مقاومت در عبادت و شفافیت، دو خاصیت عمل اهل بهشت در دنیا است
خطبه اول ـ در عملیات بهشتی در خط عبودیت و بندگی خدا دو خاصیت وجود دارد، یک خاصیت مقاومت در توحید، اخلاص و بندگی پروردگار و خصوصیت دوم، شفافیت، درخشندگی که طلا کنایه از مقاومت و نقره کنایه از شفافیت اعمال اهل بهشت است.
به گزارش Alamolhoda.com، آیتالله علمالهدی ظهر امروز در خطبه اول نماز جمعه این هفته، 25 تیرماه مشهد مقدس در حرم امام رضا(علیهالسلام)، بابیان اینکه بحث در تفسیر آیات سوره مبارکه انسان در تبیین انسان الگویی قرآن به آیه « عالِیَهُمْ ثِیابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً».
در جلسه قبلی که این آیه بحث شد، بنده اشتباهی داشتم که باید اشتباهم را امروز در محضر شما برادران و خواهران، تصحیح کنم و آن اینکه بنده این آیه را خواندم «...وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ...» که آیه است « وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ»، اینکه «فِضَّةٍ» به اشتباه «ذَهَبٍ» خوانده شد، با تکرار آیه درست میشود اما آنی که در جلسه قبل بحث کردم، یک تحلیل و تفسیر در آیه بر اساس ذهب در آیه بودن بود که بر همین اساس یک نکته تفسیری را هم بیان کردم.
بحث این است که با وجود اشتباه خوانده شدن کلمه فضه و ذهب، آیا آن تحلیل تفسیری درست نیست و باید اصلاح بشود؟
تعبیر زیورآلات اهل بهشت در چهار آیه قران
در قرآن کریم در چهار مورد زیورآلات اهل بهشت به دستبند و زیورآلات دست آنان اشارهشده؛ اول سوره کهف آیه 31 که خداوند میفرماید: «... یُحَلَّوْنَ فیها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ یَلْبَسُونَ ثِیاباً خُضْراً مِنْ سُنْدُسٍ...» که در اینجا، اساور و دست بندها، دستبندهای طلا معرفیشده؛ دوم، در سوره مبارکه حج آیه 23 میفرماید: «یُحَلَّوْنَ فیها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ...» که در این آیه هم دست بندهای اهل بهشت بهعنوان زیورآلات آنان، طلا و ذهب معرفیشده است.
مظهر تمام اعمال انسان، دست است
آیه 33 سوره فاطر که درواقع همان آیه 23 سوره حج عین عبارت در این آیه تکرار شده است؛ پس در سه جای قران، دستبند بهشتیان، دستبند طلا عنوانشده است و در مورد چهارم که سوره مبارکه انسان است، دستبند بهشتیان، نقره عنوانشده که من اشتباهاً این مورد را هم طلا بیان کردم.
پس آن تحلیل که در مورد طلا عرض کردیم و اینکه طلا مقاومترین فلز است و اینکه مقام بیان زیورآلات بهشتیان، دست بند را موردتوجه قرار داده است، کنایه از عمل بهشتیان است چون دست، ابزار عمل است و عمل حتی اگر بهوسیله سایر اعضا هم صورت بگیرد، به دست نسبت داده میشود
دست مظهر عمل است و این عمل بهوسیله بهشتیان در دنیا با مقاومت انجامگرفته است، محور عمل صالح بهشتی، مقاومت در خط اخلاص و توحید و برای خدا عمل کردن است، چون با مقاومت انجامگرفته، خود دستبند نشانه عمل و مقاومت در عمل هم کنایه آورده شده از طلا پس در سه جای قرآن، این دستبند طلایی معرفیشده است.
طلا نشانه استقامت و نقره نشانه شفافیت اعمال اهل بهشت است
در اینجایی که دستبند نقره معرفی میشود، اینجا بعد از اینکه این دست بندها طلایی معرفیشده و در اینجا دستبند نقره معرفی میشود، به خاطرنشان دادن یک واقعیت دیگر در عملیات بهشتی است و آن عبارت است از درخشندگی، سفیدی و شفافیت عمل بهشتی که مخلصانه برای خدا انجام میشود. در عمل بهشتی ریب و رنگ و ریا نیست، دو رویی و نفاق وجود ندارد، در عمل بهشتی شفافیت از او میدرخشد، عمل بهشتی در عبودیت، کنایه از مقاومت، طلا معرفیشده در سه جای قرآن، از آن شفافیت، سفیدی و درخشندگی عمل بهشتی، در سوره انسان فضه کنایه آورده شده پس همان تحلیلی که در آن جلسه عرض کردم، بهجای خودش درست است و متناسب با سه آیه در قران است که میفرماید: «... یُحَلَّوْنَ فیها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ»
مقاومت در عبادت و شفافیت، دو خاصیت عمل اهل بهشت در دنیا است
عرض امروز بنده، اضافه میشود بر آن تحلیل که در عملیات بهشتی در خط عبودیت و بندگی خدا دو خاصیت وجود دارد، یک خاصیت مقاومت در توحید، اخلاص و بندگی پروردگار و خصوصیت دوم، شفافیت، درخشندگی و سفیدی در این عمل هست که از او کنایه آورده شده بهعنوان فضه در این سوره مبارکه؛ این درواقع اصلاح عرایضی که بنده در جلسه قبل در خطبه اول داشتم.
