انسجام جریان مقاومت، محصول 40 سال ایستادگی است
خطبه دوم ـ تمام جریانهای مقاومت، پشتبهپشت یکدیگر آمدند پشت سر رهبری و مقام ولایت ولی امر مسلمین ایستادند، این ثمره 40 سال ایستادن، قدرت دشمن را ندیدن و تبدیلشدن «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند» به یک اصل اعتقادی است.
به گزارش Alamolhoda.com، آیتالله علمالهدی ظهر امروز در خطبه دوم نمازجمعه این هفته، 22 شهریورماه در حرم امام رضا (علیهالسلام)، با اشاره به هدفمند بودن جریان اسارت اهلبیت سیدالشهدا (علیهالسلام)، اظهار کرد: ایام اسارت اهلالبیت (علیهمالسلام) است، اسارت اهلبیت سیدالشهدا فصل دوم انقلاب کربلاست، آنچه باعث شد درگیری و زدوخورد نابرابر 30 هزار نفر و 105 نفر در روز عاشورا بهصورت یک انقلاب و دگرگونسازی نهتنها یک جامعه بلکه جوامع فوقالعاده تا امروز هرچه گستردهتر صورت بگیرد، فصل دوم انقلاب کربلا بود.
ایشان ادامه داد: در این اسارت، هم سیدالشهدا (علیهالسلام) در برنامه انقلابی خودشان برای اسارت برنامه داشتند، اسارت یک جریان انفعالی نبود که برای اهلبیت (علیهالسلام) پیش بیاید، عزیزانشان به شهادت رسیدند، آنان در چنگ دشمن گرفتارند و انواع مظالم را وارد میکند و تحمل کنند.
امامجمعه مشهد مقدس اضافه کرد: اسارت از روز اول بهوسیله سیدالشهدا (علیهالسلام) برنامهریزیشده بود، ابا هرم میگوید من با هزار سوار در رکاب شما هستم، حضرت او را نمیپسندند اما سحر هشتم ذیحجه در سرزمین منا دختربچه سهچهارساله را از خواب بیدار میکنند که دخترم، تو بیا با هم برویم کربلا، از کربلا برو کوفه، از کوفه به شام، نصف شب حرکت کن و در خرابه شام سه دفعه صدا بزن «بابا، بابا، بابا» سرت را به زمین بگذار، تو سرباز منی و به درد من میخوری.
اسارت اهلبیت، پیامرسان انقلاب کربلا است
ایشان خاطرنشان کرد: این اسارت از اول حسابشده بود که ابا هرم با هزار سوار رد بشود اما این دختربچه سهساله را از خواب بیدار کنند و با خودشان به کربلا بیاورند، اسارت اهلبیت، پیامرسان انقلاب کربلا است و از طرفی نیز اهلبیت آدمهای عادی نبودند، صاحب رسالت و قدرت بودند، صاحب نفوذ بودند، آیا میشود بدن سربریدهای را به بچه سهساله نشان داد، بدن پارهپاره دستبریده را به یک دختربچه نشان دهند؟ فقط ببیند و نفهمد بدن کیست، چه رسد به اینکه به او بگویند این بدن سربریده، بدن بابایت است.
آیتالله علمالهدی بیان کرد: این بچه آمد به گودی قتله گاه، دید یک بدن پارهپاره سربریده روی دست عمه است، گفت عمه جان این بدن کیست، او نیز با خونسردی و بدون لاپوشانی خیلی با صراحت گفت این پیکر پدرت است، این بچه غش نکرد و از حال نرفت، خیلی قوی نشست کنار این بدن، حرف زد، تمام اصول ادب و عاطفه را در حرفش رعایت کرد، از خودش اول نگفت که دیشب زیر بوته خار خوابیدم، دستهای کوچک را گذاشت روی رگهای بریده گردن، صدا زد بابا کی رگهای گردنت را برید؟ همهچیز را همانجا به هم زد؛ تمام اینهایی که دیروز امام حسین (علیهالسلام) را کشتند، تعبیر مقتل این است دوست و دشمن شروع کردند به گریه کردن، عمر سعد دید همهچیز دگرگون شد، بهصورت هر فرماندهی نگاه کرد به او دستور دهد بچه را از روی جسد بابا بردار، دید آن فرمانده به پهنای صورتش دارد اشک میریزید.
