زندگی دنیوی و اخروی، دو مرحله از یک زندگی واحد هستند/ نعمت و عذاب اخروی، عمل بازپروریشده انسان است
خطبه اول ـ این زندگی دو مرحله دارد، یک مرحله گذار، یک مرحله ثبات؛ مرحله گذارش زندگی این جهانی است و مرحله ثباتش بعد از گذران این مرحله، به نقطه ثبات و استقرار حیات در زندگی اخروی میرسد.
به گزارش Alamolhoda.com، آیتالله علمالهدی ظهر امروز در خطبه اول نماز جمعه این هفته هشتم مردادماه در حرم امام رضا (علیهالسلام)، بابیان اینکه موضوع بحث در خطبه اول، تفسیر سوره انسان در تبیین انسان الگویی قران در انسان زیستی بود، اظهار کرد: در تفسیر آیات این سوره، به آیه بیست و دوم « إِنَّ هذا کانَ لَکُمْ جَزاءً وَ کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُوراً» رسیدیم.
این آیه، آیه پایانی بیان نعمتها و لذایذ بهشت است بهعنوان نقطه سرنوشت انسان الگویی قرآن که در ابتدای این سوره، ابرار معرفیشدهاند؛ در هفته گذشته عرض شد این آیه پایانی در انتهای بیان نعمتها و لذتهای بهشت ثابت میکند که زیست و زندگانی انسانی برخلاف سایر موجودات زنده، یک زندگانی هدفمند است، زندگانی بیاراده بیاختیار معلول علل و عوامل طبیعت نیست.
بنا شد در موردبحث محتوایی این آیه این هفته عرایضی داشته باشیم، آیه مبارکه از دو بخش تشکیل میشود، بخش اول « إِنَّ هذا کانَ لَکُمْ جَزاءً» و بخش دوم، « وَ کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُوراً»؛ سخن این هفته ما در بخش اول این آیه است و اگر توفیق پیدا کردم، بخش دوم را در هفته بعد عرض خواهم کرد.
تمام نعمتهای بهشتی، جزای بهشتیان است
« إِنَّ هذا کانَ لَکُمْ جَزاءً»، به افراد بهشتی گفته میشود مجموعه این نعمتها و لذتهایی که بهعنوان سرنوشت انسان الگویی قرآن در اختیار شما قرار دارد، این جزای شماست؛ در معنای جزاء، راغب اصفهانی در کتاب مفرداتش که بزرگ ترین کتاب لغت معنی قران است، میگوید: «الجزاء ما فیها الکفایه من المقابله ان خیرً فخیرٌ و ان شرً فشرٌ»، جزاء عبارت است از آن ما به ازایی که دقیقاً منطبق با نقطه مقابل او هست.
اگر آن ماهیت نقطه مقابل خیر است، جزا خیر است و اگر ماهیت آن نقطه مقابل شر است، جزا شر است، از معنایی که راغب اصفهانی در مورد معنای جزا میگوید، این نکته به دست میآید که جزا در مقابل عمل وقتی قرار میگیرم، باید منطبق با عمل باشد، اگر کمتر از عمل باشد، اطلاق جزا به او نیست و اگر زیادتر از عمل هم باشد، اطلاق جزا بر او نمیشود.
نعمتهای بهشتی با عمل دنیوی انسان قابل تطبیق نیست
این نعمتهای گستردهای که ذات مقدس پروردگار در زندگانی بهشتی در اختیار او قرار میدهد، بههیچوجه قابل تطبیق با عمل نیست؛ روایتی از پیغمبر اکرم (صلواتاللهعلیه) نقلشده: «مَنْ مَسَحَ یَدَهُ یرَاس الْیَتیمِ رفْقاً یهِ جَعَلَ اللهُ لَهُ فِی الْجَنَّهَ یکُلِّ شَعْرَهٍ مَرَّتْ تَحْت یَدِهِ قَصْراٌ أوْسَعَ مِنَ الْدُّنْیا وَ ما فیهَا وَ فِیهَا مَا تَشْتَهی الْأنْفُسِ وَ تَلَدُ الْاُعْیُنُ وَ هُمْ فیهَا خالِدُونَ»؛ پیغمبر اکرم (صلواتاللهعلیه) فرمودند کسی که یک بار دست بر سر یتیمی بکشد از باب مهربانی به این یتیم، مطابق هر تار مویی که از زیر دست او رد میشود از گیسوان یتیم، پروردگار به او قصری عطا میکند وسیعتر از دنیا و آنچه در دنیاست و در ان قصر هر آنچه دل او بخواهد و چشمش لذت ببرد برای او همیشگی خواهد بود.
یعنی فقط دست کشیدن به سر یک یتیم به دست یک عنصر مهربان که در مقام محبت به یک یتیم عملی انجامشده، چطور تطبیق داده میشود با تمام دنیا و آنچه در دنیا هست، وسیعتر است، این تطبیق با عمل و ما به ازای آن وجود ندارد و وقتی چنین تطبیقی وجود ندارد، خداوند چطور میگوید« إِنَّ هذا کانَ لَکُمْ جَزاءً» درحالیکه راغب اصفهانی میگوید جزا را به ما به ازایی میگوید که دقیقاً منطبق بر نقطه مقابلش از حیث عمل باشد؟
آنچه در بهشت به انسان میرسد، عمل بازپروریشده اوست
عزیزان، آنچه در بهشت در اختیار انسان میگذارند، دقیقاً منطبق با عمل اوست منتها عمل بازپروری میشود، یکی از عنایات پروردگار نسبت به بندگانش این است که خدا عمل انسان در دنیا را بازپروری میکند، بحث در هفته آینده این بود که اصلاً بشر دو زندگی ندارد که بگوییم زندگی دنیا و زندگی آخرت، بشر یک زندگی دارد، موجود زنده است و تا خدایی خدا هم زنده است.