بخش سوم آیه: «وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً»؛ در این آیه بهعنوان تبیین سرنوشت انسان الگویی قرآن که انسان بهشتی هست، به سه خصوصیت او اشارهشده، اول لباس، دوم زیورآلات و خصوصیت سوم، مسئله نوشیدنی است، «وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً»؛ طنطاوی نکتهای قابلتأمل دارد، میگوید معمولاً نوشیدنی را با صفت طهور همراه نمیکنند، اگر بخواهید نوشیدنی را با صفت بسیار ممتاز همراه کنید، نوشیدنی سرد، گوارا و خوشگوار توصیف میکنید نه نوشیدنی پاککننده، پاککننده را برای نوشیدنی نمیآوریم.
طنطاوی هم در تفسیرش میگوید صفتی که شراب و نوشیدنی با او توصیف میشود، صفت عذب است، صفت بارد و فرات است، چرا ذات مقدس پروردگار در اینجا نوشیدنی را با صفت پاککننده و طهور معرفی میکند؟
چرا نوشیدنی در کنار پوشش و زیورآلات عنوانشده؟
تناسب بین زیورآلات و پوشش مشخص است اما بین زیورآلات، پوشش و نوشیدنی چه تناسبی است که هر سه را در یک آیه باهم آوردهاند؛ اینکه در کنار لباس، زیورآلات بهشتی معرفیشده است، متناسب است اما در کنار لباس و زیورآلات با این دو تناسب ندارد؛ دو نکته است که باید موردتوجه قرار دهیم، نکته اول مربوط به طنطاوی است اما نکته دوم را بنده به عرض شما رساندم.
نکته اول، چرا صفت نوشیدنی با صفت طهور آورده شده؟ هم صفت مشبهه است و هم صیغه مبالغه، در صیغه مبالغه، طهور میشود بسیار پاککننده، طنطاوی میگوید پس این شراب، نوشیدنی مادی نیست، یک نوشیدنی معنوی و آسمانی است که با این صفت آورده شده است، این یک نوشیدنی است، تمام جریان باطنی، قلبی، فکری و احساسی یک انسانی که از عرصه زندگی دنیا وارد عرصه زندگی ممتاز آخرت و بهشت میشود، تطهیر میشود با این سغایت و نوشیدنی خاص معنوی و آسمانی که در عرصه بهشت به او نوشانده میشود اما نکته دوم، تناسبش با لباس چیست؟
اگر برادران و خواهرانی که در نماز جمعه شرکت میکنند، نظرشان باشد، در تفسیر «الِیَهُمْ ثِیابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّوا أَساوِرَ...» که درباره پوشش بهشتی بود، عرض کردیم لباس را میپوشند اما آیه می گود لباس بر آنان افکنده میشود، این لباس کنایه از رحمت الهی است، رحمت الهی وجود آنان را فرامیگیرد، این لباس، لباس رحمتی است که از عبور در تمام مراحل از مرگ تا ورود به بهشت، در تمام سختیها لباسی است که در برابر همه مشکلات و آثار منفی و آتشهایی که یک مؤمن از لحظه مرگ باید عبور کند تا وارد بهشت شود، این لباس او را از آن حفظ میکند و برای آن به دعای ابوحمزه ثمالی استشهاد کردیم.
«نوشیدنی پاککننده» کنایه از تطهیر درون و باطنی مؤمن
وقتی این لباس، لباس رحمت است، افکنده میشود و فراگیر است، پس در ظاهر با این پوشش فراگیری رحمت ظاهر این انسان درست میشود اما باطن چه؟ انسانی که در دنیا زندگی کرده و برفرض اینکه انسان متعبد و مطیع اما با اندیشههای مادی و نفسانی ولو در حد تقوا این گرایشها اجرا شده اما خود نفس گرایش، غرایض و میولات، باطن دلداده فطرت خدایی را آلوده کرده،ظاهرش درست میشود با فراگیری لباس رحمت اما این باطن هم باید تطهیر شود لذا میفرماید: «وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً»، یک نوشیدنی پاککننده، معنوی و روحانی از طرف خدا که پاککننده سریره و باطن او هست.
فیلم خطبه اول