بهشت، نقطه تکامل دو عرصه مادی و روحانی انسان است
خطبه اول ـ در فرجام و نهایت سرنوشت انسانهای پیشرفته، اینها در دو بستر در بهشت زندگی میکنند، بهشت نقطه تکامل زندگی هم در عرصه کمال جسمی و مادی و هم در عرصه کمال معنوی و باطنی انسان است.
به گزارش Alamolhoda.com، آیتالله علمالهدی ظهر امروز در خطبه اول نماز جمعه این هفته چهارم تیرماه در حرم امام رضا(علیهالسلام)، در ادامه تفسیر سوره مبارکه انسان در تبیین انسان الگویی قران در انسان زیستی، با بیان اینکه در آیات اول، فرجام و سرنوشت زندگانی انسانهای الگویی تحت عنوان تبیین نعمتهای بهشتی، معرفی میشود، اظهار کرد: رسیدیم به این آیه شریفه: «عالِیَهُمْ ثِیابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً»؛ در این آیه در خصوص سه ویژگی در زندگانی بهشتی اشاره شده است.
بیان سه ویژگی زندگی در بهشت
خصوصیت اول، وضعیت پوشش و لباسهای بهشتیان، خصوصیت دوم، زیورآلات و زینت بهشتیان و خصوصیت سوم، نوشیدنی؛ انسان دارای دو بستر برای زندگانی خودش هست، یک بستر زندگانی انسان عرصه مادیت است، همین جریان خورد و خواب و لذت و شهوت و گذران روزمرهای که از نظر مادی و جسمی انسان میگذارند.
بستر دوم، بخش معنوی زندگی است؛ انسانیت انسان، اخلاق انسان، فرهنگ انسان، توده عقاید و باورهای انسان نسبت به عرصه وجود و هستی، پیشبینیها و تصویرهای آینده زندگی انسان، احساسات، عواطف و وابستگیهای درونی و قلبی، بستر دوم زندگی است؛ شما نمیتوانید انسانی را با هر عقیده و فکری پیدا کنید که فقط در آن نقطه و در آن عرصه خورد و خوراک، خواب و شهوت به سر ببرد؛ همه انسانها پابند هر ایدهای که باشند با هر نوع اعتقاد و تفکری به سر ببرند، در یک عرصه دومی جز خواب و خوراک به سر میبرند که آن، بستر معنوی زندگی است.
بهشت، نقطه تکامل دو عرصه مادی و روحانی انسان است
در بهشت، نقطه تکامل این دو بستر زندگی است؛ یعنی در فرجام و نهایت سرنوشت انسانهای پیشرفته، اینها در دو بستر در بهشت زندگی میکنند، بهشت نقطه تکامل زندگی در هر دو بستر و عرصه است؛ هم در عرصه کمال جسمی و مادی و هم در عرصه کمال معنوی و باطنی انسان.
در مورد لذایذ و نعمتهایی که ذات مقدس پروردگار در آیات قران و یا در لفافه احادیث و روایات پیغمبر و ائمه معصومین بیان کردهاند، افراد دو جور تحلیل دارند، یک عده چنین میپندارند که بهشت یک عشرتکدهای است که انواع خوشیها، عیشها و کامرواییها به سر میبرد اما عده دوم در عکس این نقطه قرار دارند، بهشت را جایگاه کمال روحی و کمال معنوی فرض میکنند و این نعماتی که در آیات قران از حور و باغ و راق و نعمت و لذت هست، اینها را تأویل میکنند به یک سلسله کمالات روحانی و معنوی که با تعبیر جسمانی، آن کمالات بهعنوان نقطه بهشت میدانند که هر دو در اشتباهاند.
پنداشت «عشرتکده» و «جایگاه کمال روح» از بهشت، اشتباه است
هم آنانی که میگویند بهشت یک عشرت کرده لذای نفسانی، جسمانی و مادی است و هم کسانی که میخواهند تعابیر قرآن را در مورد حور و قصور لذایذ و شهوت مادی بهشتی به یک سلسله مسائل معنوی و کمالات روحانی تأویل کنند، هر دو اشتباه میکنند؛ بهشت، نقطه کمال زندگی بشر است
بهشت جایگاهی است که انسانی را که خداوند حکیم هدفمند آفریده است، باید به آن نقطه نهایی کمال در عرصه حیات و زندگانی ابدی و نهایی خودش نائل شود، هم کمال جسمی و مادی و هم کمال معنوی؛ بهشت جایگاه تمام لذایذ، خوشیها، عیش و نوشها و در جریان میولات نفسانی و گرایشهای مادی هست و همینطور بهشت نقطه کمال معنوی است.
