تفسیر آیه دوم سوره قدر
و ما ادراک ما لیله القدر تفسیر آیه دوم سوره مبارکه قدر - 92/3/8 + صوت
بخش اول صوت جلسه تفسیر - بخش دوم صوت جلسه تفسیر
بسم الله الرحمن الرحیم
یک نکته لفظی در این آیه و بعد بحث محتوایی. در این آیه خدا به پیغمبر خطاب می کند ای پیغمبر تو نمی دانی شب قدر چیست؟ این تعبیر خداوند در مقام نفی درایت و نفی علم نیست. اولا یک نکته ای هست که می گوید و ما ادارک ما لیله القدر - نمی گوید و ما تعلم ما لیله القدر - تعبیر به علم نمی کند تعبیر به درایت می کند. درایت یه چیزی است بالاتر از علم. چون دانستنی های انسان بر دو قسم است. یک سری از طریق روایت برای انسان حاصل می شود.
یک چیزی به شما خبر می دهند شما مطلع می شوید، خودتان آن حادثه را ندیده اید و درک نکردید و بسیاری از علم ها بر حوادث و جریان های تاریخی دانستن مبتنی بر روایت است. تاریخ را برای ما نقل کرده اند. اما گاهی اوقات دانستن مبتنی بر درایت است. انسان یک حقیقتی را حس می کند یا با حس طاهری اش با چشم گوش دست یا با حس باطنی و تعقل خودش به یک اقعیت می رسد آن علم را درایت می گویند. و ما ادراک مالیله القدر و نمی گوید و ما تعلم ما لیله القدر. چون خداوند هر چه درباره شب قدر به پیامبر بگوید او می داند . این تعبیر خداوند نفی درایت و نفی علم نیست از پیغمبر نیست، و نمی خواهد بگوید ای پیغمبر تو نمی دانی شب قدر چیست. پیغمبر همه حقایق را می داند تا آنجایی که خدا بخواهد و هرچه را پیغمبر بخواهد بداند و خدا هم می خواهد که پیغمبر بداند. چون بین خواست پیغمبر و خواست خدا فاصله ای نیست. چون پیغمبر یک مخلوقی است که ذوب در ذات حق است آنقدر فانی در خواست که خواسته اش گره خورده به خواسته ی خداست. ما هم می تونیم تا یه حدی به این مقام برسیم اما کامل آن خود پیغمبر است.
در دعای صباح می خوانید:
خدایا من این زمام نفس خودم را پیوند زده ام به آن پیوند خاص تو. چون نفس انسان خواسته دارد، خواسته های مال نفس انسان است. یعنی یک انسانی که در عرصه عبودیت پروردگار به یک مقام بالایی از دلدادگی حق برسد خواسته اش پیوند می خورد به هر چی خدا بخواهد. هر چی خدا راضی بشود. نفسش چیزی که خدا نمی خواد را نمی خواهد. چیزی که خدا بدش میاد را نمی خواهد. این حالت را مردم عادی دارند اما پیغمبر یک مقام بالاتر دارد آن این است که در کانون فکر و اندیشه و دل پیغمبر هیچ مشیتی جز مشیت خداوند شکل پیدا نمی کند حتی در مسائل عادی زندگی ایشان هم خدا می خواهد که او می خواهد. و لذا هر چی پیغمبر بخواهد بداند خدا هم می خواهد که پیغمبر بداند. و پیغمبر هم می داند.
پس نفی علم نیست در و ماادراک مالیله القدر. و این تعبیری که خداوند اینجا میکند در مقام عظمت شب قدر است. و این تعبیر محاوره ای معمولی بین خودمان هم همین است.
مثلا یک آقایی یک خربزه را دارد می خورد و می گوید نمی دونی چقدر شیرینه ، کنایه از این که خیلی شیرین است. و در این جا خداوند می خواهد بگوید نمی دانی چقدر شب قدر بزرگ است. در مقام تبیین عظمت و جلالت شب قدر می فرماید و ماادراک مالیله القدر.
نفی علم و درایت از پیغمبرنیست . درنوع همان محاوره های معمولی بین ماهاست و قتی که می خواهیم یک چیزی را جلوه بدین می گوییم نمی دانی چقدر خوش گذشت...
در این جا هم برای اینکه از بس بزرگ است شب قدر این طور خداوند بیان می کند.
در مقام تبیین عظمت شب قدر . ما دو نکته داریم یک نکته در مورد خود شب است
اصولا زندگی ما به دو بخش تقسیم شده است خاصیت روز این است که ما در حرکت وضعی زمین این نقطه ای که ما قرار گرفته ایم مقابل خورشید قرار گرفته و فضا روشن است و فعالیت های روزانه زندگیمان جریان دارد ...
شب این روشنایی نیست و چون نیست معمولا زمان استراحت و آسایش انسان هاست.
که البته به خاطر رشد و توسعه علم و فن آوری شب و روز یکی شده است و می شود همان کارهای روز را شب هم انجام داد.
