عنصر شیطانصفت، پای سوژه انحرافی خود نمیایستند
خطبه اول ـ عناصر شیطانصفت پشت طرف مقابل را خالی میکنند، تا آخر پای این سوژه انحرافی، تزیینی و فریب داده خودشان نمیایستند، آخر صدام به کجا انجامید؟ به دست همان شیطان بزرگی که او را فریب داده بود، گرفتار شد و به درک رفت.
به گزارش Alamolhoda.com، آیتالله علمالهدی ظهر امروز در خطبه اول نماز جمعه این هفته، 10 آذرماه در حرم امام رضا (علیهالسلام) با بیان اینکه کلام ما در خطبه اول در موضوع شیطان شناسی از قرآن بود، اظهار کرد: بهطوریکه شما عزیزان استحضار دارید، گفته شد شگرد شیطان، تزیین و آرایشگری است و خداوند در هفت آیه قرآن، هفت نوع تزیین و آرایشگری شیطان را تبیین میکند.
ایشان ادامه داد: در هفتههای گذشته، سه نوع از تزیین و آرایشگری شیطان را از سه آیه قرآن عرض کردیم و امروز، چهارمین آیه که در مقام بیان نوع چهارم تزیین و آرایشگری شیطان هست را مورد بحث قرار میدهیم، آیه 48 از سوره مبارکه انفال است «وَ إِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ وَ قالَ لا غالِبَ لَکُمُ الْیَوْمَ مِنَ النّاسِ وَ إِنِّی جارٌ لَکُمْ فَلَمّا تَراءَتِ الْفِئَتانِ نَکَصَ عَلى عَقِبَیْهِ وَ قالَ إِنِّی بَریءٌ مِنْکُمْ إِنِّی أَرى ما لا تَرَوْنَ إِنِّی أَخافُ اللّهَ وَ اللّهُ شَدیدُ الْعِقابِ»؛ شأن نزول این آیه، جریان جنگ بدر است.
نماینده ولیفقیه در خراسان رضوی به تشریح شیوه عمل شیطان در چهارمین شگرد او پرداخت و گفت: در جنگ بدر وقتی لشکر کار قریش با لشکر اسلام مقابل شد، علی رقم تجهیزات، تسلیحات و کثرت عِده و عُدهای که لشکر قریش در برابر سپاه اسلام داشت و سپاه اسلام از نظر ظاهر، هم از نظر تجهیزات و هم از نظر تعداد رزمنده در یک وضع نازلتری قرار گرفته بود، ولی لشکر و سپاه قریش در برابر سپاه اسلام مرعوب شد؛ فرماندهی لشکر قریش که به دست عطبه بود، وقتی چشمش به سپاه اسلام افتاد، گفت «من از عاقبت این جنگ خیلی ترسانم» و در خطابهای، لشکریان را مخاطب قرار داد و گفت تا به اینجا؟ آمدیم ولی مصلحت ما در جنگ با پیغمبر و مسلمانان نیست، بهتر این است که از جنگ منصرف شویم و این رودررویی را طی یک قرارداد به اتمام برسانیم و کاروانهای ما در امنیت کامل از این مسیر تردد کنند.
ایشان افزود: وقتی این جملات را گفت، ابوجهل بر او تاخت و متهم به ترسویی کرد، گفت چرا این حرف را میزنی؟ گفت به خاطر اینکه این جمعیت 313 نفر معلوم نیست فقط برای جنگ آمده باشند، ممکن است لشکر اصلی آنان کمین کرده باشند و نیرویی بهعنوان مدد آنان پشت سر باشند؛ عمیر بن وهب جمحی گفت من مطلب را برای شما کشف میکنم، سوار بر اسبش شد، با سرعت اطراف را وارسی کرد و گفت اینها هیچ مدد و کمینی ندارند اما تعبیری کرد که لرزه بر اندام عطبه افتاد، گفت این شترهای آبکش مدینه، مرگ برانداز کنندهای را همراه خود حمل میکنند.
آیتالله علمالهدی خاطرنشان کرد: وقتی مسئله به این صورت درآمد که سپاه قریش رسماً جاخالی کرد، شیطان به شکل سراقة بن مالک که رئیس قبیله بنی کنانه بود، ظاهر شد؛ آمد در مقابل آنان ایستاد و گفت نترسید، قبیله بنی کنانه دارند میآیند، پشت سر شما هستند و شما را کمک میکنند، امروز شما پیروزید؛ این گفته شیطان که در شکل رئیس قبیله بنی کنانه بیان شد، آنان تصمیم به جنگ گرفتند، زمانی که جنگ شروع شد، دیدند این آقا که گفته قبیله بنی کنانه دارد میآید و شما را کمک میکند، دارد به عقب برمیگردد.
ایشان اضافه کرد: حارص بن یزید گفت مگر تو نگفتی من پای شما ایستادم و قبیله بنی کنانه دارند میآیند و شما را کمک میکنند، چطور داری برمیگردی؟ گفت من دارم چیزی میبینم که شما نمیبینید، من از خدا میترسم؛ کاری که شیطان در شکل سراقة بن مالک در مقابل کفار قریش انجام داد، نوع چهارم تزیین و آرایشگری شیطان بود.
