وابستگی فکری، گام اول بندگی شیطان
خطبه اول ـ اگر کسی از فردی در معصیت و گناه اطاعت کند، او را عبادت کرده، نسبت به او عبودیت دارد و این عبودیت بهوسیله اطاعت، عبودیت در حوزه رفتار است.
به گزارش Alamolhoda.com، آیتالله علمالهدی ظهر امروز در خطبه اول نماز جمعه این هفته، 18 فروردینماه مشهد مقدس در حرم امام رضا (علیهالسلام)، با بیان اینکه کلام ما در خطبه اول درباره شیطان شناسی از قرآن، آیات 60 و 61 سوره مبارکه یاسین، «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ 60 وَ أَنِ اعْبُدُونی هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ» بود، اظهار کرد: عرض شد در این آیه، سه محور قابلبحث وجود دارد، محور اول، دشمن بودن شیطان که عرض شد، محور دوم، شناخت احد و پیمانی که ذات مقدس پروردگار با فرزندان آدم قرار داده است که شیطان را نپرستند که درباره این عهد و پیمان هم در هفته گذشته بحثی را عرض کردم و محور سوم، سخن درباره عبودیت شیطان است.
ایشان ادامه داد: این آیه شریفه که میفرماید «أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ»، دارای مفهومی است که از آن استفاده میشود بر اینکه گویی انسان در عرصه زندگانیاش در برابر یک جریان باید بردگی و بندگی داشته باشد، عبودیت انسان لازم لاینفک در جریان زندگی و حیات این جهانی بشر است منتها این عبودیت یا عبودیت شیطان است و یا عبودیت رحمان؛ یعنی اگر کسی بنا شد خدا را بندگی نکند، عبدالله نباشد، در برابر ذات مقدس حق، عبودیت نداشته باشد، حتماً عبدالشیطان است و شیطان را عبودیت و بندگی کرده است.
«فکر» و «اعتقاد»، دو بُعد عبودیت انسان
آیتالله علمالهدی به دو بعد عبودیت انسان اشاره و عنوان کرد: این عبودیت شیطان به چه معناست؟ اساساً عبودیت دارای دو بعد است، یک بعد فکری و اعتقادی و یک بعد رفتاری؛ عمدهاش در بعد اعتقادی و اندیشه افراد است چون بعد رفتاری انسان در مسئله عبودیت، تابع بعد اعتقادی و اندیشه است؛ انسان تا از نظر عقیده و باور برده نشود، از نظر عمل و رفتار بردگی و بندگی در او صدق نمیکند، چه بندگی شیطان و چه بندگی خدا؛ انسان غالباً وابستگی فکری به یک جریان نامرئی در زندگانی خودش پیدا میکند و برحسب این وابستگی فکری که پیداکرده است، رفتار او تنظیم میشود، در رفتار هم از آن موجودی که به او وابستگی فکری دارد، اطاعت میکند، اینجاست که با این اطاعت، بندگی در حوزه رفتار، عبودیت بهطور کامل محقق میشود.
وابستگی فکری، گام اول بنده شیطان شدن
ایشان خاطرنشان کرد: این هم در مسئله خدا و هم شیطان است، انسان در مسئله شیطان ابتدا یک وابستگی فکری پیدا میکند، روایتی از امام (علیهالسلام) داریم که مرحوم صدوق این روایت را در اعتقاداتش نقل کرده است، میفرمایند: «مَن أصغى إلى ناطِقٍ فَقَد عَبَدَهُ: فإن کانَ النّاطِقَ عن اللّهِ؛ فقد عَبَدَ اللّهَ.. وإن کانَ النّاطِقَ عن إبلیسَ؛ فقد عَبَدَ إبلیسَ»، مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر شریف المیزان، این حدیث را نقل کرده است، «مَن أصغى إلى ناطِقٍ»، هرکس به یک سخنگویی توجه کند، «أصغى» به معنای شنیدن تنها نیست، أصغى با استماع متفاوت است.
