۱۴۰۳ جمعه ۰۲ آذر

حضرت ابراهیم اسوه برائت‌جویی از کفار است

چهارشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۲۴ ب.ظ

انسان وقتی در عرصه دفاع از خدا افتاد، از هیچ چیز وحشت ندارد. چرا که مرجع همه قدرت‌ها خداوند است و او بر تمام اسباب، علل و لوازم دنیا، از جمله دل‌های آدم‌ها مسلط است.

به گزارش alamolhoda.com، آیت‌الله علم‌الهدی در هشتمین جلسه از سلسله جلسات تفسیر سوره مبارکه ممتحنه، که در محل مهدیه مشهد برگزار شد، در تفسیر آیه شریفه «قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فی‏ إِبْراهیمَ وَ الَّذینَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْکُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ کَفَرْنا بِکُمْ وَ بَدا بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّی تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلاَّ قَوْلَ إِبْراهیمَ لِأَبیهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَکَ وَ ما أَمْلِکُ لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَیْ‏ءٍ رَبَّنا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنا وَ إِلَیْکَ أَنَبْنا وَ إِلَیْکَ الْمَصیرُ» اظهار کرد: ذات مقدس پروردگار در این آیه، در کنار ارائه طریق، یک تابلو هم نصب می‌کند. اصولا آموزش به دو صورت است؛ آموزش سمعی و آموزش بصری. هدایت هم به دو گونه است؛ یکی «ارائه طریق» و دیگری «ایصال الی المطلوب».

نماینده ولی فقیه در استان خراسان رضوی افزود: قرآن در مقام بیان نوع ارتباط با دشمن و عناصر بیگانه می‌فرماید «لا تتخذوا عدوی و عدوکم اولیاء» (یعنی) با دشمنان من که دشمنان شما هم هستند، طرح دوستی نریزید. در کنار این راهبرد، تابلو شفافی هم نصب می‌کند و برای این‌که شما دقیقا این راهبرد را یاد بگیرید، ابراهیم و پیروانش را مثال می‌زند تا از طریق بصر آموزش ببینید. چرا که وقتی به انسان یک مسئله را نشان دهند، تأثیرش از آموزش سمعی بیشتر است.

دریافت

وی با بیان این که علت استفاده از واژه «اسوه» در این آیه شریفه، «امکان داشتن پیروی از حضرت ابراهیم(ع) و یاران ایشان است»، گفت: ممکن است همه عناصر الگویی در تاریخ بشر قابل پیروی نباشند. مثلا نوابغ در حوزه علم و دانش الگو هستند اما قابل پیروی نیستند. چون آن نبوغ و استعداد در همه موجود نیست. برخی الگوها هم صلاحیت پیروی ندارند و الگویی برای عبرت هستند. آن الگویی که قابل پیروی است، از آن به «اسوه» تعبیر می‌کنند. ذات مقدس پروردگار در قرآن دو پیامبر(ص) را اسوه معرفی می‌کند؛ یکی حضرت ابراهیم(ع) و دیگری وجود مقدس پیامبر اکرم(ص) که در آیه 21 سوره احزاب به آن اشاره می‌فرماید. سؤالی که در این‌جا مطرح می‌شود، این است که «آیا اولیاء خدا با شخصیت ولایی‌شان قابل پیروی هستند؟ اگر این‌چنین است، پس چطور حضرت علی(ع) که خود را عبد من عبید محمد(ص) معرفی فرموده‌اند، در نامه به عثمان بن حنیف می‌فرمایند شما نمی‌توانید مثل من باشید؟»

آیت‌الله علم‌الهدی در پاسخ به سؤالات مذکور خاطرنشان کرد: یک عده سعی می‌کنند به این نکته پر‌و ‌بال دهند که اصلا پیامبر(ص) و ائمه یک تافته جدا بافته بودند و ما نمی‌توانیم مثل آن‌ها باشیم و وقتی به آن‌ها گفته می‌شود سیدالشهدا(ع) در برابر کفر و شرک مجاهده کرد، می‌گویند «ما که نمی‌توانیم مثل امام حسین(ع) باشیم.» خود پیامبران و ائمه(ع) از این که مردم آن‌ها را عناصری اسطوره‌ای فرض کنند، نهی داشتند. ما الآن در مسئله امام‌شناسی و ولی‌شناسی بین دو نظریه افراطی و تفریطی گیر افتاده‌ایم. برخی می‌خواهند مقام اولیاء خدا را پایین آورند، آن‌ها را انسان‌های معمولی جلوه دهند و مقام ولایی‌شان را نادیده بگیرند. پیامبر اکرم(ص) در پاسخ به این افراد، اشاره به دهان‌شان کردند و خطاب به عبدالله بن عمروعاص فرمودند «قسم به خدا از این دهان جز حق بیرون نمی‌آید.» در مقابل عده‌ای هم از پیامبر(ص) و امام(ع) عناصری اسطوره‌ای معرفی می‌کنند که ما هیچ‌گونه سنخیتی با آن‌ها نداریم.

