جلسه ی بیست و هشتم
فرائد الاصول
استصحاب
بحث ما درباره اثبات حجیت استصحاب به وسیله اخبار بود
موثقه عمار (کل شی طاهر حتی تعلم انه قذر) هرچیز پاک است تا اینکه بدانی آن چیز نجس است.
معنای این روایت یا استصحاب است یا قائده طهارت حال اینکه امکان اراده مجرد ثبوت محمول برای موضوع تا حصول غایت وامکان اراده استمرار آن تا حصول غایت پس از فراغت از اصلش رادانستی میگوییم معنی روایت 1- یا تنها معنی دوم است که همان اراده بر بیان استمرار طهارت است . پس از ثبوت ومفروغ عنه بودن اصل طهارت (یعنی طهارت هر چیزی که محرز باشد طهارتش استمرار دارد) در این صورت روایت دلیلی بر استصحاب طهارت است ولی اینگونه معنی کردن خلاف ظاهر است
2- یا تنها معنی اول ( قاعده طهارت ) مراد است که موردا اعم از استصحاب طهارت است در این صورت دلالتی بر استصحاب طهارت در آن نمی باشد گر چه شامل مورد استصحاب طهارت نیز بشود زیرا ثبوت طهارت برای شی مشکوک شامل مشکوک مسبوقبه طهارت نیز می شود. جز آنکه حکم به طهارت در چیزی که طهارتش معلوم است ولی عروض نجاست به آن معلوم نیست از جهت طهارت سابقه اش نمی باشد . بلکه به اعتبار مشکوک الطهاره بودن است . پس این روایت مفید قاعده طهارت است حتی در جایی که مسبوق به طهارت است .
حال در مفاد این روایت ( استصحاب طهارت وقاعده طهارت ) تفاوتی میان مورد شبهه حکمیه که همان موضوع خارجی است که شک ما در طهارتش به جهت شک وشبهه در حکم نوع آن است ومیان مورد شبهه موضوعیه که همان موضوع خارجی جزیی مشکوک الطهاره که شک در طهارتش به جهت اشتباه در خود آن است نمی باشد.
بر این اساس از آنچه بیان شد عمومیت روایت نسبت به شبهه حکمیه وموضوعیه واختصاص آن به یکی از قاعده واستصحاب – روشن می شود که هیچگونه دلیلی بر این مطلب صاحب قوانین که گفته اراده معنی سه گانه از روایت 1- قاعده طهارت در شبهه حکمیه 2- قاعده طهارت در شبهه موضوعیه 3- استصحاب طهارت غیر ممکن است . وجود ندارد زیرا مانعی از اراده قدر جامعی میان دو تای اول وقدر جامع همان شئی است که مشکوک الطهاره والنجاسه است وجود نداردو.......