آیتالله علمالهدی اضافه کرد: شنیدن یعنی یک صدا را شما بشنوید، چه با اراده و یا بیاراده باشد، معنای سمع و استماع صدق میکند اما أصغى این است که شما صدایی را بشنوید درحالیکه سرسپرده او بشوید، شنیدن در فارسی ما دو معنا دارد، زمانی است که میگویند «شنید»، صدایی بلند شد و شنید اما زمانی است که میگویند «حرف مرا شنید»، یعنی هر چه شما گفتید شنید و پذیرفت، این را أصغى میگویند.
ایشان به تحلیل تفاوت معنای لغوی «استماع» و «أصغى» پرداخت و گفت: یعنی صدایی را بشنود، ناطقی در حال سخن گفتن است، به حرف او أصغى کند، یعنی هم گوش کند و هم قبول کند و بپذیرد، تنها شنیدن صدا نیست؛ بنده دارم صحبت میکنم، همه افرادی که از طرق مختلف ارتباطی این صدا را میشنوند، این صدا را میشنوند اما زمانی یک نفر أصغى میکند، یعنی در حرف تأمل میکند، قبول میکند و میپذیرد؛ اگر کسی صحبتی کرد، تحلیلی میکند، مطلبی را بیان میکند و واقعیتی را تعریف میکند، اگر این از طرف خدا است و شما دل میدهید به حرفهای او و حرفهایش را میپذیرید، گوش دادن آمیخته با پذیرش، این شخص خدا را عبادت کرده است.
اگر به سخنی که شنیدهاید، عمل کنید، یعنی به گوینده وابستگی عملی پیداکردهاید
آیتالله علمالهدی خاطرنشان کرد: اما اگر کسی دارد حرف میزند، دارد وسوسه میکند و تلقینات سوء میکند، القائات شیطانی دارد، اگر کسی بنا شد کسی حرف او را شنید، گوش داد و پذیرفت، در حقیقت شیطان را عبادت کرده «وإن کانَ النّاطِقَ عن إبلیسَ؛ فقد عَبَدَ إبلیسَ»، این میشود عابد شیطان، معبودش میشود شیطان، چرا؟ به خاطر اینکه این عبودیت، عبودیت فکری است، وقتی شما سخنی را از کسی میشنوید، قبول میکنید و میپذیرید، شما دلدادهاید، فکر شما وابسته به این سخن شده، یعنی با این شنیدن و پذیرفتن، در حقیقت شما بردگی فکری و عبودیت فکری نسبت به این سخن پیداکردهاید، اگر این سخن، سخن خدا باشد و به خدا مربوط بشود، این عبودیت و بندگی فکری میشود عبودیت خدا اما اگر این سخن، یک وسوسه شیطانی است، یک تلقین و القاء شیطانی است، وابستگی به این سخن، میشود وابستگی اعتقادی و فکری شیطان.
«وابستگی عملی»، دومین گام در عبودیت شیطان
ایشان افزود: دنبالهی این وابستگی فکری، وابستگی عملی بیاید، یعنی وقتی از نظر فکر وابسته به شیطان شد، از نظر رفتار هم اطاعت از شیطان میکند، اینجا هم حدیثی است، صاحب وسائل الشیعه در جلد هجدهم نقل میکند، امام (علیهالسلام) میفرمایند: «مَنْ عطا الرَّجُلُ فی معصیت فَقَدْ عَبَدَهُ»، اگر کسی اطاعت فردی را در معصیت و گناه بکند، او را عبادت کرده، نسبت به او عبودیت دارد، این عبودیت بهوسیله اطاعت، عبودیت در حوزه رفتار است و عبودیت در حوزه رفتار بر حسب عبودیت در حوزه فکر، اندیشه و اعتقاد حاصل میشود.
