خطبه دوم: برخی جریانها به دنبال احیای حیات سیاسی خود هستند
هدف دشمن ایجاد تردید در دشمنی با آمریکا و تردید در رهبری است
اینها برای القای تردید است، برای اینکه مردم را به تردید بیندازند، هم در دشمن به تردید بیفتند که آیا آمریکا واقعاً دشمن ما هست یا نه و هم در رهبر به تردید بیفتند والا یکمشت سیاسی ورشکستهای که حیات سیاسی خود را ازدستدادهاند و بخواهند مسئله فتنه را دوباره تبرئه کنند.
خطبه دوم نماز جمعه، حرم امام رضا (علیهالسلام)
ویدئو خطبه دوم
دریافت
مدت زمان: 24 دقیقه 42 ثانیه
آیتالله علمالهدی ظهر امروز در خطبه دوم نماز جمعه مشهد مقدس با اشاره به راهپیمایی عظیم به سمت کربلا، گفتند: این راهپیمایی عظیمی که برادران و خواهران ما بهطرف قبر سیدالشهدا (علیهالسلام) پیادهروی انجام میدهند در حقیقت راه افتادن دنبال امام زمان است، اینها دارند در بیابانها میچرخند و میگویند آقا در کدام صحرا سرگردانی، در کدام سرزمین هستید؟ ما راه افتادهایم و میدانیم شما کربلایی هستید، همینقدر میدانیم در اربعین کنار جدت حسین هستی، ما راه افتادهایم تا تو را پیدا کنیم.
چون مسئله فرج امام زمان جز با براندازی استکبار و مقابله با استکبار امکان ندارد و لذا مقام معظم رهبری در یک فرمایششان فرمودند مقابله با استکبار روح حسینی لازم دارد. «تکبیر»
ایشان با طرح این سؤال که روح حسینی یعنی چه، بیان داشتند: آن روحیهای که خود امام حسین (علیهالسلام) داشتند، اصحاب و اهلبیت امام حسین (علیهالسلام) داشتند، روح حسینی بود و آن اینکه با همه فشارها، سنگینیها، تعرضها و دشمنیها در کار و هدفشان تردید نمیکردند، آنی خاصیت روح حسینی بود، نه در دشمنشناسی تردید داشتند و نه در امام شناسی و رهبر شناسی تردید داشتند.
اینی که یک نفر میگوید یا بن رسولالله ((صلواتاللهعلیه)، دوست دارم هزار کشته شوم، زنده شوم و بازهم فداکاری کنم، این یقین و قطعش است، تردید ندارد، هم امام را بدون تردید خوب میشناسد و هم دشمن را بدون تردید میشناسد، برادران و خواهران، مسئله امروز ما در این نظام و انقلاب همین دو شناخت است، جامعه ما تا زمانی موفق است که در دشمنشناسی و در امام شناسی و رهبر شناسی تردید نکند.
تلاش دشمن برای ایجاد تردید در مردم است
عضو خبرگان رهبری با تأکید بر اینکه دشمن به دنبال ایجاد تردید در مردم هستند، ادامه دادند: تمام شیطنتهایی که استکبار دارد و بعضی جریانهای سیاسی غیر ارزشی و لائیک دارند، تمام این شیطنتها این است که میخواهند مردم ما را به تردید بیندازند هم نسبت به دشمن که سرسختترین دشمنانشان آمریکا و استکبار است، هم نسبت به رهبر و مقام ولایتشان مردم تردید کنند، همه حرف ایجاد تردید است؛ مردم اگر به تردید بیفتند، متزلزل میشوند.
همه کاری که اینها میکنند برای این است که مردم را به تردید بیندازند و بینند مردم تا کجا میایستند؛ متأسفانه بعضی از بزرگان ما در فرمایشات خود یک سری تعبیراتی میکنند که عوامل وابسته به غرب و عناصر غربزده و جریانهای سیاسی لائیک فکر میکنند زمینه برای آنان فراهم است که بیایند مردم را به تردید بیندازند و نتیجه آن این است که میآیند دانشگاه را بستر میکنند، دانشجوی مظلوم را سوژه میکنند که مردم به تردید بیفتند و تردید به مردم القا کنند.
یکمشت سیاسی ورشکسته به دنبال احیای حیات سیاسی خود هستند
آیتالله علمالهدی تصریح کردند: اینها برای القای تردید است، برای اینکه مردم را به تردید بیندازند، هم در دشمن به تردید بیفتند که آیا آمریکا واقعاً دشمن ما هست یا نه و هم در رهبر به تردید بیفتند والا یکمشت سیاسی ورشکستهای که حیات سیاسی خود را ازدستدادهاند و بخواهند مسئله فتنه را دوباره تبرئه کنند.
این بدبختها به خاطر همکاری با فتنه گران و هماهنگی با فتنه حیات سیاسی خود را در این مملکت از دست دادند، جریانهایشان منحل شد در این مملکت و بعد اینها فکر کردهاند با ایجاد تردید دوباره بیایند حیات سیاسی پیدا کنند در عرصه نظام جولان پیدا کنند.
امامجمعه مشهد تصریح کردند: چنین چیزی امکان ندارد، این مملکت همانطوری که تا چند نسل دیگر آدمها در این مملکت و انقلاب بیایند بازهم میگویند مرگ بر آمریکا. «مرگ بر آمریکا»
و همانطوری که تا چند نسل دیگر در این جامعه انقلابی ما آدمها بیایند، اینها ازنظر مردم منافقاند، منافقین آدم کشند، منافقین خائن و جانیاند و فریاد میزنند مرگ بر منافق. «مرگ بر منافق»
نفرت این مردم از فتنه 88 و از فتنهگر 88 آنچنان نهادینهشده است که بهاندازه نفرت از آمریکا و نفرت از منافقین، این مردم از فتنهگر متنفرند. «تکبیر»
نفرت از فتنه گران در نهاد انقلاب تثبیتشده است
ایشان ادامه دادند: برای همین مقام معظم رهبری فرمودند فتنه 88 خط قرمز ماست چون نفرت مردم از این فتنه و فتنهگر و عبرت مردم در نهاد انقلاب ما نهادینهشده و تثبیتشده است و اینها فکر میکنند بیایند با تبرئه فتنهگر برای خوشان یک موقعیت سیاسی پیدا کنند، جریانهای لائیک، لاابالی و بیبندوبار هم آنقدر در این مملکت نیستند که بخواهند شما همکاران فتنهگر را در این مملکت بهجایی برسانند، آنان هم نمیتوانند شما را ساپورت کنند.
برادران، خواهران، ما اربعینی هستیم؛ انشاءالله فردا به مناسبت در همینجا عرایضی را خدمت شما عرض خواهم کرد؛ این را توجه داشته باشید که این ملاک و این مدال پرافتخار وابستگی به حسین در همه رفتارها و عملیات و اندیشههای اجتماعی، سیاسی ما باید خود را نشان دهد.
آیتالله علمالهدی در بخش اولی خطبه دوم خود به بازگشت اهلبیت امام حسین (علیهالسلام) به کربلا اشاره کردند و گفتند: امشب، شب اربعین سیدالشهدا (علیهالسلام) است، خوشا به سعادت آن عزیزانی که با پای پیاده مسیری را تا ساحت ولایتمدار حسینی طی کردهاند و الان در آن تربت پاک و مقدس به زیارت امام مشغولاند.
تشریح صحت بازگشت اهلبیت (علیهالسلام) به کربلا
مسئله اربعین امام حسین (علیهالسلام)، نکته تاریخی قابلتوجه، برگشت اهلبیت سیدالشهدا، اربعین اول به کربلاست؛ البته بعضی از بزرگان این مسئله را قبول ندارند اما با یک تحلیل خیلی ساده ما به این نتیجه میرسیم که اهلبیت امام حسین (علیهالسلام) همان سال اول به کربلا بازگشتند چون اگر قضیه را ازنظر مسافت و مسیر مستند بدانند بر آنچه مورد اتفاق همه ارباب مقاتل و نقل تواریخ است این است که اهلبیت روز اول ماه صفر وارد شام شدند.
