خطبه دوم: پیادهنظام فتنه دشمن نشوید
برخی مسؤولان با تسامح و تساهل با پرده دری فرهنگی برخورد می کنند/عمده شخصیت امام صادق (علیهالسلام) بصیرت افزایی در برابر فتنه بود
اگر امسال سال برخورد با فرهنگ و ضد فرهنگ اعلامشده بود، اینقدر که پردهدریهای فرهنگی در امسال رخ داد و در این چند وقت رخ داد دیگر بیشتر از این کاری نمیتوانستند بکنند؛ ما ببینیم چه داریم میکنیم، عمده شخصیت امام صادق (علیهالسلام) بصیرت افزایی در برابر فتنه بود، این پردهدریهای فرهنگی، این توطئه دشمن است، این فتنه است، این میخواهد نسل جوان را از اسلام بگیرد، اگر نسل جوان را از اسلام گرفت دیگر این انقلاب و نظام پشتوانهای ندارد و تنها راه آن پردهدری فرهنگی است؛ نباید با تساهل و تسامح با این فتنه روبرو شوند.
خطبه دوم، حرم امام رضا (علیهالسلام)
خطبه دوم
بخش عربی خطبه دوم
آیتالله علمالهدی در خطبه دوم نماز جمعه امروز در جمع نمازگزاران حرم امام رضا (ع) بابیان اینکه امیدوارم بهپاس این عشقها و ارادتهایی که امروز به محضر مقدس امام صادق ابراز فرمودهاید قلب نازنین امام زمان خشنود شود و مشمول دعای خیر آن حضرت قرار بگیریم، به تحلیل سیره سیاسی امام صادق (ع) پرداختند و گفتند: در تحلیل سیره سیاسی امام صادق (ع) دونقطه وجود دارد، نقطه اول بصیرت افزایی در برابر فتنه است، شخصیت امام صادق (ع) و تحلیل سیره سیاسی امام صادق (ع) بر بصیرت در برابر فتنه میافزاید، دقیقاً آن نوع بصیرتی که در جریان اجتماعی سیاسی امروز جامعه ما برای مردم انقلابی و حاضر در صحنه نظام ما ضرورت دارد.
ایشان ادامه دادند: وقتی بنیعباس مسلط شدند و حکومت تشکیل دادند، دو قائمه بنیعباس در قدرت خود داشتند، یک قائمه نظامی و یک قائمه سیاسی و با تثبیت حکومت به این نتیجه رسیدند که هردو قائمه را از بین ببرند برای اینکه اینها در قدرت شریک بنیعباس نشوند؛ قائمه نظامیشان ابومسلم خراسانی بود که بسیار عنصر فاسد مفسد نامطلوبی بود و او را کشتند و از بین بردند؛ قائمه سیاسیشان هم ابوسلمه خلال بود، او وقتیکه دید اینها ابومسلم را کشتند حساب کرد که ا. قائمه نظامی بود از بین رفت و ممکن است به سراغ او هم بیایند برای اینکه نمیخواستند در قدرت برای خودشان شریک داشته باشند.
طرح فتنه برای رسیدن به قدرت
لذا در این صدد برآمد قبل از اینکه بخواهند سراغ او بیایند و او را از بین ببرند، او یک حرکتی را علیه بنیعباس شروع کند و قدرت را از آنها سلب کند؛ سه نامه نوشت با یک مضمون و این سه نامه را برای سه نفر نوشت، نفر اول وجود اقدس امام صادق (ع)، نفر دوم عبدالله محض پدر محمد نفس زکیه و نفر سوم، محمد اشرف فرزند زینالعابدین (ع).
عضو خبرگان رهبری به محتوای نامهها اشاره کردند و عنوان داشتند: در این نامه نوشت: «شما در سرزمین خراسان، فارس و اهواز شیعیان زیادی دارید، پیروان زیادی دارید و همه شمشیر به دست آمادهاند و من حاضرم همه اینها را بسیج کنم و در رکاب شما قرار بدهم و شما حقتان را از بین عباس بگیرید و خلافت اسلامی در جایگاه خودش قرار بگیرد»؛ به پیک خودش گفت اول نامه امام صادق (ع) را ببر، اگر امام صادق قبول کرد و پذیرفت، نامه آن دو نفر را پاره کن، اگر امام صادق نپذیرفتند نامه عبدالله محض را ببر و اگر او جواب، داد نامه محمد اشرف را پاره کن و اگر او جواب نداد نامه سوم را به محمد اشرف برسان.
