ادامه ی تفسیر سوره مبارکه ی ماعون
جانیتر از اسرائیل سازمان حقوق بشر است
جانی تر از اسرائیل سازمانهای حقوق بشری هستند چرا که این موضوع را به شکل سیاست درآوردند تا دست اسرائیل برای آدم کشی و کودک کشی باز باشد.
ادامه ی تفسیر سوره مبارکه ی ماعون
آیت الله علم الهدی ظهر امروز در ادامه ی تفسیر قرآن در محل مهدیه مشهد، اظهار کردند: سه نظریه و یک روایت در رابطه با دین وجود دارد که این روایت با سه نظریه مغایرت دارد. به طور قطع در آیه اول سوریه مبارکه ماعون مقصود از دین مطلق دین است که برخی معتقدند زندگی برنامه نمیخواهد و مانند یک حیوان باید انسانها زندگی کنندو کسانی که به این برنامه معتقد هستند آن را یا به صورت فلسفه و یا به صورت اعتقاد بیان میکنند که انسان تابع هیچ نظامی قرار نگیرد.
ایشان افزودند: نظریه دیگر براین پایه استوار است که اصلی بر نظام سازی زندگی نباید به خارج از درون انسان مراجعه کرد اصل ناسیونالیسم میگویند و به طور قطع این اصل اساس مدرنیته را شکل می دهد و باید دانست که در این اصل آنچه که برای نظام سازی لازم است این است که انسان برای ساخت وجود خود به هیچ جهاتی از خارج از درون خود مراجعه نکند.
ایشان با بیان اینکه دسته دیگر که در این آیه متذکر شدهاند متدینین هستند، خاطرنشان کردند: کسانی که میگویند بشر در زندگی خود نظام و برنامهای مدون لازم دارد، چرا که خداوند میداند که راه سعادتمندی مردم چگونه است. این دسته قالبا پیروان ادیان هستند.
آیت الله علم الهدی با اشاره به اینکه این سه نظریه در قالب تکذیب دین و اسلام و معاد قرار گرفته است، تأکید کردند: کسانی که در زندگی برنامه ریزی و نظام خود را به خدا معطوف نمی کنند و به عهده خود بشر میگذارندآنها تکذیب دین میکنند، در نظریه دوم مقصود این است که دین یعنی همان اسلام است و در نظریه سوم منظور نظر براین است که مقصود از دین معاد است. چرا که خداوند مالک روز دین و معاد است.
ایشان افزودند: اگر بنا شد کسی معاد را باور نکند بایستی دیوانه باشد تا یک قانون را رعایت کند. یا او معاد را قبول دارد و متوجه ناپایداری زندگی دنیوی میشود و یا اگر معاد را قبول ندارد باید از تمامی خوشیها و لذتها بهره ببرد. کسانی که تکذیب به معاد میکنند به دنبال لذتها در این دنیا رفتهاند. حال در این میان هر جنایتی هم صورت گرفت دیگر رخ داده است.
آیت الله علم الهدی اظهار کردند: ساواک در زمان شکنجههای خود بدین شکل بود که متدینین را با کمونیستها و مارکسیستها هم بند میکردند تا نظریات این افراد کافر در متدینین تأثیر خود را بگذارد، متدینین توسط ساواک دستگیر شده و با کمونیستها مارکسیستها و یا بی دینان هم بند میشوند وقتی برخی از این مومنان وارد این چنین جمعهایی میشدند درمییافتند که آنها به مرور زمان بی دین شدند و تبدیل به منافقین گشتند و این بدین معنی است که منابع دینی آنها از دست رفته است.به این دلیل که مارکسیستها و کومونیستها خود این منابع را از دست داده بودند.
ایشان تأکید کردند: اگر کسی که منکر معاد است برای عمل خود نتیجه ای قائل نباش او همان کسی است که یتیم را از خود دور کرد و راند. در مقابل این سه نظریه یک روایت وجود دارد که در مغایرت با این سه نظریه قرار دارد، این روایت از محضر حضرت رضا(ع) و از پدر ایشان و به ترتیب جد بزرگوار ایشان نقل شده است. امام صادق(ع) فرمودند«منظور از دین ولایت حضرت علی (ع) است چرا که خداوند به وسیله عشق به اهل بیت (ع) دین را به ما آموخت و به وسیله دوستی با اهل بیت دین را در دامان شما مردم قرار داد».
ایشان تصریح کردند: وقتی بنا شد اهل بیت (ع) و امیرالمومنین(ع) زندگی خود را به ما آموزش دهند به طور قطع به ما یادآور شدند که چگونه با فقرا، ایتام و مسکینان رفتار کنیم. آنها به ما یاد دادند که در زمان افطار وقتی که فقط یک عدد نان جو در خانه وجود دارد همان را به یتیم باید داد و گرسنگی امروز را به گرسنگی فردا متصل میکنند و خود با آب افطار میکنند.