ایشان به بیان مستندات تاریخی در صحت بازگشت اهلبیت املم حسین (علیهالسلام) به کربلا پرداخته و اظهار داشتند: در ورود اهلبیت(علیهالسلام) روز اول صفر به شام هیچکس اختلافی ندارد، از حرکت اهلبیت در کوفه بهطرف شام دو نقل داریم، یک نقل اینکه اهلبیت روز 19 محرم از کوفه به شام حرکت کردند و نقل دوم اینکه آنها روز 22 محرم از کوفه بهطرف شام حرکت کردند؛ اگر از روز 22 محرم حرکت کرده باشند، مسیر کوفه تا شام را با یک مسیر میانبر، هشتروزه طی کردهاند و از اینطرف هم روز 12 صفر اگر از شام حرکت کرده باشند که هم نقل روز دهم داریم و هم نقل روز دوازدهم و هم نقل روز سیزدهم؛ اگر دوازدهم هم حرکت کرده باشند، همان مسیر میانبر را هشتروزه به کربلا بازگشتند.
اگر بگوییم اینها مسیر را یازدهروزه طی کردهاند، یعنی 19 ماه محرم از کوفه بهطرف شام حرکت کردند، در مسیر کوفه تا شام، حداقل سه حادثه رخ داد که تواریخ ثبت کردند؛ یک حادثه در جریان قصر بنی مقاتل بود که لشکر راه را گم کرد و اینها یک شبانهروز سرگردان شدند.
جنگ اهالی یک شهر با لشکر یزید برای آزادی اسرای کربلا
عضو خبرگان رهبری به رویدادهای رخداده در مسیر کاروان اسرا اشاره و بیان کردند: حادثه دوم و سوم این بود که میگویند اینها در مسیرشان چون از محاضی شهر نصیبین و قلعه ماردین رد میشدند و در شهر نصیبین و قلعه ماردین هم بعضی از شیعیان آنجا ساکن شدند، اینها حمله کردند به لشکر برای اینکه اهلبیت امام حسین (علیهالسلام) و سرهای بریده را از آنها بگیرند و جنگ هم اتفاق افتاد؛ اگر چنین زد و خورد و درگیری در دونقطه اتفاق بیفتد، باگم کردن را در قصر بنی مقاتل، مسیر یازدهروزه را بدون تمام این درگیریها و گرفتاریها، این قافله میتواند هشتروزه برگردد.
این ازنظر استبعادی که در بعد مسافت دیدهاند ضمن اینکه مرحوم سید بن طاووس در لحوف نیز متذکر است که اهلبیت در اربعین کربلای سال اول به کربلا بازگشتند.
ایشان خاطرنشان کردند: نکته مهم این است که انگیزه اینها از بازگشت به کربلا کجاست؟ یک انگیزه عاطفی داشتند و یک انگیزه هدفمند؛ انگیزه عاطفی این بود که اینها وقتی از سرزمین کربلا آمدند و بدنهای عزیزترین عزیزانشان را پارهپاره روی خاک گذاشتند و این اهلبیت را با کعب نی و تازیانه از بدنها بلند کردند، یعنی آنقدر بود که این بازدانه صدا میزند «یا أَبتا أُنظُر إلی عَمَّتِیَ المَضروُبَة»، بابا نگاه کن دارند عمهام زینب را کتک میزنند.
انگیزه بازگشت به کربلا چه بود؟
شما حساب کنید چنین زن و بچهای اینقدر دلداده و دلبسته به عزیزانشان، اینها را با کتک از روی این بدنهای پارهپاره بلند کردند، و این بدنهای پارهپاره عزیزانشان را روی این سرزمین گذاشتند، چطور اینها دلشان میآید برگردند به مدینه و زندگی خود را شروع کنند، ازنظر عاطفی محال است که چنین کاری بکنند و طبیعتاً انگیزه دارند قبل از اینکه به سرنوشت این بدنها واقف نشدند و تکلیف این سرهای بریده روشن نشده، اینها بایستی بیایند.
امامجمعه مشهد افزودند: سر بریده امام حسین (علیهالسلام) را زینالعابدین (علیهالسلام) از یزید تحویل گرفتند چون اولین خواسته این بود که سربریده بابایم را به من بده؛ حضرت این سر بریده را باید میآوردند کنار بدن دفن میکردند، باید بازمیگشتند به کربلا، سربریده را به کجا ببرند اگر به کربلا نبرند پسازاین جهت انگیزه قطعی بود برای بازگشت به کربلا.
اینها مثل فردا آمدند به کربلا اما چه کربلایی؟ اکثر شما کربلا رفتید، در مسیر کربلا چه پیاده چه با اتومبیل، آن اولی که گنبد امام حسین پیدا میشود چه حالی دارید؟ آن اولین لحظهای که چشمتان به این گنبد می افتد چه وضعی به شما دست میدهد؟ آن روزی که اهلبیت آمدند این گنبد نبود، آثار اینچنین و بارگاهی نبود اما همینکه به کربلا نزدیک شدند، یک التهاب پیدا کردند، یک تلاطم پیدا کردند.
ایشان به بیتابی اهلبیت پس از رسیدن به کربلا اشاره و عنوان داشتند: با این تلاطم و التهاب آمدند، وقتی قافله رسید به این زمین، اینها فرصت ندادند شترها را بخوابانند و آهسته از کجاوهها پیاده شوند، این 84 زن و بچه مثل برگ خزانی از روی کجاوههای سیاهپوش روی زمین ریختند، در این سرزمین شروع کردند به دویدن، دستهجمعی میرفتند تا پیدا کنند آنجایی را که بدنهای عزیزانشان روی زمین بود.
همینطور که میرفتند از دور چشمشان به دو نفر افتاد، یک نفر ایستاده و یک نفر خود را روی خاک انداخته و فریاد میزند «حبیبی یا حسین»، «حبیبی یا حسین»؛ اینها جلو آمدند و دیدند یک پیرمرد افتاده روی خاک، پیرمرد را امام سجاد بلند کردند، این زن و بچه چشمشان به زمین افتاد، دیدند با اثرانگشت نوشتهشده «هذا قبر الحسین هذی قتلوه عطشاناً»
بعضی روضهها و بعضی شعرها را با اخلاص میگفتند و میخواندند، نازدانه گفت: به گوشم عمه از گهوارهای کور، در این صحرا صدای اصغر آید» این انگیزه عاطفی بود.
اهلبیت (علیهالسلام) بازگشتند که بگویند کربلا تمام نشده
آیتالله علمالهدی به انگیزه هدفمند اهلبیت از بازگشت به کربلا اشاره کردند و گفتند: در کنار این انگیزه عاطفی، یک انگیزه هدفی هم بود، وقتی امام حسین را کشتند، عزیزانش که شهید شدند و زن و بچهاش را اسیر کردند، هم دوست و هم دشمن به این نتیجه رسیدند که کربلا تمام شد؛ گفتند امام حسین و عزیزانی که شهید شدند، زن و بچهاش هم که اسیر و آواره شدند، اینها را که آزاد میکنند و به مدینه میروند و زندگی خود را میکنند پس کربلا تمام شد.
هم بینش دوستان این بود که حرکت امام حسین را یک حرکت بینتیجه و شکستخورده میدیدند و امام حسین را بهعنوان پسر مظلوم پیغمبر که مورد ظلم قرارگرفته و حداکثر ما باید انتقام این مظلومیت را بگیریم؛ دشمن هم که میگفت پیروز و فاتح شدیم و کار تمام شد اما بینش اهلبیت این نبود؛ کربلا ادامه دارد و تازه اول آن است.
چیزی که تمام شد، شهادت امام حسین (علیهالسلام) بود اما کربلا به عنوان یک جریان انقلابی دگرگون ساز در طول قرنها، نه یک جامعه، نه دو جامعه بلکه دهها جامعه را آنقدر باید زیرورو کند تا به زیر رو کردن همه دنیا بینجامد، این بینش اهلبیت (علیهالسلام) بود لذا اینها باید برمیگشتند به کربلا تا بگویند کربلا تمام نشد.
خداوند مرحوم آیتاللهالعظمی بهجت را بیامرزد که فرمودند وقتی حضرت مهدی (علیهالسلام) میآید، میگوید: «ألا یا أهل العالم إن جدّی الحسین قتلوه عطشانا»؛ چرا این را میگویند؟ امام زمان میآید دنیا را اصلاح کند و عدل را سراسر دنیا برقرار کند، امام زمان که نمیخواهد روضهخوانی کند؛ آیتالله بهجت فرمودند امام حسین (علیهالسلام) آنقدر در دنیا معروف و جهانی میشود که مردم آنقدر حسین شناس میشوند که میخواهد بگوید من هم از تبار کربلا هستم، من نیز باقیمانده همان دستهام، من باقیماندهام و آمدهام تمام دنیا را زیر رو کنم.
- ۹۳/۰۹/۲۱