نماینده ولیفقیه در خراسان رضوی تصریح کرد: عبودیت در حوزه فکر، اعتقاد و اندیشه نسبت به شیطان از کجا سرچشمه میگیرد؟ چطور میشود که ما عبد شیطان میشویم، از نظر فکر و از نظر اندیشه و اعتقاد؟ ذات مقدس پروردگار در قرآن کریم در سوره مبارکه حجر در مقام نقلقول شیطان که خدا را تهدید میکند، میفرماید: «رَبِّ بِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَلَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ » که در مباحث بعدی خود این آیه را استقلالأ تفسیر خواهم کرد.
ایشان ادامه داد: در این آیه، شیطان خدا را تهدید میکند، بعد از اینکه رجیم، رانده درگاه خدا میشود، میگوید «رَبِّ بِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ»، خدایا باعث بدبختی من تو بودی پس در مقابل این، من برای فرزندان آدم در زمین زینت میدهم، ولشان نمیکنم، برایشان زینت میدهم، آرایشگری میکنم، تمام هنر شیطان همین یکی است، غیرازاین شیطان هیچ کاری نمیتواند بکند، شیطان هیچ تسلطی بر ما ندارد.
شیطان بر انسان مسلط نیست بلکه تنها اعمال را زینت میدهد
آیتالله علمالهدی با تأکید بر اینکه شیطان تنها توان زینت دادن به اعمال را دارد، گفت: اینکه تا یک مشکل پیش میآید، میگوییم «بر شیطان لعنت»، شیطان هم میگوید «بر خودت لعنت، من کاری انجام ندادهام»، شیطان بر ما مسلط نیست، تنها کاری که میکند، آرایشگری و زینت بخشی است، برای جوان شهوت را زینت میدهد، فساد را زینت میدهد، برای آدم مستأصل، پول و ثروت را زینت میدهد، برای آدمی که در عرصه زندگیاش قدرت یاب است، مقام، سیاست و ریاست را زینت میدهد، کار شیطان، « لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ» است.
ایشان یادآور شد: از همینجا وابستگی فکری ما به شیطان به وجود میآید، وقتی چیزی را زینت داد، در مقابل من پول را زینت داد، ابزار پول یابی، دزدی را هم زینت داد، من وابسته شدم، دل دادم به آرایشگری شیطان، آرایشگری شیطان دل من را برد، به دنبال این دل دادن به آرایشگری شیطان، وابستگی فکری نسبت به شیطان پیدا میکنم پس بروم دنبال راهی که این شیء آرایششده را برای من تحصیل کند، راهش را هم خود شیطان جلوی پای من میگذارد، این میشود وابستگی فکری، وقتی این وابستگی به وجود آمد، در حوزه رفتار هرچه شیطان بگوید انجام میدهم.
شیطان راه رسیدن به گناه و معصیت را به انسان نشان میدهد
عضو مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه شیطان پس از زینت دادن عمل، راه رسیدن به آن را نیز نشان میدهد، عنوان کرد: اول پول و مقام را زینت میدهد، من هم دل میدهم به این مقام زینت داده، پول آرایششده، شهوت عیاشانه ی زینت داده شده شیطان، وقتی دل دادم و دلم رفت طرف این پول، شهوت و مقام، آنوقت راهش را هم شیطان به من نشان میدهد، راهی را که به من نشان میدهد، همان راه جنایت، گناه، معصیت، فساد، فسق و فجور است، من که اول دلدادهام به آرایشگری شیطان، برای من مطلوب و محبوب شد این حقیقتی که شیطان برای من آرایش داده است، برای رسیدن به آن همان راهی را میروم که شیطان جلوی پای من گذاشت آنوقت در حوزه رفتاری، من مطیع و فرمانبر شیطان میشوم، مجموعه این میشود عبودیت و بندگی شیطان.