پیغمبر فرمودند شما برای بقا آفریدهشدهاید، این زندگی دو مرحله دارد، یک مرحله گذار، یک مرحله ثبات، مرحله گذارش زندگی این جهانی است و مرحله ثباتش بعد از گذران این مرحله، به نقطه ثبات و استقرار میرسد حیات و زندگانی انسانی؛ چرا از همان اول در آخرت نرویم؟ چرا باید به دنیا برویم و از ابتدا زندگی اخروی را شروع نکنیم؟ به خاطر اینکه در مرحله گذار، آن زندگانی ابدی و دائمی را خود ما برای خودمان بسازیم، بشر یک موجودی است، خدا این موجود را خلق کرده تا کمالش دستساز خودش باشد، کمالش بهوسیله خودش به وجود بیاید.
زندگی دنیوی و اخروی، دو مرحله از یک زندگی واحد هستند
در یک مرحله گذار هفتادساله و هشتادساله، چطور زندگانی خود را در عرصه ثبات تا ابدیت با هشتاد سال عمر میخواهم بسازم، اینجاست که عمل من در دنیا بازپروری میشود، نعمت بهشت همین عمل من است، من شکل ظاهری عمل را میبینم اما خدا این عمل را بازپروری میکند، آیه 261 سوره بقره خداوند جریان بازپروری عمل را اینگونه تبیین میکند: «مَثَلُ الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ»، مثل کسانی که اموالشان را در راه خدا انفاق میکنند مثل آن کشاورزی است که یک دانه را میکارد، از دانهای که کاشته هفت سنبله میروید و در هر سنبله، صد دانه وجود دارد، این بازپروری عمل است.
وقتی شما بنا شد یک تومان در راه خدا دادی، این بازپروری میشود، شما میبینند یک کشاورز سراسر مزرعه را گندم میکارد، چقدر گندم در کاشت خود مصرف کرد؟ 5 تا 10 کیلو گندم اما وقتی موقع برداشت و محصول میشود، با کاشتن ده کیلو گندم، دهها خروار گندم برداشت میکند؛ آیا برداشت دهها خروار گندم عمل این کشاورز هست یا نیست؟ دل خاک عمل او را بازپروری کرد، یک دانه در دل زمین قرار داد، تبدیل و تبدل شیمیایی خاک، عمل کشاورز را بازپروری کرد که با کاشت ده کیلو گندم، دهها خروار گندم برداشت کرده و بعد میگویند این دهها خروار گندمکار این زارع است درحالیکه زارع، 10 کیلو گندم بیشتر در این زمین نریخت.
ذات مقدس پروردگار در آیه 231 سوره بقره اعلام میکند که عمل مؤمن در این دنیا بازپروری میشود و یک بر هفتصد محصول میدهد، بنابراین اینکه به شما در آن دنیا میدهند دقیقاً جزای عمل و کار شماست، این همان عمل بازپروریشده است، اینطور نیست که بخواهند زیادتر یا کمتر بدهند.
نکته دوم، اینکه به بهشتی میگویند « إِنَّ هذا کانَ لَکُمْ جَزاءً»، آقایی که غرق در نعمت شدی، این زندگانی متنعم را در عرصه ابدیت و همیشگی پیدا کردی، این کار و عمل خودت است، او خوشحال و مسرور میشود که چه خوب از فرصتها استفاده کردم، چه خوب از امکانات بهرهبرداری کردم، چه خوب دادههای خدا را در زندگی مادی از بین نبردم، مصرف کردم و به این جزا رسیدم.
عذاب جهنمیان نیز نمود عینی عمل بازپروریشده آنان است
عین همین مسئله نسبت به جهنمی است، جهنمی را وقتی عذاب میکنند، گرفتار آن عذاب شدید میشود، میگویند این زهر عقرب و ماری که اینگونه تو را بیتاب کرده، این زندگانی پر خسرانی که در این فضای پر از نغمت، درد، غم و رنج پیدا کردی به خاطر فلان کلمهای است که گفتی، به خاطر فلان نگاه است، به خاطر فلان پول حرامی است که از راه حرام به دست آوردی و در راه حرام مصرف کردی، اینجاست که این فرد افسوس میخورد که چرا من این کار را انجام دادم.
مگر در این عمل فحشا چقدر کیف کردم؟ مگر در این موی و روی پریشان را به نامحرم نشان دادن، چقدر استفاده کردم که باید اینقدر رنج ببرم؟ یک رأی در صندوق انداختم، مگر این رأی چقدر برای من نتیجه داد؟ رفاقت ما در یک رأی دادن در پایگاه امانتداری مردم، رفاقت رفیقم را رعایت کردم و مصلحت مردم را رعایت نکردم، با یک رأی مثبت یا یک رأی منفی چی به من رسید که اینقدر عذاب و درد ببرم؟
اینکه میگوید « إِنَّ هذا کانَ لَکُمْ جَزاءً»، واقعاً جزاست و واقعاً منطبق با عمل است چون عمل هست که بهوسیله قدرت پروردگار بازپروری میشود.
فیلم خطبه اول