آیت الله علم الهدی با اشاره به تفسیر آیه دوم سوره ماعون خاطرنشان کردند: کسی که اسلام و دین را قبول نکرد یعنی همان کسی که یتیم را مورد قهر و غضب خود قرار داد. تفاوتی میان ادبیات محاورهای که در زمان ما انسانها وجود دارد و همچنین ادبیات وحی که در زمان پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) وجود داشت موجود هست، ادبیات محاورهای ما به شکلی است که زمانی که میخواهیم مطلب مهمی را ادا کنیم این مطلب را در قالب مستندات و برهانها و استدلالات مختلف به زبان میآوریم ولی در ادبیات وحی و همچنین ادبیات پیغمبر اکرم(ص) و همچنین اهل بیت (ع) خلاف این موضوع صدق میکند به عنوان مثال با بررسی سخنان امیرالمومنین(ع) در نهج البلاغه درمییابم که حضرت مطالب مهم خود را گاه در دو کلمه و یا اختصاری کوتاه یادآور شدهاند. این ادبیات اهل بیت اخذ شده از ادبیات وحی است.
ایشان بیان کردند: این موضوع که خداوند وقتی که مطلب مهمی را میخواهد به بندگان خود انتقال دهد به این دلیل است که بندگان آن را ثبت و ضبط کنند و برای اینکه افراد این مطالب را حفظ کنند. ادبیات وحی براین مبنا قرار دارد که جملات را در یک بیان مختصر ادا کنند. کسی که تکذیب به دین میکند رفتارهایی ناشایست دیگری هم از طرف او رخ میدهد، پرده دری، جنایت، قتل و تجاوز از نمونههای این رفتار ناشایست است. کسی که دین را تکذیب میکند به طور قطع این جنایات را هم انجام میدهد که به طورقطع از ترد یک یتیم بسیار ناشایستتر است.
آیت الله علم الهدی با بیان اینکه کسی که حق کودکان را پایمان میکند از حیوان هم پست تر است، تأکید کردند: خداوند زمانی که میخواهد اوج سنگدلی انسان شقی را نشان دهد رابطه مستقیم دین با اصول انسانی را یادآور میشود. بزرگترین دلیل ناپاکی های وهابیهای نجس العین که در غالب گروههای تروریستی مانند داعش به بچه کشی دست میزنند همین اعتقاد نداشتن به دین است.
ایشان افزودند: ناپاکتر از هر مکذب به دین داعش و این وهابیون نجس هستندچرا که کسی که دین داشته باشد و دیندار باشد امکان ندارد احساس و عاطفه نداشته باشد. اینکه در کشورهای غربی دم از حقوق بشر میزنند اینها همه به کارگیری ابزارهای سیاسی و جلوههای سیاسی است.حال این سوال پیش میآید که این حقوق بشر را در کجا میتوان یافت. زمانی که رزمندگان فلسطینی با شما میجنگند در این میان کودک ۵ ساله چه گناهی کرده است که به ناحق کشته میشود.
آیت الله علم الهدی تصریح کردند: یک فرد تروریست و منافق را برای رسیدگی به پرونده حقوق بشر ایران مأمور کردند این مأموریت در حالی است که او ۲۵۰ دروغ را به نام ایران ثبت کرده است که تمام آنها به طور قطع دروغی بیش نیست. جانی تر از اسرائیل سازمانهای حقوق بشری هستند چرا که این موضوع را به شکل سیاست درآوردند تا دست اسرائیل برای آدم کشی و کودک کشی باز باشد.
ایشان خاطرنشان کردند: در بین تمامی اصول انسانی آنچیز که هیچ توجیهی ندارد برخورد با یتیم است. "دع" یتیم یعنی رد کردن یتیم ولی باید دانست که هر رد کردنی را دع نمیگویند، دع یعنی رد آمیخته با قهر و غضب و تندخویی است و این شکل رد کردن فرد را تحقیر میکند و باید دانست که خداوند در روز قیامت انسان های کافر را به سمت جهنم دع میکند.
آیت الله علم الهدی تصریح کردند: باید توجه داشته باشیم که در درگیری با کسی به سمت فردی نرویم که فقط از دار دنیا خدا را دارد چرا که به طور قطع باخدا مقابله میکنیم. مسئله دع در سه مرحله بوجود میآید مرحله اول دع به این صورت است که کسی یتیم را ترک مواصات کند یعنی فرزند یتیم را با فرزند خود به یک چشم نبیند و فرزند خود را عزیزتر بداند. مرحله دوم، برای دع به این شکل بیان شده است که حق یتیم را بالا کشیدن و پایمال کردن است.
ایشان با بیان اینکه مرحله سوم دع زجر دادن و ستم کردن به یتیم است، تأکید کردند: خصوصیت دیگری که برای دع یتیم گفته شده آن است که این مسئله را به صورت نااگاه از یک سو سرمیزند و گفته میشود که آن را دع یتیم نمیگویند.