پیامبر، ضامن عملیاتی شدن وحی و مدیریت جامعه بر اساس وحی الهی است
خطبه اول ـ چه مانعی داشت که قران به یکایک انسانها نازل بشود؟ همه انسانها بهطور مستقل وحی را از خدا اخذ کنند؟ پیامبر باید در کنار وحی، جامعه را مدیریت کند، اجرای وحی و عملیاتی شدن وحی را پیگیری کند و موانع اجرای وحی را از سر راه بشر بردارد.
به گزارش Alamolhoda.com، آیتالله علمالهدی ظهر امروز در خطبه اول نماز جمعه این هفته 29 مردادماه در حرم امام رضا (علیهالسلام)، در ادامه تفسیر سوریه مبارکه انسان در تبیین انسان الگویی قران در انسان زیستی، بابیان اینکه کلام ما در خطبه اول به آیه «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ تَنزِیلًا» رسیدیم، اظهار کرد: اینکه خداوند بعد از بیان نعمتهای بهشت و جریان سرنوشت اخروی انسان الگویی قران که ابرار از نزول قران سخن به میان آورده است، به خاطر اینکه در فهم سرنوشت عرصه آخرت از عهده فکر و درک ساخته نیست، این دقیقاً منوط به اخباری است که از ناحیه سازنده عالم و هستی و باوجود مقدسی که این سرنوشت را در رهگذر زندگانی ابدی و مرحله ثبات زندگی انسانها قرار داده است، خبر دادن از طرف او میتواند بیانگر این واقعیت باشد.
خداوند میفرماید این مسائل، چیزهایی است که ما به پیغمبر نازل کردیم و این قران، تنزیل از ناحیه حق است که هفته گذشته مطالبی در این خصوص عرض شد.
از تفسیر این آیه، تفسیر مفردات لفظی آیه باقی ماند؛ اولین نکتهای که قابلتأمل است، این است که میفرماید «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ تَنزِیلًا»؛ خدا میفرماید ما قرآن را نازل کردیم درحالیکه خدا فرد است و جمع نیست، چرا خداوند بهصورت جمع میفرماید قران را نازل کردیم، نزول قرآن منحصراً بهوسیله پروردگار است، علت آن این است که مربوط به نقطه ادبیات سخن گفتن قرآن است.
مجموعه جریانهایی که در وحی دخالت دارند، جمع قدرت خداست
در قرآن کریم ما در بسیاری موارد داریم که خلقت، آفرینش، برنامههایی که به خدا مربوط است، با ضمیر متکلم مع الغیر و با لفظ جمع آورده شده؛ «انا خلقنا السماوات و الارض» خلوت آسمانها و زمین را خدا انجام داده اما مس فرماید ما آفریدیم؛ در اینجا هم میفرماید «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذکر...»؛ اصولاً در قران کریم، یک ادبیات سخن گفتن خداوند است، آنجایی که مسئله وابسته به وحدانیت ذات حق است، خداوند تعبیر به من میکند، «انی انا الله ربالعالمین»، من خدا هستم، من الله هستم و نمیگوید ما الله هستیم اما آنجایی که در مقام ارائه قدرت و توانمندی هست، آنجا با لفظ جمع میآورد «انا خلقنا السماوات و الارض»، جمع قدرت خداست، جمع توانمندی خداست.
در مسئله نزول قرآن، خداوند این قران را ابتکار کرده، در نزول قران، جبرئیل بهعنوان واسطه دخالت داشته، پیغمبر بهعنوان مخاطب و گیرنده وحی دخالت داشته اما مجموعه جریانهایی که در دریافت و رساندن وحی دخالت دارند، همه وابسته به خداست و جمع قدرت و امکانات، ذات مقدس پروردگار است لذا به این مناسبت لفظ جمع و متکلم مع الغیر را اراده کرده است، «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ تَنزِیلًا»، این نکته اول.
چرا قرآن به تکتک افراد نازل نشد؟
نکته دوم، خدا میگوید ای پیغمبر، ما قران را بر تو نازل کردیم، چرا بر پیغمبر؟ چه مانعی داشت که قران به یکایک انسانها نازل بشود؟ همه انسانها بهطور مستقل وحی را از خدا اخذ کنند و برحسب وحیای که از ذات مقدس پروردگار اخذ میکنند، به احکام الهی، دستورات خدا و فرامین حق عمل کنند، چرا نزول قرآن بر یک فرد و آنهم پیغمبر؟
به دو جهت، جهت اول اینکه اخذ وحی نیازمند یک ابزار وجودی است که این ابزار در یک فرد بهعنوان پیغمبر وجود دارد و آن گیرندگی وحی است، پیغمبر اکرم ازنظر ساختار روحی با مردم عادی متفاوت است، رسولالله کنار هرکس میایستاد یک سر و گردن از او بلندتر بود، پیغمبر بدنشان سایه نداشت به خاطر اینکه جسم پیغمبر ادغام در روحشان بود، رسولالله در ساختار روحش امتیازاتی دارد که در علم کلام روی آن مباحث بحث زیاد شده که از حوصله نماز جمعه و وقت خارج است.
آنی که وحی به او میشود باید یک آنتن گیرنده وحی بهعنوان امتیاز ساختاری نسبت به دیگران داشته باشد که این خصوصیت ازنظر ساختار وجودی در سازمان روحی سایر موجودات، حاضر نیست.
رسالت، ضامن اجرایی و پیگیری وحی است
جهت دوم این وحی در سایه رسالت انجام میگیرد این است که رسالت، ضامن اجرا و ضامن پیگیری وحی خداست، وحی اگر بر یکایک انسانها اجرا میشد، مثل بسیاری از فطریاتی که در انسانها وجود دارد و ممکن بود در گیرودار شهوت و فطریات، وحی نیز کنار برود اما در کنار وحی که جریان رسالت وجود دارد، عمل به وحی و تربیت در سایه وحی، از سوی رسالت اجرا میشود؛ پیغمبر رسول است، در کنار وحی که به مردم منتقل میکند، انسانها را تربیت میکند، جوامع را هدایت میکند و اجرای وحی را پیگیری میکند، پس «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ تَنزِیلًا».
پیامبر، ضامن عملیاتی شدن وحی و مدیریت جامعه بر اساس وحی الهی است
وحی بر شخص پیغمبر است و قران بر پیغمبر نازل میشود به خاطر عملیاتی که پیغمبر باید در کنار وحی انجام دهد، جامعه را مدیریت کند، اجرای وحی و عملیاتی شدن وحی را پیگیری کند، مقابله کند و موانع اجرای وحی را از سر راه بشر بردار تا وحی خداوند در زندگی انسانها تحقق عینی پیدا کند، از این نظر میفرماید «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ تَنزِیلًا».
این « تَنزِیلًا » یعنی نازل کردن خاص، نزول قران دو نزول است، یک نزول دفعی و یک نزول تدریجی؛ در نزول دفعی، ذات مقدس پروردگار بهطور دفعی و یکمرتبه و دفعتاً واحده تمام قرآن را بر پیغمبر نازل کرده است، ما دو آیه در قران داریم که بر این مسئله دلالت دارد، میفرماید: «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةٍ مُبَارَکَةٍ» ما قران را در یک شب مبارک نازل کردیم، لازمه آن این است که در آن شب، اگر همه قران بخواهد در یک شب نازل شود، نزول دفعی است؛ آیه دوم، سوره قدر «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» ؛ ما قران را در شب قدر نازل کردیم.
نزول تدریجی قرآن به معنای ابلاغ موضوعی آیات قران است
در کنار نزول دفعی، نزول تدریجی هم هست، به مناسبتهای مختلف، وقتی موقعیت ابلاغ یک حکم میرسد یا وضعیت خاصی پیش میآید که باید راهبرد الهی در این وضعیت مشخص شود، جبرئیل بر پیغمبر نازل میشد و آیه را قرائت میکرد، نه اینکه فکر کنیم پیغمبر آیه را نمیدانست، جبرئیل بهعنوان پیک الهی و پیامرسان حق بر رسولالله نازل میشد؛ مأمور الهی وارد میشود و آن حالت به پیغمبر اکرم دست میداد.
پیغمبر میفرماید بین من و خدا حالاتی است که هیچ فرشته مقرب در آن خلوتکده من و خدا حضور ندارد، اینطور نیست که پیغمبری در این اوج محرمیت با حق، فرشتهای واسطه شود بین پیغمبر و خدا، پیغمبری که مقام نبوت و نورانیتش در ابتدای آفرینش در عرصه هستی ظهور پیداکرده است، پیغمبری که میگوید من پیغمبر بودم زمانی که هنوز گلولای انسان را میسرشتند، این پیغمبر بخواهد یک فرشته واسطهاش با خدا شود، معنا ندارد.
پیامرسان الهی بر رسولالله نازل میشد، طی تشریفاتی مأموریت و رسالت ابلاغ و اجرای وحی در موعد خاص و آیه مخصوص بر پیغمبر اکرم ابلاغ میکرد، این نزول تدریجی قران است، لذا میفرماید: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ تَنزِیلًا».
فیلم خطبه اول