اما این شب و روز غیر از این تقسیم بندی ، شب و روز یک تقسیم بندی در جریان مدیریت خداوند دارد. همانطور مدیریت زندگی ما دست خود ماست ، مدیریت ذات مقدس پروردگار هم نسبت به زندگی ما و جریان حیاتی ما یک تنظیم خاص خودش را دارد.
یعنی خداوند یک جریان هایی را در شب قرار داده و یک حالت و خصوصیاتی را در روز قرار داده است. زندگی ما تحت مدیریت خودمان تنها نیست یک امکاناتی دراختیار ما هست بر حسب این امکانات ما زندگیمان را مدیریت می کنیم. که تحت مدیریت خداوند است.
با توجه به امکاناتی را که خداوند در شب قرار داده ما می توانیم شب را زمان دلدادگی و ارتباطمان با خدا قرار بدهیم. لذا می گوید قیام الیل و صیام النهار
آنجایی که می خواهی با خدا حرف بزنی، جوری تنظیم شده و مدیریت شده که در شب در اختیار تو قرار می گیرد.
برکات و حالات و توفیقات دلدادگی و عبودیت حق در شب در اختیار تو قرار گرفته است. لذا خداوند متعال در قرآن جهات زیادی را در شب به ما معرفی میکند.
اولین آن، میقات حضرت موسی در شب بود، چون موسی کلیم الله بود، موقعیتی داشت که هیچ کدام از پیامبر ها نداشتند، خداوند باهاش حرف می زد. البته پیامبر اسلام مستثنی است به این معنا که : پیامبر می فرماید من حالاتی با خداوند دارم که موسی هم به آن حالات نمی رسد.
اما کلیم الله منصبی بود که موسی دادند. و علت آن یک ویژگی بود که در حضرت موسی بود و آن اینکه حضرت موسی نسبت به خدا غیرت مند بود. و به همین خاطر کلیم الله بود
یعنی جوری نسبت به خدا غیرتمند بود که به غیر از به هیچ چیزی گرایش پیدا نمی کرد. یعنی هر وقت که می خواست برود به سمت غیر خدا اول با خودش می جنگید چون غیرت داشت هر حرکتی هر هنجاری که تو جامعه می خواست اتفاق بیافتد موسی با همه قدرت مقابلش می ایستاد و سینه چاک به میدان میآمد این غیرتمندی باعث شد که کلیم الله بشود.
حالا این آدمی که اینقدر دلداده حق است اینقدر غیرتمند خداست می خواهند او را به یک خلوتگاهی دعوت کنند. لذا روایت داریم که وقتی خدا به موسی گفت بیا به کوه تور، « و واعدنا موسی ثلاثین لیله و اتمم ناه به عشر ... » دعوتش کرد از جایی که موسی بود تا جایی که می خواست برسه به میقات که کوه تور بود 48 ساعت می دوید. یک سره می دوید. در این 48 ساعت نه خوابید و نه غذا خورد یعنی یک جوری مکانیسم جسمانیش در برابر شوق لقاء الله به تحت کنترل درآمده بود که 48 ساعت یک سره دوید.
اینجا نمی گویند ما با او روز قرار داشتیم می گویند شب قرار بستیم. « و واعدنا موسی ثلاثین لیله » روزها هم با او بودند اما خدا از روز چیزی نمی گوید. می گوید ما شب قرار داشتیم. به خاطر این که شب آن خاصیت زمانی در مدیریت حق را دارد.
دوم:
خداوند در مقام استغفار خودش برای بنده گنهکار خودش سحر – شب را قرار داده است.
می فرماید: سوره ذاریات آیه 118 و بالاسحار و هم یستغفرون
برادران یک استغفرالله آدم سحر بگوید با همه استغفرالله های روز فرق می کند.
برادران یوسف وقتی پشیمان شده بودند از کاری که کرده بودند به پدرشان حضرت یعقوب در اولین برخورد گفتند: « یا ابا نستغفر لنا ذنوبنا » بابا تو از خدا بخواه که خدا ما را ببخشد.
در واقع آن نقطه اتکا ما هم همین است. نامه اعمال ما را هم هفته ای یک بار به امام زمان عج می دهند. اولین کسی که می فهمد ما چه کار کرده ایم امام زمان است. و به امام زمان عرضه می داریم که یا ابا نستغفر لنا ذنوبنا . حالا که فهمیدید ما گناه کردیم برای ما استغفار کن.
وقتی برادران یوسف گفتند: یا ابا نستغفر لنا ذنوبنا انا کنا خاطئین طلب مغفرت کن حضرت یعقوب گفتند سوف استغفر لکم به زودی استغفار می کنم همان جا استغفار نکرد.
و اینجا روایاتی داریم در تفسیر این آیه اینکه حضرت می خواست سحر برسد و آن موقع استغفار کند. سحر استغفار تاثیر دارد.
خصوصیت دیگر
سوم
معراج پیغمبر در شب قرار گرفت. « سبحن الذی اسری به عبده لیل من المسجد الحرام الی مسجد الاقصی الذی بارکنا حوله » در شب خداوند بنده اش را سیر داده به طرف آسمان .
