جلسه ی سی و سوم
فرائد الاصول
استصحاب
بحث ما درباره تنبیهات استصحاب است .
توهماتی که بر استصحاب کلی قسم دوم آمده است
توهم اول : استصحابدرای دو رکن است:1- یقین سابق 2- شک لاحق . در مانحنفیه این ارکان ناتمام است. پس جای جریان استصحاب نیست.
جواب از توهم: شما میان خصوصیات فردیه با نفس کلی مجرداً عن الخصوصیات خلط کردید . بله آنکه اراکاناستصحاب در آن ناقص است خصوص این فرد (طویل العمر) یا آن فرد( قصیر العمر) است ، اما ما کاری به خصوصیات فردیه نداریم بلکه میخواهیم در خود کلی و قدر جامع استصحاب را جاری کنیم و نسبت به خود کلی وجداناً ارکان استصحاب تکمیل است و مانعی از جریان استصحاب نیست.
توهم دوم: هرگاه دو تا شک داشته باشیم یکی سببی و دیگری مسببی قانون این است که که در ناحیه شک سببی اصل جاری میکینم و نوبت به شک مسببی نمیرسد که در آن اصل جاری شود.
دفع توهم: هر شکی دارای دو احتمال است 1- احتمال وجود 2- احتمال عدم. شک سببی و مسببی هم تنها در موردی است که احتمال وجودش مسبب از احتمال وجود آن واحتمالعدمش مسبب از عدم آن باشد.در حالی که در مانحنفیه این طور نیست پس احتمال وجود کلی مستند به امری و احتمال عدم آن مستند به امری دیگر است
مرحوم محقق قمی از جمله کسانی است که استصحاب را مطلقا حجت می دانند چه در شک در رافع و چه در شک در مقتضی ولی ایشان در قوانین در این باب مطلبی دارند که با مبنای خودش سازگار نیست بلکه دلالت میکند بر حجیتاستصحاب در خصوص شک در رافع.
مرحوم شیخ به فرمایشات محقق چندین ایراد وارد کرده است
1- لحاظ استعدادها و مد نظر گرفتن قابلیت ها با مبنای خودتان سازگار نیست چون بر مبنای شما استصحابمطلقاً حجت است چه در شک در مقتضی و چه در شک در رافع، در حالی که طبق لحاظ استعدادها و آن بیانات تنها در مورد شک در رافع از استصحاب باید بهره گرفت و شما بدان ملتزمنسیتید
2- داستان ملاحظه استعدادها خیلی مجمل و مبهم است و هیچ ضابطه مشخصی را در باب استصحاب به دست انسان نمیدهد
منظورتان از استعداد بقاء 1- استعداد شخصی است: مثلا زید تا چه زمانی استعداد بقا دارد تا همان زمان استصحاب جاری کنیم . میگوئیم استعداد بقاء شخص را جز علامالغیوب کسی خبر ندارد و نمیداند . پس این مطلب صد در صد حواله به مجهول است.
2-استعداد صنفی است: این ه مثل استعداد شخصی است
3-استعداد نوعی یا جنسی است: در اینجا هم نوع مشکوک ما در بقاء از یک لحظه و ساعت متجاوز است و چنین موردی به ندرت پیش می آید و تخصیص اکثر مستهجن است
3- اگر بگوئید مطلب را ظن شخصی حواله میکنیم میگوئیم که ظن شخصی اعتباری ندارد.
4- خود شما استصحاب را از باب اخبار حجت میدانید نه از باب افاده ظن نوعی یا شخصی ، پس به عقیده ما استصحاب کل حیوان مطلقا جاری میشود و آثار شرعی هم بر آن مترتب میشود البته اگر اثری باشد.
و امّا الثالث........