ایشان، وابستگی فکری را مقدمه ایجاد اطاعت رفتاری از شیطان دانست و گفت: تا وابستگی فکری به وجود نیاید، اطاعت در حوزه رفتار از شیطان به وجود نمیآید، اگر ما همان لحظه اول که شیطان دارد آرایش و زینت میدهد در مقابل بینش و دید قلبی ما، اگر همان اول تابع این آرایش شیطان نشدیم، این آرایشگری و زینت را زیر پا خورد کردیم، دیگر راحتیم، دیگر هیچوقت شیطان بر ما مسلط نیست، نمیتواند ما را به گناه وادار کند.
جوانان، نقطه هدف شیطان برای زینت بخشی به گناهان است
آیتالله علمالهدی تصریح کرد: برادران، خواهران، جوانان عزیز، این را توجه داشته باشید که نقطه هدف و جامعه هدف شیطان در این آرایشگری در درجه اول، نسل جوان است، جوان پرهیجان، جوان پرشور، جوان احساساتی، جوانی که تمام گرایشهای درونی در مزاج او در حال فوران، هیجان و شورش است، جامعه هدف شیطان است، آرایشگری شیطان دقیقاً در این فوران شهوت وفوران احساس جلوه میکند، مسیر احساسات مرا میداند، همان مسیری را که احساسات من تحریکشده، لازمهاش این نیست که احساسات من، احساسات مادی و نفسانی باشد، گاهی از اوقات احساسات دینی در من فوران پیدا میکند، آرایشگری شیطان هم در مسیر همین احساسات دینی بههیجانآمده من قرار میگیرد.
ایشان افزود: او میداند چه چیز را برای من آرایش دهد که بهطرف او بروم، وقتی رفتم و پذیرفتم، در حوزه رفتاریام راهی را که پیش پای من میگذارد، این راه را اطاعت میکنم، آنوقت میشوم بنده شیطان، «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ»، من با شما پیمان بستم که شما شیطان را نپرستید، یعنی وابستگی فکری از طریق آرایشگری شیطان به شیطان پیدا نکنید که بعد وابستگی رفتاری و اطاعت شیطان در حوزه رفتار شما وارد بشود و شما عبد شیطان بشوید و شیطان را عبودیت کنید.
ماه رجب، بهترین فرصت برای تبدیل سیئات به حسنات است
راهش این است که نقطه فوران احساسات، حواسمان را جمع کنیم، برادران جوان، خواهران جوان، شما که مزاج پرشور دارید، شما که مزاج پرهیجان دارید، ان لحظهای که هیجان مزاجی در شما به وجود میآید، شور جوانی در شما فوران پیدا میکند، حواستان جمع باشد که مرتع و چراگاه شیطان آمادهشده، دارد به سراغ شما میآید، نقطه هدفی هیجان و احساس شما را آرایشگری کند در شکلی که خودش میخواهد، اگر به آنطرف کشیده شدید و وابستگی فکری پیدا کردید، کارتان به عبودیت و بندگی شیطان منتهی خواهد شد.
مصداق تبدیل سیئات به حسنات، یعنی من گناه کردم، گناه را در نامه عمل من ثواب بنویس؟ معنای آن این نیست، یکی از مصادیق تبدیل سیئات به حسنات این است که در فرصتی که بهار عشق به خدا هست، خدا به من کمک کند این وابستگی را عوض کنم، عبودیت شیطان برای من تبدیل شود به عبودیت خدا و وقت آن، ماه رجب و سحرهای ماه رجب است.
برادران، خواهران، بدانید نیم ساعت، یک ساعت مانده به اذان صبح، سحرهای ماه رجب موقعیت خاصی برایتان پیش میآید، وضعیت خاصی دارد، اگر خدا قسمت همه شما بهخصوص برادران و خواهران جوان کند، تهجد در این سحرهای ماه رجب، دلدادگی و عشق به خدا نصیبتان میشود مخصوصاً در روضه منوره امام هشتم (علیهالسلام)، اگر در این حالت سعادت پیدا کردید، یک «یا الله» که میگویید، خواهید دید چه لذتی دارد، سعی کنید این فضیلت را از دست ندهید.
مشروح خطبه اول
دریافت
مدت زمان: 37 دقیقه 47 ثانیه