جلسه ی بیست و هفتم
فرائد الاصول
استصحاب
بحث ما درباره اثبات حجیت استصحاب به وسیله اخبار بود
روایت عبدالله بن سنان : این روایت در مورد کسی است که لباسش را به کافر ذمی عاریه می دهد در حالیکه می داند که آن کافر ذمی شراب می نوشد وگوشت خوک می خورد . می پرسد آیا پس از گرفتن لباس بر من واجب است که لباس را بشویم ؟ فرمود خیر زیرا روزی که لباس را به او عاریه دادی پاک بود ( یقین سابق واکنون تو یقین نداری که وی لباس را نجس کرده باشد شک لاحق )
اما دلالت روایت عبدالله بن سنان بر استصحاب طهارت : در این روایت دلالت روشنی هست بر آن که علت بنا گذاری طهارت وعلت بنا گذاری بر عدم وجوب شستن لباس همان طهارت سابق لباس وعدم علم او به از بین رفتن طهارت است . اگر اسناد سخن امام روی قاعده طهارت بود تعلیل حکم به طهارت سابق معنی نداشت زیرا حکم طهارت در قاعده طهارت به لحاظ حالت پیشین نیست بلکه مستند به خود عدم علم وشک نسبت به طهارت ونجاست است حاصل اینکه حکم امام (ع ) به طهارت به خاطر استصحاب است .
این روایت به استصحاب طهارت اختصاص دارد نه غیر آن زیرا در روایت قاعده کلی مثل (یقین با شک نقض نمی شود ) بیان نشده است ولی بعید نیست که عدم قول به فصل بین طهارت وسایر ابواب که در ارتفاعشان با رافع شک می شود نیز جاری باشد .
موثقه عمار : مانند فرمایش فوق امام (ع) در موثقه عمار است که می فرمایند هر چیزی پاک است تا آنکه بدانی آن چیز نجس است . این حدیث دلیل بر استصحاب است بنا بر آنکه حدیث سوق داده شده باشد برای بیان استمرار طهارت سابق هر چیزی تا آنکه علم به حدوث نجاست آن حاصل شود ( یعنی تقدیر این باشد که هر چیزی که طهارتش قبلا یقینی بوده طهارتش تا زمان علم به نجاست استمرار دارد ) نه ثبوت طهارت برای آن شئی ظاهرا واستمرار در این ثبوت تا آنکه عدم طهارت معلوم شود یعنی تقدیر این باشد که هر چیزی که طهارت ونجاستش مشکوک باشد محکوم به طهارت است واین حکم تا زمان علم به عدم استمرار دارد پس غایت در اینجا دو معنی پیدا می کندو..........