ایشان اضافه کرد: در نهایت یک عده عرب بیابانی را مجبور کرد این بچه را از روی پیکر بابا بردارد، با کعب نی و تازیانه او را زدند، زینب خودش را روی بدن این بچه انداخت و شروع کردند ضربات را بر بدن زینب وارد کردن، نازدانه فریاد زد بابا ببین دارند عمهام را کتک میزنند، اگر برنامه نبود، مگر امکان دارد یک بچه معمولی و عادی اینطور روی بدن پارهپاره بابا، دگرگون و منقلب کند حتی دشمن را؟
برنامه عمر سعد برای تحقیر اسرا
نماینده ولیفقیه در خراسان رضوی به برنامه لشکر عمر سعد برای استفاده از اسارت اهلبیت اشاره کرد و گفت: وقتی سیدالشهدا (علیهالسلام) به شهادت رسیدند، شب یازدهم عمر سعد همه فرماندهان را جمع کرد، به اینها گفت حسین (علیهالسلام) و یارانش کشته شد، 84 زن و بچه اسیر هستند امام اینها اسیر جنگی نیستند، زن و بچه پیغمبر هستند، اینطور نیست اسرا را بین شما تقسیم کنیم، ما برای این اسرا برنامه و نقشه داریم و برنامهمان این است که اینها را شهر به شهر بگردانیم، همهجا به دیگران نشان دهیم، جوری به ذلت بکشانیم که تبار خودشان را فراموش کنند، به اینها غذا ندهیم تا گرسنه شوند و التماس کنند به آنان غذا دهیم، آب ندهیم تا التماس کنند به آنان آب بدهیم، در شرایطی ببریم روی مرکبهای بی هودج جلوی چشم مردم تا صلابت پیغمبر از چشم مردم بریزد، هیبت و صلابتی از پیغمبر در چشم مردم باقی نماند و درصدد قیام و احیای پیغمبر برنیاید، فقط یک قدرت در چشم مردم باشد آنهم بنیامیه.
ایشان افزود: هم دشمن و هم اهلبیت برای این اسارت برنامه داشتند اما دشمن در این برنامه شکست خورد؛ وقتی اهلبیت را وارد شام کردند، یزید یک روز را معین کرد فرماندهان عمر سعد گزارش کارشان را در کربلا بگویند و جایزه بگیرند، یک فرمانده در کوفه بود که از قبل با بنیامیه ارتباط داشت، یزید دید او روحیهاش را باخته، خورد شده است، یزید تعجب کرد در تمام فرماندهان کسی که روی آن حساب کردم که از همه دلاورتر و پابرجاتر در مبارزه با حسین (علیهالسلام) هست، تو هستی، چرا روحیهات را باختی؟
آیتالله علمالهدی ادامه داد: گفت خلیفه من در امانم بگویم؟ خلیفه گفت بگو، گفت این 84 زن و بچه روحیه را از من گرفتند، وقتی حسین بن علی (علیهالسلام) کشته شد، عمر سعد گفت هدف ما از اسارت اهلبیت (علیهالسلام) این است، به اینها غذا نمیدادیم گرسنه شوند و التماس کنند اما هرچه گرسنهتر میشدند، التماس نمیکردند، به آنان آب نمیدادیم، هرچه تشنه و خشکیده لب میشدند، التماس نمیکردند، عصبانی میشدیم و آنان را کتک میزدیم تا التماس کنند بگویند «نزن»، داغ یک نزن را بر دل ما گذاشتند، بزرگترها خودشان را روی بدن کوچکترها میانداختند تا کوچکترها زیر ضربات تازیانه بیتاب نشوند، چرا مقاومت میکنند؟ چرا ما آنان را اذیت میکنیم؟
«نترسیدن» و «مقاومت»، دو رمز پیروزی بر استکبار
ایشان به دو رمز پیروزی در مقابل طاغوت اشاره و تصریح کرد: آنچه رمز پیروزی اهلبیت (علیهالسلام) و شکست دشمن در این برنامه بود، دو چیز بود، اولی نترسیدن بود، آنان از قدرت و سلطه یزید نمیترسیدند، بازوهای زینب را با طناب بستند بهعنوان یک زن یزید، به یزید خطاب میکند «ای یزید، عظمتت را ناچیز میدانم، تو پوچی» و دوم، «مقاومت»؛ دیدند مسؤولیت دارند و باید مقاومت کنند، مقاومت عامل دوم پیروزی برنامه سیدالشهدا (علیهالسلام) بود.