برخی در عرصه سیاسی پایشان را روی شانه رهبری دینی میگذارند
این پیک آمد در یک موقعیت مناسب اول شب که کسی او را رصد نمیکرد خدمت امام صادق (ع) رسید و نامه ابوسلمه خلال را به دست امام صادق (ع) داد؛ اینیک فتنه است و اینها آمدهاند امام را ابزار کنند برای به قدرت رسیدن، وای بر این حالت و این احساس در عرصه رقابت سیاسی که آدمها بیایند بهجای اینکه پایشان را روی دوش مردم بگذارند و به قدرت برسند، پایشان را روی گرده دین بگذارند و روی شانه رهبر دینی بگذارند و بخواهند به قدرت برسند، اینها خیلی رذلترند.
امام صادق (ع) نامه را خواندند، مقابل امام صادق یک شمع روشن بود، حضرت نامه را روی شعله شمع گرفتند و سوزاندند و به پیک گفتند به ابوسلمه خلال بگو جواب نامهاش همین بود که دیدی؛ بصیرت در برابر فتنه.
ایشان اضافه کردند: پیک، برحسب سفارش ابوسلمه نامه دوم را همان شب برای عبدالله محض آورد، عبدالله محض از فرزندان امام مجتبی (ع) رییس سادات بن حسن، نامه را که به دست او داد باکمال خوشبختی و مسرت پیشنهاد ابوسلمه را پذیرفت، فردا صبح نامه را برداشت آورد خدمت امام صادق (ع) با یک نشاط و شادابی عرض کرد ابوسلمه خلال محور قدرت سیاسی حکومت برای من چنین نامه نوشته و نوشته شیعیان شما آماده شمشیر زدن در رکاب شما هستند و باقدرتی که ابوسلمه خلال دارد میتواند شیعیان را بسیج کند.
مواجه امام صادق (ع) در برابر فتنه
آیتالله علمالهدی به بصیرت امام در مواجه با این موضوع اشاره کردند و بیان داشتند: امام صادق (ع) فرمودند کدام شیعه؟ مگر تو شیعه هم داری؟ مگر تو میدانی اینها شیعه تو هستند و مگر میدانی که تعدادشان چقدر است؟ رابطه ابوسلمه خلال با این شیعهها چقدر هست؟ کِی اینها گفتهاند اینها شیعه تو اند و حاضرند برای تو شمشیر بزنند؛ او گفت پسر من محمد نفس زکیه مهدی موعود است و همه او را میخواهند و به او ارادت دارند و در رکاب او حاضرند جان دهند؛ حضرت فرمودند پسر تو مهدی موعود نیست، مهدی موعود هنوز به دنیا نیامده، این حرفها دروغ است و این نسبتها بیجاست و کسی هم به او ارادت ندارد، اگر حرکت کند کشته میشود و از بین میرود و درنتیجه تعدادی از سادات و علویه را از بین خواهی برد.
عبدالله محض از حرف امام صادق ناراحت شد و از خانه ایشان بیرون آمد و نتیجه قیام عبدالله محض و محمد نفس زکیه آن کشتار عظیم منصور دوانیقی از سادات بنی حسن و علویین شد؛ این در مقام بصیرت افزایی در برابر فتنه.
ایشان با اشاره به روایتی از امام صادق (ع) در خصوص منع حرکت برای جنگ، ابراز داشتند: این روایاتی که از امام صادق نقل کردهاند که حضرت به بعضی از شیعهها میفرمایند: «کُونُوا إِجلاسَ بُیُوتُکم»، پلاسهای خانهتان باشید، راه نیفتید، قیام نکنید و به دنبال همصدایی نروید، این در هیبت امام زمان و مهدی موعود نبود، این روایات در حقیقت در مقام بصیرت افزایی در برابر فتنه بود؛ افرادی که ظرفیت نداشتند امام صادق به آنها میگفتند «کُونُوا إِجلاسَ بُیُوتُکم»، شما پیادهنظام فتنه نشوید.
نفوذ فتنه در جامعه دینی برابر با ریزش قدرتها و نیروهای جامعه
امامجمعه مشهد مقدس اضافه کردند: چون فتنه یک جریانی است که اگر در جامعه دینی نفوذ کرد، اولین ثمره و نتیجه نفوذ فتنه، ریزش قدرتها و نیروها در این جامعه است؛ ریزش اولین ثمره سوء نفوذ فتنه در جامعه دینی است و امام صادق (ع) این بصیرت افزایی را داشتند و عزیزان، مشکل امروز ما این است که ما در عرصه زندگی اجتماعی سیاسیمان در یک مقاومت شدید در مقابل استکبار، ما در حقیقت با بلای فتنه روبرو هستیم، دشمن بعدازاین که تمام سلاحها و جریانهای مبارزانه ضد ما را بینتیجه احساس میکند با سلاح فتنه به سراغ ما آمده است و یکی از سلاحهای فتنه دشمن امروز، پردهدریهای فرهنگی در جامعه ما هست.
