.
آیتالله علمالهدی با بیان اینکه عربها روی تبنی برای ارتباطات سیاسی، مسائل اجتماعی و فرهنگی حساب میکردند و خداوند برای حفظ نظم فرهنگی خانواده در این آیه دستور داد در بین خانوادهها اصالت نسب محفوظ بماند، تصریح کرد: اگر خانوادهای فرزندخواندهای داشتند، از نظر عاطفی برای این بچه مهم است که عضوی از این خانواده باشد و از آنان جدا نباشد پس اگر بخواهد عضو این خانواده باشد باید به همین پدر و مادر منسوب باشد، چطور قرآن میگوید اینها را به پدرانشان نسبت بدهید؟ این بر خلاف جریان عاطفی است.
ایشان ادامه داد: برای تفسیر این آیه چند احتمال وجود دارد، احتمال اول، موضوع خاص آیه است که در مورد زید است که گفتند «بگویید زید بن حارثه، نگویید زید بن محمد» که قضایای اطراف آن پیش نیاید؛ یک احتمال اینکه مربوط به ماجرای تبنی بوده و احتمال سوم این است که از نظر عاطفی فرزند خوب است این برنامه اجرا شود.
گاهی فرزندخواندگی نوعی امداد اجتماعی است
امام جمعه مشهد مقدس خاطرنشان کرد: گاهی فرزندخواندگی نوعی کمک و امداد اجتماعی است، خانوادهای که فقیر و نادار هستند و توان اداره بچه را ندارند، بیایند فرزند آنان را در شرایطی رفاهی تربیت کنند، این امداد اجتماعی است اما عربها این کار را نمیکردند، انگیزههای غیرازاین داشتند که نتیجه این انگیزهها گاهی ایجاد فساد در جامعه بود، قرآن در رد تبنی که عربهای جاهلی انجام میدادند، این مطلب را بیان کرده است.
ایشان با اشاره به آثار مخرب پنهان کردن فرزندخواندگی و مطلع شدن در سنین بزرگسالی، متذکر شد: اگر در جامعه فرهنگ شد که این بچه که مال خودتان نیست، این خانم را مادر صدا نزند، به او بگوید خاله و به آقا بگوید عمو، از همان ابتدا برای او جا میافتد که خاله و عمویش او را جمع میکنند و پدر و مادرش فرد دیگری هستند و آن روز که بفهمد فرزند این خانواده نیست، دچار سرکوب عاطفی نمیشود
ایشان اضافه کرد: اینکه ما مرسوم داریم در جامعه که برای فرزندخوانده شناسنامه میگیرند و بحث وراثت را انجام میدهد، حتماً پسندیده است که او را بهعنوان وارث قرار میدهند اما باید به موضوعات عاطفی او نیز توجه شود.
آیتالله علمالهدی بیان کرد: خداوند هر فرزندی را به فرد میدهد، سهم او هست، یعنی آن بچه برای آن خانواده است، چطور بچهای را از خانواده جدا میکنید و به خودتان نسبت میدهید، به عدالت خدا نزدیک است که حق هرکسی را به خود او بدهد، اینکه عدل و قسط در قرآن کنار هم آمده، یعنی سهم هرکسی را به او بدهی، عین عدل است؛ اینکه خداوند در این آیه فرموده «...هُوَ أَقْسَطُ...» این نکته را میرساند که در موردی خاص و برای قضیه زید بن حارثه نازلشده است.
گذشت خدا از خطایی که عمد قلبی نباشد
ایشان با بیان اینکه دراینبین گاهی خطاهایی شکل میگیرد رعایت محرم و نامحرمی انجام نمیگیرد، اظهار کرد: برای این موضوع خداوند در ادامه آیه میفرماید «...وَ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ فیما أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَ لکِنْ ما تَعَمَّدَتْ قُلُوبُکُمْ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً»، خداوند میگوید اینجا اشکالی ندارد و میبخشیم به شرطی که عمدی در دل نباشید.