خداوند عبارات خاص برای تبیین نعمتهای بهشت به کار میبرد
ذات مقدس پروردگار در مقام تبیین نعمتهای بهشت، با اینکه نعمتهای بهشت را در چهره لذایذ مادی بیان میکند، اما نوع تعبیر خدا سه خاصیت دارد؛ خاصیت اول، کمال زندگی جسمانی و مادی را خدا در بیان این نعمتها تصویر میکند، خاصیت دوم اینکه نوع کمال معنوی را هم در تعابیر خودش میگنجاند و خاصیت سوم، آن بخش تجسم حالت و عملیاتی که در کردار خیر افراد صالح است که صورت تجسمیافتهاش، نعمتهای بهشتی است، این خصوصیت در تعبیر ذات مقدس پروردگار گنجاندهشده.
یکی از جنبههای اعجاز قران همینجاست، عبارت را بیان میکند و در آن عبارت، محتواهای گوناگون وجود دارد، با یک عبارت ممکن است چند مقصد، مقصود و مراد در یک تعبیر خداوند متعال در یک آیه قرآن فهمانده بشود و از جاهای یکه ذات مقدس پروردگار با نوع تعبیرش غیر از بیان لذایذ مادی و اجرای میولات نفسانی در بهشت، کمال معنوی را هم مشخص میکند، در همین آیات مربوط به بیان نعمتهای بهشت در سوره مبارکه انسان است.
تبیین مقصود خداوند از تعبیر «لباس ابریشم» در بهشت
مثلاً در همین آیهای که قرائت شد، در این آیه ذات مقدس پروردگار از سه خصوصیت بهشت، تعبیر میکند؛ از لباس بهشتی «عالِیَهُمْ ثِیابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ...»، از زیبایی و زینتآلات بهشتی «...وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ...»، از نوشیدنی بهشتی «... وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً»؛ در مقام تبیین لباس بهشتی، ذات مقدس پروردگار لباس بهشتی را از ابریشم و حریر معرفی میکند، « سُندُسٍ» حریر نازک است و «إِسْتَبْرَقٌ» حریر ضخیم.
در همه زمانها و در همه فرهنگها از ابتدای بشر تاکنون، فاخرترین و قیمتیترین لباس، ابریشم بوده و از ابریشم هنوز لباسی بالاتر به وجود نیامده است و لذا در مقام تعبیر اینکه فاخرترین لباسهای مردم دنیا، نوع لباس بهشتی است، معرفی میکند لباس بهشتی را از دو نوع حریر و ابریشم، یکی حریر ضخیم و یکی حریر نازک؛ این تعبیری که خداوند دارد نه اینکه واقعاً لباس بهشتی از نوع همین ابریشمها و حریرهای مادی دنیاست بلکه آن حریر بهشتی و آن ابریشم بهشتی، مثل همهچیز بهشت و آخرت که با دنیا متفاوت است، با دنیا و با حریر و ابریشم دنیا متفاوت است اما همینکه لباس بهشتی، فاخرترین است، قیمتیترین است و از نوع عالیترین پارچه است، این را با یک تعبیری بیان میکند که به آن نقطه کمال معنوی بهشتی، توجه میدهد.
تعبیر قران این است که «عالِیَهُمْ ثِیابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ...»، بالای آنها سندس و استبرق هست، یعنی بر بالای بدن آنها با اینکه از لباس تعبیر نمیکنند؛ از لباس وقتی بخواهند بگویند یک نفر یک پوشش خیلی زیبا دارند، میگویند آن پارچه قیمتی را میپوشد، قران نمیگوید آنان پارچههای قیمتی و لباسهای قیمتی میپوشند، میگوید بالای آنها، جامههای سندس و استبرق وجود دارد، این تعبیر «عالِیَهُمْ» آن تعبیری است که آن بخش کمال معنوی زندگی بهشتی را مشخص میکند.