برخی مسؤولین سوژه فتنه دشمن در پردهدری فرهنگی هستند
وقتی دشمن حریف این نظام و انقلاب نمیشود و پشتوانه مردمی و حضور مردم بهعنوان دین و وابستگی به قران، پیغمبر و اسلام در پای این نظام و انقلاب است و برای اینکه دشمن سفره این انقلاب را از زیر پای مردم بکشد و مردم پشتیبانی انقلاب را رها کنند، راهی را که در پیشگرفته، فتنه پردهدری فرهنگی است و متأسفانه اینجا یک جریانی است که جامعه هدف و سوژه اولیه دشمن در این فتنه بعضی مسؤولین نظام هستند.
ایشان یادآور شدند: آنها با تساهل و تسامح با این پردهدری فرهنگی به کمک این دشمن آمدهاند و دشمن را کمک میکنند و دست در دست دشمندارند و خودشان هم نمیفهمند. آدمهای متدیناند، مسلماناند، انقلاباند، نظام را قبول دارند، ولایت را قبول دارند اما مسئله قدرتیابی برای آنها کار را بهجایی رساندهاند که آنها سوژه فتنه بشوند و بیایند در فتنهگریهای فرهنگی با تسامح و تساهلی که نشان میدهند کار را بهجایی برسانند که سفره انقلاب از زیر پای مردم جمع شود. «مرگ بر منافق»
بصیرت در برابر فتنه باید در برخی مسؤولین به وجود آید
این بصیرت در درجه اول برای بعضی مسؤولین ما لازم است که اینها واقعاً در برابر فتنه بصیرت داشته باشند، بهصرف اینکه یک اقلیت لائیکِ بیدینِ بیعقیده در این کشور در برابر اکثریت متدین پیادهنظام آنها بشوند و دنبال آنها راه بیفتند، تو خط قدرتیابی آنها و جناح سیاسی آنها را کمک کنند، آنها صرف این مسئله نباید بیایند ابزار فتنه پردهدری فرهنگی دشمن بشوند و با تساهل و تسامح و هرروزی یکچیزی بگذارند.
هر روز اسم پردهدری را یکچیز میگذارند
رقص مختلط زن و مرد و دختر و پسر را بگویند حرکات موزون، یعنی باید فسق و فجور در جامعه ما به کجا برسد؟ امسال را مقام معظم رهبری سال فرهنگ و اقتصاد معرفی کردند، فرمودند فرهنگ مقدم بر اقتصاد است، بااینکه سال فرهنگ معرفی کردند اینها در عرصههای فرهنگی وابسته به بعضی از جریانها نظام یک پردهدریهای بیسابقه فرهنگی را متأسفانه داریم مشاهده میکنیم که اگر امسال را رهبری به نام فرهنگ نمیگفتند به کجا میرسید؟
ما در این سال فرهنگی متأسفانه دیدیم برخوردهای ضد فرهنگی، پردهدریهای فرهنگی در جامعه ما به شکلی صورت گرفته است که عین جریان امام سجاد (علیهالسلام) است، امام سجاد (علیهالسلام) دم دروازه مدینه که از کربلا بازگشتند فرمودند آنقدر که پیغمبر سفارش کرده بودند که ما اهلبیت را کمک کنند، اگر همانقدر پیامبر سفارش میکردند که مردم به ما ظلم کنند دیگر بنیامیه بیشتر از این نمیتوانستند ظلم کنند.
اگر سال فرهنگ اعلام نمیشد، دیگر پردهدری باقی نمیماند که انجام نداده باشند
اگر امسال سال برخورد با فرهنگ و ضد فرهنگ اعلامشده بود، اینقدر که پردهدریهای فرهنگی در امسال رخ داد و در این چند وقت رخ داد دیگر بیشتر از این کاری نمیتوانستند بکنند؛ ما ببینیم چه داریم میکنیم، عمده شخصیت امام صادق (علیهالسلام) بصیرت افزایی در برابر فتنه بود، این پردهدریهای فرهنگی، این توطئه دشمن است، این فتنه است، این میخواهد نسل جوان را از اسلام بگیرد، اگر نسل جوان را از اسلام گرفت دیگر این انقلاب و نظام پشتوانهای ندارد و تنها راه آن پردهدری فرهنگی است؛ نباید با تساهل و تسامح با این فتنه روبرو شوند.