عضو مجلس خبرگان رهبری، مقاومت اسرای کربلا را الگویی برای حرکت سیاسی امروز کشور دانست و گفت: امروز گرفتار این مسئله هستیم، چقدر برای امام حسین (علیهالسلام) امسال گریه کردیم؟ چقدر برای عزیزان امام حسین (علیهالسلام) اشک میریزید؟ ما، ملت و سیاست ما باید دنبال این زن و بچه اسیر امام حسین (علیهالسلام) راه بیفتند و در این موقعیت سیاسی امروز از آنان درس بگیرند، اول مسؤولین ما و بعد مردم حسینی ما، نباید قدرت دشمن چشم آنان را پر کند، دشمن تا اینجای قضیه شکستخورده است.
انسجام جریان مقاومت، محصول 40 سال ایستادگی است
ایشان خاطرنشان کرد: دلیل بر شکست دشمن، اینهمه تحریم و مبارزه کرد و دنیا را به سر ما ریخت، از اینطرف، جریان مقاومت امسال در دهه عاشورا یکپارچهتر، متحدتر و مقاومتر شد، همه جریان مقاومت، حزبالله لبنان، انصار الله یمن، حشدالشعبی عراق و تمام جریانهای مقاومت، پشتبهپشت یکدیگر آمدند پشت سر رهبری و مقام ولایت ولی امر مسلمین ایستادند، سید مقاومت، سید حسن نصرالله اعلام کرد امام مقاومت، رهبری معظم انقلاب اسلامی ایران است، پایگاه مقاومت ایران است و جریان مقاومت در همه امت اسلامی یکپارچه منسجم شد، از آنطرف، جان بولتون آمریکایی که همه شیطنتها زیر سر او بود، اعلام کرد در سال 2019، جشن پیروزی خودمان را با همدستانمان در تهران خواهیم گرفت و نظام جمهوری اسلامی براندازی شده است، این مرتیکه را مثل یک سگ دمش را گرفتند و از کاخ سفید بیرون انداختند.
آیتالله علمالهدی افزود: دشمن حیرتزده و متحیر، کسی که به خیال خودش قویترین مهره علیه ایران و انقلاب ایران بوده، بهعنوان عنصر ورشکستهای که همه نقشههایش علیه ایران، آمریکا را ذلیل کرده، بیرون کردند و از آنطرف سید مقاومت اعلام کرد مقاومت پشت سر رهبری ایران ایستاده و رهبری ایران، امام مقاومت در ایران است.
ایشان، موقعیت امروز کشور را نتیجه ایستادگی مردم دانست و اظهار کرد: ثمره و نتیجه 40 سال ایستادن، قدرت دشمن ندیدن، قدرت در چشم شما کوچک آمدن، به فرموده امام که فرمود «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند»، بهعنوان اصل اعتقادی در فکر و ذهن شما جای گرفت، همان ویژگی که اهلبیت داشتند و به یزید گفتند عظمتت را کوچک شمردم، از طرفی مقاومتی که شما در برابر همه توطئهها و تحریمهای آمریکایی انجام دادید، 40 سال گفتید «مرگ بر آمریکا»، ثمره و نتیجهاش عزت امروز اسلام و انقلابی شما و شکست دشمن شما در عرصه عاشورای امام حسین (علیهالسلام) شد.