معراج پیامبر که نقطه نمایش تمام آثار خلقت و جریان آینده و آخرت در پیشگاه پیغمبر بود. و بعد رفتن به مقام قرب حق. و بالاتر از آن هفتاد حجاب نور تا جایی که جبرئیل نتوانست بیاید و همه اینها در شب قرار گرفت. به خاطر خصوصیتی است که در شب قرار داده شده است.
چهارم:
موقع مناجات برای پیغمبر شب تعیین شد. سوره اسرا آیه 79
شب بیا به تهجد نافله تهجدت را شب بخوان
به شما جوان ها وصیت می کنم خودتان را عادت بدهید به نماز شب اگر الآن عادت کنید تا آخر عمر موفق هستید. شش ماه اول سخت است اما بعد از شش ماه جوری عادت می کنید که دیگه بعد از آن خود به خود بیدار می شوید. نیم ساعت به اذان بیدار شوید کافی است.
سعی کنید به نماز شب و نافله شب معتاد بشوید که خیلی برکات زیادی داره تمام زندگی شما را متحول می کند. زندگی شما را تامین می کند. منحرف نمی شود. در مسیر زندگی تو دست شیطان خیلی نمی افتد. دچار مشکل نمی شود. جریانات مفاسد اخلاقی او را از مسیر حق جدا نمی کند. اشکال اعتقادی پیدا نخواهد کرد. از نظر مسائل مادی و اقتصادی زندگی هم نماز شب یک برکات خاصی دارد. اصلا نماز شب ضامن اجرای زندگی انسان در همه ابعاد است. ضامن اجرای موفقیت در درس خواندن، در مسائل اقتصادی ...
نماز شب تضمین می کند فعالیت های انسان را در مسیر خیر.
نکته پنجم
باز دستور به پیامبر است جزو اولین دستورات در اوایل رسالت پیامبر است. در سوره مزمل
یکی از دستوراتی که خداوند برای رسالت پیغمبر برای هدایت و آدم سازی پیغمبر اثر دارد می فرماید« قم الیل الا قلیلا » شب را به استثناء مقدار کمی که استراحت می کنی بقیه را به عبادت خدا مشغول باش. این آیه مال پیغمبر است نه مال ما ، ما همان مقدار کم را هم در شب عبادت کنیم هم خوب است.
و در مورد ستایش افراد عابد در شب عباد و بندگانی که در عبادتش عمل می کنند برایشان این بوده است که عبادت شب انجام بدهند. یتلون ایات الله آنا الیل
بندگان خدا ممکن است که روز هم عبادت کنند روزهم قرآن بخوانند نماز بخوانند و مستحبات هم انجام بدهند اما نه مهم این است که در ساعت های شب آیات خداوند را تلاوت می کنند.
هفتم
حرکت به طرف خدا در شب
سوره سجده بعد از آیه سجده
خداوند ضعیت کسانی را بیان می کند که در مقابل عبادت خدا استکبار می ورزند. بعد در مقابل آن مستکبرین خدا یک نمادی از دلدادگی خودش از بندگان عابدش معرفی می کند این نماد مال شب است.
تتجافا جنو....
یک عده آدم های کافر و بی دین استکبار می کنند که خدارا عبادت کنند اما در مقابل یک عده انسانهایی دلداده و محو در عظمت حق هستند. تتجافا جنوبهم عن مزاجع
آدم تو عبادت حالت های مختلفی دارد مثل سجده ، رکوع ، قنوت ، اما اونی که خدا رویش تکیه می کند و آن را به عنوان نقطه ارزش بنده خودش خدا بهش افتخار می کند
اینها خواب هستند و در بستر گرم و نرم هستند یک مرتبه ساعت تهجدشان می رسد این پهلوهای خودشان را از رخت خواب می کنند. این حالتی که بندگان خدا به عشق خدا در شب دارند. و خدا به این افتخار می کند
هشتم:
افتخار می کند به تسبیج بندگان در شب
یسبح لیل طویلا ( سوره دهر )
ابرار که خداوند در سوره انسان معرفی می کند. اهل البیت و امیرالمومنین هستند یکی از خصوصیاتشان این است که شب های طولانی را تسبیح خدا می کنند.
نهم و آخرین امتیاز
در مورد زمان ها خداوند وقتی می خواهد به طلوع صبح قسم بخورد در تمام قرآن یکبار داریم والفجر و لیال عشر
به عصر هم یکبار قسم می خورد والعصر ان الانسان لفی خسر
ولی به شب سه بار (سحر)
ولیل اذا عصص سوره تکویر 7 همان لحظه سحر است
و لیل اذا ادبر مدثر 33 به شب پشت کرده هما لحظه سحر است
و لیل اذا یسر فجر 4 زمانی که شب به آرامش و آرامی می افتد باز همان زمان سحر است.
به سحر که با فضیلت ترین زمان هاست خدا سه بار قسم خورده است.
بنابراین مهم این است که خداوند قدر را در شب قرار داده است و در روز قرار نداده است.
حالا خود شب قدر به عنوان شب قدر یک امتیازاتی دارد آینده انشاءالله هفته آینده.