بیبصیرتی مردم، عامل نفوذ جریان انحرافی به خط امامت/ امام صادق (علیهالسلام) شیعه را متشکل کرد
عزاداری صادقیون ـ مظالمی که بر ائمه وارد میشد به خاطر عدم بصیرت مردم آن زمان بود، هر شیطانی در هر موقعیتی میآمد نفوذ کرده و مسیر را عوض میکرد، بیبصیرتی مردم سبب نفوذ جریان انحرافی در رهبری امت بود.
به گزارش Alamolhoda.com، آیتالله علمالهدی پیش از ظهر امروز در مراسم عزاداری شهادت امام جعفر صادق (علیهالسلام) در حرم امام رضا (علیهالسلام)، با بیان اینکه وظایف اصلی امامت و ولایت هیچ تفاوتی با هم ندارد، اظهار کرد: معمولاً در تحلیل زندگانی اهل بین دچار تعارضی در وظیفه اصلی امامت و ولایت هستیم، آیا امام (علیهالسلام) در عرصه زندگانیاش موظف است مانند وجود مقدس امیرالمؤمنین در خانه بنشیند و 25 سال انحراف رهبری را تحمل کند، پس چرا سیدالشهدا قیام میکند؟
انسان 250 ساله
ایشان با تأکید بر اینکه پهنه معرفتشناسی ما نسبت به ائمه باید هم وزن پهنه احساس و عشق ما باشد، ادامه داد: آن مقداری که ما ائمه را دوست داریم و به آنان عشق میورزیم، به همان اندازه باید معرفتشناسی ما به مقام ولایت اهلالبیت کامل بشود؛ وجود مقدس امیرالمؤمنین تا امام عسگری، دوره امامت آنان 250 سال بوده، از سال 11 هجرت که پیغمبر اکرم رحلت فرمودند تا غیبت امام زمان (علیهالسلام) و شهادت امام حسن عسگری، اگر امامت ائمه را بررسی کنیم، مجموعه اینها را در زندگی یک انسان 250 ساله مشاهده میکنیم.
نماینده ولیفقیه در خراسان رضوی با تأکید بر اینکه سیره و عملکرد ائمه هیچ تفاوتی با هم ندارد، خاطرنشان کرد: کسی که 250 سال عمر کند، در هر فصل از حیاتش با وضعیت متفاوتی روبروست که برخورد او با فصل دیگر عمرش متفاوت است، در همین زندگی 70، 80 ساله انسان نیز اشخاص در موقعیتهای مختلف، با جریان خاصی روبرو هستند و برحسب همان جریان و شرایط در زندگی فعالیت و موضعگیری دارند.
تعارض عملکرد در 250 سال امامت ائمه وجود ندارد
ایشان اضافه کرد: 250 سال عمر مقام ولایت از نظر امام حاضر از وجود امیرالمؤمنین تا امام عسگری، گویی یک انسان 250 ساله زندگی کرده است، هیچ تعارض و هیچ تناقضی در روش و سیره زندگانی ائمه معصومین وجود نداشته.
آیتالله علمالهدی با بیان اینکه این 250 سال به 4 دوره تقسیم میشود، افزود: دوره اول، دوره سکوت و همکاری، از رحلت پیغمبر تا خلافت امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، دوره دوم، دوره اقتدار و مظلومیت، از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) تا صلح امام حسن (علیهالسلام)، دوره سوم، دوره سازندگی کوتاه مدت از صلح امام حسن (علیهالسلام) تا قیام عاشورا و دوره چهارم، دوره سازندگی بلند مدت از امام سجاد (علیهالسلام) تا امام عسگری (علیهالسلام)؛ این 4 دوره را سیره اهلالبیت بهعنوان عمر یک انسان 250 ساله تشکیل میدهد.
ایشان خاطرنشان کرد: در دوره چهارم که از امام سجاد (علیهالسلام) شروع شد، مسئله از سازندگی جامعه اسلامی بر اساس تجدید انقلاب پیغمبر آغاز شد، نتیجه انحرافاتی که رهبری از روز سقیفه بنی ساعده پیدا کرده بود و حاکمیت طواغیت فاسدی که بر اریکه اداره اسلام تکیه کرده بودند، تغییر بینشها نسبت به اسلام و دین بود.
اسلام منحرف، تز حکومت و قلدری!