ظهور شیطان به شکل انسان و حلول در وجود او
امامجمعه مشهد مقدس با بیان اینکه شیطان در دو حالت به شکل انسان درآمده و یا در وجود او حلول میکند، خاطرنشان کرد: نکتهای است که در زمان پیغمبر در موارد متعدد پیش آمد که شیطان در شکل انسان ظاهر شد و جریان شیطنت و آرایشگری خود را به شکل انسان ارائه داد، اینکه شیطان به شکل انسان دربیاید مطلب مهمی نیست، آنجایی که موقعیت ایجاب کند، از عهده شیطان برمیآید که در موقعیتهای بحرانی سیاسی نظامی و جریانهای خطرناک، بیاید و مسیر حرکت را در مسیر مقابله با دین و خدا برگرداند اما مهم این است که شیطان در دو مرحله در شکل انسان ظهور میکند، یکی آنجای یکه به شکل انسان دربیاید مثل جریان جنگ بدر که به شکل سراقة بن مالک درآمد و یکی آنجای یکه شیطان در انسان حلول کند.
ایشان تصریح کرد: گاهی شیطان خودش به شکل انسان درنمیآید ولی انسانهایی که به تمام وجود هضم در شیطان هستند، شیطان در آنان حلول میکند، مجموعه شگردها و نابکاریها و شیطنتها را به دست آنان انجام میدهد لذا انسانهای شیطانصفت و انسانهایی که شیطان در آنان حلول کرده است، در واقع همان شیطانی هستند که بهصورت انسان درآمدهاند و در این موقعیت، نوع تزیین و آرایشگری شیطان در آنجای یکه به شکل انسان دربیاید یا در انسان حلول کند، اول سعی میکند اندیشه انحرافی را تثبیت کند و اندیشه انحرافی را برای صاحب اندیشهای که انسان شیطانصفت است و شیطان در او حلول کرده، کاملاً تثبیت و محکم کند.
شیطان قدرتهای پوشالی را در مقابل قدرت حقیقی تزیین میکند
آیتالله علمالهدی با بیان اینکه شیطان قدرتهای پوشالی را در مقابل قدرت حقیقی تزیین میکند، افزود: یعنی محاسبهها و تحلیلهای جدی از بین میرود و نوع دوم تزیین، قدرت پوشالی را در برابر قدرت جدی تزیین میکند و آرایش میدهد؛ قدرت پوشالی، قدرت وابسته به تجهیزات و امکانات است اما قدرت جدی، قدرت وابسته به اراده است؛ در همین جنگ بدر، پیغمبر اکرم وقتی صف سپاه را منظرم کردند، یک ارد نیم سطری خواندند، فرمودند «برادران من، هرکس امروز در این جنگ به شهادت برسد مستقیماً به بهشت میرود».
ایشان یادآور شد: وقتی پیامبر این حرف را زد، جوانی در جلوی صف ایستاده بود، خرمای نیمخورده خود را به زمین انداخت، شمشیر کشید، به صفوف دشمن تاخت و یکتنه، صد نفر را کشت و به شهادت رسید، اینجا بود که قدرت و روحیه از سپاه قریش گرفته شد؛ این قدرت جدی است، قدرت متکی بر اراده، عقیده و ایمان، قدرت متکی بر تجهیزات و امکانات، قدرت پوشالی است؛ کار شیطان این است که قدرت متکی به تجهیزات را تزیین میکند، دشمنان خدا را بر حسب تجهیزاتی که دارند فریب میدهد.
نماینده ولیفقیه در خراسان رضوی ادامه داد: وقتی شیطان در شکل سراقة بن مالک به لشکریان قریش گفت من چیزی میبینم که شما نمیبینید، مفسرین گفتند آن چیز که میدید، قدرت جنود خدا و فرشتگان بود که بهعنوان امداد غیبی پروردگار نسبت به لشکر اسلام از آسمان فرود میآمد، شیطان میدید و دیگران نمیدیدند؛ برادران، قدرت متکی به نیروی حق و ایمان به خدا، قدرت قطعی و جدی است اما قدرت متکی به تجهیزات، قدرت پوشالی است، تزیین شیطان این است که در مقابل قدرت اراده جدی و متکی به خدا که امداد خدا را در بر دارد، این قدرت پوشالی را تزیین کند؛ این نوع چهارم از تزیین شیطان است.
حلول شیطان در انسانهای شیطانصفت
ایشان اظهار کرد: نکته دیگری که در این آیه وجود دارد این است که انسانهای شیطانصفت که شیطان در آنان حلول کرده، دو خاصیت دارند، خاصیت اول این است که آنان آتش فتنه را روشن میکنند اما خودشان وسط واقعه قرار نمیگیرند، شیطان عقب عقب رفت، پا به فرار گذاشت و باعث فرار بقیه سربازان شد؛ وقتی این لشکر شکست خرده قریش به مکه برگشت، رؤسای قریش گریبان سراقة را گرفتند و گفتند تو باعث شکست شدی، او گفت من اصلاً به جنگ نیامدم که بخواهم باعث شکست شوم! گفتند تو فرار کردی، لشکر فرار کرد، گفت من اصلاً در جنگ نبودم، مردم آنجا فهمیدند آن فرد سراقة نبوده.
عنصر شیطانصفت، پای سوژه انحرافی خود نمیایستند
آیتالله علمالهدی با بیان اینکه عنصر شیطانصفت، پای سوژه انحرافی خود نمیایستند، گفت: نکته دومی که در اینجا استفاده میکنیم، این است که عناصر شیطانصفت پشت طرف مقابل را خالی میکنند، تا آخر پای این سوژه انحرافی، تزیینی و فریب داده خودشان نمیایستند، آخر صدام به کجا انجامید؟ به دست همان شیطان بزرگی که او را فریب داده بود، گرفتار شد و به درک رفت، این تزیین و آرایش عناصر شیطانصفت است.
مشروح خطبه اول
دریافت
مدت زمان: 23 دقیقه 57 ثانیه