عضو مجلس خبرگان رهبری با تأکید بر اینکه خداوند در برابر خطا بازخواست و عقاب ندارد، افزود: گناه وقتی گناه است و زمانی بهعنوان گناه، مورد بازخواست و عقاب خدا قرار میگیرد که شما اراده گناه و معصیت دارید؛ یک لیوان مایعی هست، به خیال اینکه شربت است سر کشیدید، بعد معلوم شد مشروب بوده، خدا هیچگاه شما را عذاب نمیکند، خطا کردید شراب را با آب اشتباه گرفتید و خوردید، اینجا عذاب ندارد چون عقاب در برابر معصیت و سرکشی در برابر خدا و نافرمانی ذات مقدس حق است، وقتی خطایی بکنید، آسیبش را خودتان میبینید، دیگر عذاب نمیشوید.
علم به ارتکاب گناه مستحق عِقاب است
ایشان با بیان اینکه عقاب مترتب بر اراده است، گفت: گاهی فرد اصلاً میخواهد با خدا مخالفت کند، اینکه اراده کردی با شرب مشروب خدا را معصیت کنی، این عقاب دارد لذا گفتند «الأَعْمَالُ بِالنِّیَّاتِ» اعمال به نیات است، اگر علم داشت کار گناه است و نیت گناه داشت، مستحق عقاب میشود.
آیتالله علمالهدی اضافه کرد: همانطور که اگر انسان ندانسته کار خوبی کرد، مشمول ثواب نمیشود؛ آدم بیدینی است، خدا و معاد را قبول ندارد، اگر کار خوبی انجام میدهد، مدرسهای میسازد و به فقیری کمک میکند، استحقاق ثواب پیدا نمیکند، ثواب در برابر عبودیت و بندگی خداست.
ایشان به بخش دیگری از آیه «... وَ لکِنْ ما تَعَمَّدَتْ قُلُوبُکُمْ...» اشاره کرد و افزود: خدا خطا را میبخشد درصورتیکه عمد قلبی در آن نباشد؛ مگر ما دو جور عمد داریم، عمد قلبی و عمد غیر قلبی؟ آدم کاری را که با اراده انجام میدهد، میشود عمد، کاری را که بیاراده انجام میدهد میشود خطا، آیا کار عمد غیر قلبی هم داریم؟
نماینده ولیفقیه در خراسان رضوی تصریح کرد: عمد قلبی یعنی آدم منکر شود، خدا را منکر شود یا امر خدا را سبک بشمارد، بهفرمان خدا اهمیت ندهد و وعید خدا، آخرت را جدی نگیرد، اگر به خاطر اینها عملی انجام شود، عمد قلبی است و به خاطر اینکه منکِر ربوبیت حق بود، با خدا عناد داشت و امر خدا را سبک شمرد، مرتکب عمد قلبی شده و در غیر این صورت، انسان خطاکار است.
ایشان ادامه داد: آنجایی که شیطان و نفسش او را وسوسه کرد، از طرفی نفس و از طرفی شیطان، میداند بد است اما آنقدر در فشار قرار گرفته که نتوانسته مقاومت کند، موقعیت، اقتضائات زمان و زندگی دستبهدست هم داده و او کاری را انجام داده، درست است با اراده انجام داده اما با عمد قلبی نبود که معلول عوامل دیگری باشد، بااینحال میتوانست اراده کند و خطا کند، این عمد قلبی نیست.
همه گناهان جز شرک و نفاق بخشیده میشود
آیتالله علمالهدی با تأکید بر اینکه خداوند همه گناهان را جز شرک و نفاق میبخشد، بیان کرد: دل را رها نکنید، گاهی انسان گناه میکند اما عمد قلبی در آن نیست و خدا توبه او را میپذیرد، گاهی یک فرد گنهکار راه را پیدا میکند و خدا نیز توبه او را میپذیرد اما گاهی فردی تمام عمر خود را با سختی و دوری از گناه گذرانده و در اواخر عمر، کاملاً برمیگردد.
ایشان اضافه کرد: در انقلاب اینگونه افراد داشتیم که با حبس، شکنجه و مبارزه جوانیشان گذشت اما بعد از مدتی با انگیزههای مختلف، همهچیزشان چپه شد چون این آقا سر پیری با همه محرومیتها و فشارها، با عمد و اراده چپ میکند و درعینحال او را به جهنم میبرند.
نماینده ولیفقیه در خراسان رضوی با اشاره به بخش پایانی آیه «... وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً» یادآور شد: در قرآن، هرگاه غفور آمده، رحیم هم آمده، مغفرت با رحمت خدا در کنار هم است چون خدا هیچ قوت شما را برای خطا عذاب نمیکند، از باب غفور بودن و رحیم بودن خداوند است.