امام جمعه مشهد مقدس ادامه داد: پیامبر اکرم(ص) و ائمه(ع) یک بعد ظاهری داشتند و یک بعد باطنی. به تعبیر علمی، یک جنبه «یدی الرّبی» داشتند و یک جنبه «یَدی الخَلقی» یعنی در بعد وجودی‌شان، عنصری آسمانی بودند که اصلا با ما فرق داشتند و برخلاف سایر انسان‌ها که روح در بدن‌شان جای گرفته، آن‌ها بدن‌شان در روح جای گرفته بود. بدن پیامبر(ص) جزر و مد داشت. اگر کسی طنابی را به کمر پیامبر می‌انداخت و می‌کشید، آن پارچه رد می‌شد و گیر نمی‌کرد. چون بدن ایشان در روح‌شان مندج بود.

وی افزود: بعد دوم شخصیت ایشان، شخصیت ظاهری بود و همان موجود آسمانی با همه خواص انسان‌ها ظاهر شده است. شهوت، غضب، خوشایند، بدایند، درد، بیماری، غذا خوردن و تمام خصوصیات ظاهری انسان‌ها در بعد دوم ایشان هست و چه بسا در پیامبر ما قوی‌ترش هم باشد. بر اساس این بعد، پیامبر اکرم(ص) یک الگوی قابل پیروی است. ما باید همان غذایی را بخوریم که پیامبر(ص) می‌خوردند؛ با کسی انس بگیریم که ایشان انس می‌گرفتند؛ با هر قشر و طبقه‌ای که مولا زندگی کردند، با همان قشر نأنوس باشیم. پس پیامبر(ص) و علی(ع) برای ما اسوه می‌شوند.

نماینده ولی فقیه در استان خراسان رضوی در تبیین علت اسوه بودن حضرت ابراهیم(ع)، «موفقیت کامل در امتحانات الهی»، «موفقیت در ایجاد پایگاه برای بندگی خدا»، « تسلیم بودن در برابر خدا»، «پناه بردن به خدا در همه مشکلات»، «امت بودن»، «وفاداری»، «رزمندگی و غیرت‌مندی دینی»، «هجرت به محل بندگی خدا»، «ایثار در راه عشق به خدا» و «برائت جستن از دشمنان خدا» را برشمرد و گفت: ابراهیم و یارانش به کفار گفتند «إِنَّا بُرَآؤُا مِنْکُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ کَفَرْنا بِکُمْ وَ بَدا بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّی تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ.»

آیت‌الله علم‌الهدی یادآور شد: در شرایطی که می‌خواستند ابراهیم(ع) را زنده زنده بسوزانند، دست و پایش را گم نکرد و وقتی جبرییل خواسته‌اش را پرسید، از او اظهار بی‌نیازی کرد و گفت «اگر خدا سوختن مرا می‌خواهد بگذار بسوزم.» ابراهیم خانه خدا را با عشق و اخلاصی ساخت که 4 هزار سال است بندگان خدا دور این خانه می‌چرخند و خدا را عاشقانه عبادت می‌کنند.

وی افزود: مفهوم این که قرآن در سوره نمل می‌فرماید «ابراهیم یک امت بود»، چند جا بیان می‌شود. اگر انسان همه چیزش مرتب باشد اما جامعه مشکل داشته باشد، خود را در برابر آن مسئول می‌بیند. اثر وجودی این فرد هم متفاوت است. انسان وقتی در عرصه دفاع از خدا افتاد، از هیچ چیز وحشت ندارد. چرا که مرجع همه قدرت‌ها خداوند است و او بر تمام اسباب، علل و لوازم دنیا، از جمله دل‌های آدم‌ها مسلط است. این بدبختی است که انسان دنبال چیزی بیفتد که مردم آن را بپسندند، اما خدا نپسندد. ابراهیم به بت پرستان گفت « وَتَاللَّهِ لَأَکِیدَنَّ أَصْنَامَکُم» و این کار را کرد.

 



مدت زمان: 33 دقیقه 11 ثانیه



مدت زمان: 27 دقیقه 24 ثانیه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی