ادامه ی تفسیر سوره ی کافرون، تمدن و فرهنگ
ما درجوامع جهانی با آنها که در خط عناد و استکبار و مقابله ی با ارزش های ما هستند تعاملی نداریم
مسئله مهم در این سوره راهبرد در روابط بین الملل است. در نظام اسلامی ما دو مسئله وجود دارد، اول راهبرد بین الملل و دوم مسئله ی درون جامعه و جریان های فکری زاویه دار با اسلام است. سوره ی کافرون هردو موضوع را بحث و جوامع و انسان ها را به دو دسته تقسیم می کند اول افرادی که در خط جهد هستند و حقانیت این ارزش ها برای آنها روشن شده اما به علت منافع مادی و معیشتی این واقعیات را زیر پا گذاشته و در صدد مبارزه با آن برخاسته اند اما دسته ی دوم دسته ای هستند که این واقعیات برای آنها روشن نشده است و اگر روشن شود آن را می پذیرند.
ادامه ی تفسیر سوره ی کافرون، مهدیه ی مشهد
آیت الله علم الهدی در ادامه ی تفسیر چهار شنبه ها به تفسیر سوره ی کافرون پرداخته و افزودند: بحث تفسیری ما در این سوره جز بیان مقدمات در مورد خواص و شناسه و شان نزول آن بیان شده و بحث امشب ما برداشت های محتوایی این سوره است چون این سوره از سوره های خط ساز و راهبردی قرآن است.
این سوره از سوره های پرخاصیت در زندگی اجتماعی و سیاسی زندگی ما است. اولین مسئله در این سوره این است که خداوند حساب مسلمانان را از کفار جدا کرده است و بین صفوف اجتماعی مسلمانان و کفار فاصله و جدایی قائل می شود و بوجود می آورد. اینکه هیچ وجه مشترکی بین این دو جامعه وجود ندارد.
ایشان افزودند: در زمان نزول این سوره میان روستا و شهر ارتباطی وجود نداشت لذا می گفتند دین شما مال شما و دین ما برای خود ما است اما امروزه جهان به صورت یک دهکده در امده است، حال آیا امروز در این دنیای توسعه ی ارتباطات هم می شود جدا زندگی کرد و گفت "لکم دینکم ولی دین" .امروز که دنیا، دنیای ارتباطات است ما شاهد برخورد فرهنگ ها هستیم و لذا در مسئله ی توسعه ی ارتباطات باید مسئله ی برخورد فرهنگ ها و تفکیک آنها حل شود.
آیت الله علم الهدی بیان داشتند: دو راه برای بحث برخورد فرهنگ ها وجود دارد، راه اول اینکه راهبردی که برای استکبار است که عبارت است ازجنگ تمدن ها. یکی از بزرگان غربی در آمریکا بنام هان تینگ تن می گوید شما باید برای بر اندازی تمدن ها کار کنید تا بتوانید تمدن خود را گسترش دهید و قرن 21 قرن جنگ تمدن ها است. آنها همین خط را رفتند.
ایشان افزودند: آنها فهمیدند در هیچ زمانی به مانند اکنون اسلام گسترش جهانی نداشته به همین خاطر غرب یک چهره ی بد و وحشت ناک از اسلام درست کرده و آن را با نام اسلام گسترش داده همچون همان تکفیری ها و سعی کرده تا درکنار این فرقه های تکفیری و به وسیله ی خود آنان اسلام را ازبین ببرد و بین مسلمین جنگ راه بیفتد. مردم با دیدن این چهره از اسلام متنفر شده و بدان گرایش پیدا نکنند.
ایشان تصریح کردند: الگوی دوم که متاسفانه در نظام ما و در دوره ی خاص مطرح شد مسئله ی گفتگوی تمدن ها است که از سوی افراد لائیک مطرح شده است. تمدن کفر به هیچ عنوان با تمدن اسلام قابل گفتگو نیست، ما از دین آنها بهره ای نمی بریم زیرا در مبانی با آنها اختلاف داریم و آنها نیز نمی توانند از تمدن ما استفاده کنند چون اصل دین ما را قبول ندارند چون ارزش های ما مبنی بر توحید ما است که آنها این توحید را قبول ندارند. در کشور های غربی هم گروه هایی بنام موسسات خیریه وجود داردکه به نیازمندان کمک می کنند اما آیا این به عنوان نقطه ی مثبت از سمت ما استفاده شود؟ آنها به انگیزه ی استثمار انسان ها این کار را انجام میدهند چون این موسسات از سوی سرمایه داران هستند.
آیت الله علم الهدی بیان داشتند:در فرهنگ اسلام اگر کسی می خواهد به یک نیازمند کمک کند باید برای رضای خدا باشد و جز برای خدا نباشد. این گفتگوی تمدن ها نه تنها این مشکل را حل نمی کند بلکه فرهنگ دینی را در فرهنگ کفر از بین می برد و حذف می کند.قرن 21 قرن رقابت فرهنگ ها است چون همه ی فرهنگ ها با این توسعه ی ارتباطات رو آمده و با یکدیگر مسابقه می دهند و آن فرهنگی پیروز است که با فطرت انسان ها سازگاری دارد و این رقابت نشان میدهد استکبار شکست خورده است و پیروز میدان جریان اسلام است.
ایشان افزودند: مسئله مهم در این سوره راهبرد در روابط بین الملل است. در نظام اسلامی ما دو مسئله وجود دارد، اول راهبرد بین الملل و دوم مسئله ی درون جامعه و جریان های فکری زاویه دار با اسلام است. سوره ی کافرون هردو موضوع را بحث و جوامع و انسان ها را به دو دسته تقسیم می کند اول افرادی که در خط جهد هستند و حقانیت این ارزش ها برای آنها روشن شده اما به علت منافع مادی و معیشتی این واقعیات را زیر پا گذاشته و در صدد مبارزه با آن برخاسته اند اما دسته ی دوم دسته ای هستند که این واقعیات برای آنها روشن نشده است و اگر روشن شود آن را می پذیرند.
در جریان های زاویه دار داخلی و جوامع جهانی آنها که در خط عناد و استکبار و مقابله ی با ارزش های ما هستند تعاملی با آنها نداریم و این تعامل معنایی ندارد چون این جریانها هستی خود را در نابودی ما میبینند پس تعاملی وجود نخواهد داشت. در جریانات داخلی هم همین است.