منظور از لباس فاخر در بهشت، جامه فراگیر رحمت الهی است
خدمت امام صادق (علیهالسلام) معنی این آیه را پرسیدند، عرض کردند که قرار لباس، پوشیدن است، قرار لباس بالا انداختن نیست، بالا انداز یکچیزی است و لباس یکچیز دیگر است، چرا خداوند تعبیر میکند «عالِیَهُمْ ثِیابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ...»؟ وجود اقدس امام صادق (علیه الاسلام) فرمودند: «تعلوهم الثیاب فیلبسونها»، تعبیر امام صادق این است که این لباسها بالای آنها انداخته میشود و این لباس را میپوشند؛ یعنی اینکه از بالا لباس بر روی آنها انداخته میشود و آنها میپوشند، یعنی اینها نهتنها ملبس به لباس قیمتی هستند، ملبس به لباس رحمتاند.
یعنی این لباس خاصیتش پوشش بدن نیست، این لباس یک جریان شامل و فراگیری است که تمام وجود آنها را از نظر رحمت الهی و از نظر رضای خدا فرا میگیرد، تنها پوشش نیست، فراگرفتن هم هست، تعبیر از عالیهم یعنی فرامیگیرد آنها را، آن لباسی که آنان را فرامیگیرد دیگر لباس پارچهای و ابریشمی نیست، خاصیت این لباس، یک خاصیت روحی و حیاتی است، علاوه بر اینکه آنان لباس را میپوشند، این لباس فراگیر آنان نیز هست؛ هرچه در رحمت، رضا و قرب الهی هست، در این لباس بهشتی وجود دارد.
شما برادران و خواهران در این سحرهای ماه مبارک رمضان در دعای ابوحمزه ثمالی به درگاه خدا عرضه میدارید: «سَیِّدِی أَنا أَسْأَلُکَ مالاً اسْتَحِقُّ وَأَنْتَ أَهْلُ التَّقْوى وَأَهْلُ المَغْفِرَةِ، فَاغْفِرْ لِی وَأَلْبِسْنِی مِنْ نَظَرِکَ ثَوْباً یُغَطِّی عَلَیَّ التَّبِعاتِ وَتَغْفِرُها لِی»، خدایا، من در این سحر ماه مبارک رمضان سر سفره مهمانی تو به درگاه تو آمدهام، چیزی را از تو میخواهم که مستحق و سزاوارش نیستم، من استحقاق عذاب و عقاب دارم، تو هم اهل تقوایی و هم اهل مغفرت و چون اهل تقوا و مغفرت هستی، مرا بیامرز؛ مرا که میخواهند ببرند در قبر، مرا که میخواهم مراحل و سکرات جریان قبر را طی کنم و میخواهم گرفتار آن سرگردانیها و مصائب عرصه سر برآوردن از قبر و صحرای محشر بشوم.
زینالعابدین (علیهالسلام) به درگاه خداوند عرضه میدارد: «...أَبْکِی لِخُرُوجِی مِنْ قَبْرِی عُرْیاناً ذَلِیلاً حامِلاً ثِقْلِی عَلى ظَهْرِی، أَنْظُرُ مَرَّةً عَنْ یَمِینِی وَاُخْرى عَنْ شَمالِی إِذِ الخَلائِقُ فِی شَأْنٍ غَیْرِ شَأْنِی...»، خدایا گریه میکنم برای آن روزی که در صحرای محشر سرگردانم و نمیدانم چه کنم؛ در این فقره امام صادق به درگاه خدا عرضه میدارند: «...وَأَلْبِسْنِی مِنْ نَظَرِکَ ثَوْباً یُغَطِّی عَلَیَّ التَّبِعاتِ وَتَغْفِرُها لِی...»، خدایا لباس نعمت تو فقط لباس فاخر و قیمتی نیست، لباسی به من بپوشان که تمام این تبعات، سکرات و لوازم مرگ را برای من حل کند، لباسی بپوشان که آتش در آن لباس اثر نکند، لباسی که من در آن از نکیر و منکر نترسم، لباسی بپوشان که تاریکی قبر مرا زجر ندهد.
این خاصیت لباس بهشتی و لباس نعمت خدا هست.