دومین نقطهای که ما در تحلیل سیاسی سیره امام صادق (علیهالسلام) به دست میآوریم، مقاومت در خط استکبارستیزی بود، از روزی که بنیعباس به روی کارآمدند، برخورد بنیعباس با بنیامیه فرق داشت، بنیامیه میخواستند اهلبیت پیغمبر را سرکوب کنند اما بنیعباس قصد داشتند هم اینها را در قدرت سرکوب کنند و نگذارند قدرت به اینها متوجه شود و هم اینها را استخدام کنند در جهت تداوم قدرت و تثبیت حاکمیت خودشان؛ هم میخواهند امام صادق (علیهالسلام) در جریان رهبری قرار نگیرد و هم بشود ابزار تثبیت قدرت بنیعباس در دربار بنیعباس.
مقاومت و استکبارستیزی امام صادق (علیهالسلام)
این جنایت دوم بنیعباس بدتر از جنایت اول بود که با بنیامیه مشترک بودند و آنی که در سیره سیاسی امام صادق (علیهالسلام) مشاهده میکنیم در برابر این استکبار، مقاومت امام صادق (علیهالسلام) بود؛ انواع و اقسام شیطنتها را منصور دوانیقی اجرا کرد، انواع و اقسام فتنهها و توطئهها را پیاده کرد؛ شقاوتمندانه ترین و قسی ترین برخوردهای سرکوبگرانه را انجام داد.
امام را نیمهشب با آن وضع از خانه بیرون آوردند، با پایبرهنه و سر برهنه مأمور ناپاک سنگدل منصور، فضل بن ربیع در جلوی مرکب دوانید و حضرت را در مقاطع مختلف که بهقصد کشتن امام (علیهالسلام) را به دربار خود آورد و موفق نشد تا بهجایی که حتی دستور داد خانه امام صادق (علیهالسلام) را آتش زدند.
این آتش زدن دیگر منتهای شقاوت بود، در آن خانه زن و بچه بود، عزیزان و اهلبیت امام صادق (علیهالسلام) بودند؛ شعله آتش که از در خانه امام صادق (علیهالسلام) بلند شد دهلیز خانه آتش گرفت، امام صادق (علیهالسلام) خودشان رفتند وسط آتش و با سجادهشان به شعلههای آتش میزدند و میگفتند «أَنَا ابْنُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ» من پسر ابراهیم خلیلم که آتش بر او گلستان شد و این زن و بچه ضجه میزدند آخر اینها سابقه داشتند، مسئله آتش بر خانه اهلبیت (علیهالسلام) سابقه داشت.
اینها سابقه و تجربه آتش خیمهگاه کربلا را داشتند، اینها تجربه آتش گرفتن در خانه صدیقه اطهر را در مدینه داشتند، خب طبیعی است که اینها ضجه و ناله میزنند وقتی میبینند که شعله آتش بلند شده و امام صادق هم وسط آتش فریاد میزند من پسر ابراهیم خلیل هستم.
مگر امام سجاد پسر ابراهیم خلیل نبود، در میان خیمه آتشگرفته فریاد بزند «أَنَا ابْنُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ» و شاید همین جمله «أَنَا ابْنُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ» بر در خانه آتشگرفته صدیقه اطهر با یک تعبیر دیگری القاء شد؛ ای خدا این عزیزان نازدانه دیدند مادرشان وسط شعله آتش گرفتارشده اما نمیگوید من دختر ابراهیم خلیلم، میگوید یا «یا أَبَتَاهْ یا رَسُولَ اللَّهِ هَکَذَا کَانَ یفْعَلُبِحَبِیبَتِکَ وَ ابْنَتِکَ»، این ««یا أَبَتَاهْ یا رَسُولَ اللَّهِ» گفتن زهرا عبارت الاخرای «أَنَا ابْنُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ» امام صادق (علیهالسلام) است.
به خاطر این که میگوید بابای من پیغمبر بود، پیغمبر وارث ابراهیم است، پیغمبر سلاله ابراهیم است، پیغمبر عصاره توحید ابراهیم است و من در وسط شعله آتش و آنهم شعله آتشی که به دست همین مردم و همین امت به وجود آمده قرار گرفتم.