جلسه سی و پنجم
فرائد الاصول
استصحاب
بحث ما درباره استصحاب کلی قسم سوم است .
آنچه در جریان استصحاب معتبر است . توضیح داده شد اما تایید سخن مرحوم شیخ توسط فاضل تونی : فا ضل تونی سخنی دارند که مناسب با این مقام (کلی قسم سوم ) است . ایشان در رد تمسک مشهور به استصحاب عدم تذکیه برای اثبات نجاست . مشکوک التذکیه با عدم اماره حلیت از قبیل ید وسوق مانند پوست به دور انداخته شده .
این کلی عدم تذکیه لازمه دو امر است وبا دو فرد محقق می شود .
1- حیات ( که هنوز نمرده تا تذکیه شود ویا نشود) 2- موت حتف انف (یعنی خروج از بینی که کنایه از مرگ بدون تزکیه است ) که با مرگ طبیعی یا مانند جراحت وکشتن حاصل می شود . خلاصه عدم تذکیه لازمه دو امر است حیات ومطلق مرگ بدون تذکیه .این لازم (کلی عدم تذکیه ) من حیث هو ، موجب نجاست نیست . بلکه ملزوم دوم آن یعنی حتف انف (مردار شدن ) موجب نجاست است . خلاصه عدم تذکیه عنوان کلی است که با دو فرد حاصل می شود : حیات ومردار شدن . ونجاست از آثار این کلی به طور مطلق یعنی با حیات یا با مردار شدن ، نیست بلکه نجاست از آثار آن است هرگاه فقط با مردار شدن حاصل شود . بنا براین ذبح شرعی نکردن یک لازم کلی است که اعم از موجب نجاست است زیرا موجب نجاست فقط مردار شدن است ولی عدم تزکیه هم لازمه آن است وهم لازمه حیات داشتن است پس ذبح شرعی نشدن که لازمه حیات است مغایر با ذبح شرعی نشدن است که عارض بر مردار شدن می باشد وآنکه ثبوتش در زمان گذشته معلوم است همان اولی (عدم تذکیه در ضمن حیات ) است نه دومی که مشکوک که مشکوک الحدوث می باشد وروشن است که متیقن سابق در زمان دوم ( هنگام شک در ذبح ) باقی نبوده واز بین رفته است پس مثل چنین صورتی که مغایرت متیقن سابق با مشکوک لاحق باشد از باب استصحاب خارج است زیرا شرط استصحاب محرز بودن بقای موضوع است وحال آنکه عدم موضوع در اینجا معلوم وقطعی می باشد و........