امامجمعه مشهد مقدس با بیان اینکه مردم دیگر به اسلام بینش مکتبی نداشتند، اظهار کرد: مردم به اسلام بهعنوان یک مکتب و برنامه تدوینی آسمانی برای زندگی و جریان راهبرد انسان زیستی خودشان نگاه نمیکردند، معتقد بودند اسلام تز قدرت بود که پیغمبر به اسم دین و وحی آورد، بر تمام قبایل و سرزمین عرب مسلط شد، حاکمیت امپراتوری به وجود آورد و این تز قدرت به نام اسلام عبارت است از حاکمیت قلدرمؤابانه هر طاغوتی که با تکیهبر قلدری و گردنکلفتی بتواند حکومت کند!
ایشان، دوره چهارم این انسان 250 ساله را دوره تجدید یک انقلاب توصیف کرد و گفت: در این دوره بنا شد یک انقلاب به وجود بیاید، بینشهای مردم نسبت به اسلام متحول بشود و بر حسب تحولی که مردم در بینش خودشان نسبت به اسلام پیدا میکنند، جریان رهبری امت در مسیر اصلی و وحیآسای خودش که خط امامت هست، قرار بگیرد.
آغاز انقلاب فرهنگی امام باقر (علیهالسلام)
آیتالله علمالهدی تصریح کرد: امام سجاد (علیهالسلام)، افکار، اذهان و گرایشها را متوجه معنویات قدسی اسلام در رابطه با خدا کردند، بعد از امام سجاد (علیهالسلام)، زمینه برای اینکه مردم نسبت به اسلام بهعنوان یک مرام فکری، آیین فرهنگی و جریان برنامه انسان زیستی نگاه کنند، آماده شد؛ وجود مقدس امام باقر (علیهالسلام) در امامت خودشان دست به انقلاب فرهنگی زدند، یعنی در سایه آموزش امام باقر (علیهالسلام)، بینشها متوجه شئون علمی و فکری اسلام شد که این مدت را چند سال هم امام صادق (علیهالسلام) در ابتدای امامت خودشان ادامه دادند اما اصل هدف این بود که بینش، دین و رشد دینی، اجتماعی و سیاسی مردم بهطرفی برود که اسلام و امت اسلام در خط امامت و حاکمیت ولایی قرار بگیرد.
ایشان با بیان اینکه بالا رفتن سطح بینش مردم سبب تضعیف حکومتهای طاغوتی شد، گفت: بنیامیه رو به ضعف رفت، نه ضعف یک سلسله حکومتی و انقراض جریان موروثی حاکمیت، ضعف بنیامیه معلول بالا رفتن سطح بینش مردم بود که از دیدگاه مردم، اسلام دیگر تز قدرت نبود، ارزش برای قلدری نبود، ارزش برای گردنکلفتی، شمشیر و قداره کشی نبود، مردم بهطرف اهلبیت پیغمبر آمدند چون در سایه امامت امام سجاد (علیهالسلام)، امام باقر (علیهالسلام) و امام صادق (علیهالسلام)، مردم اسلام را تلفیقی از فکر، فرهنگ، تربیت انسان و انسان زیستی دیدند.
انحراف در انقلاب فرهنگی ائمه
نماینده ولیفقیه در خراسان رضوی ادامه داد: گرایش به خاندان پیغمبر بنیامیه را کنار زد، وابستگی مردم به اینکه اسلام را در فکر، علم، تقوی، عبادت و زهد دیدند، سبب شد مردم بهطرف اهلبیت پیغمبر آمدند و قصه به انقراض بنیامیه انجامید اما متأسفانه در این حرکتی که در مردم به وجود آمد، شیطنتی انجام گرفت مثل شیطنت روز سقیفه بنی ساعده، همانطور که انقلاب پیغمبر دچار ارتجاع شد، انقلاب شدیدی که بهوسیله این انسان 250 ساله شروع شده بود، متأسفانه دچار انحراف شد.
ایشان افزود: روزی که بنا شد بنیعباس با بنیامیه بجنگند، بهعنوان احقاق حق اهلبیت پیغمبر، بهعنوان مظلومت امیرالمؤمنین و صدیقه اطهر به میدان آمدند، بنیعباس نیز بهعنوان یک شیطان از نوع شیطنت بنی ساعده در خط قدرتیابی، با ادعای ولایت اهلبیت، در جریان انقلاب دوم نفوذ کردند.
آیتالله علمالهدی به عشق و علاقه مرد به اهلبیت و سوءاستفاده بنیعباس از این عواطف اشاره کرد و گفت: منصور دوانیقی در خاطراتش میگوید، «در یکی از مواردی که با بنیامیه میجنگیدیم، شکست خوردیم و لشکر ما پراکنده شد، من هم که جزو رجال انقلاب بودم فراری شدم، مرا تعقیب میکردند و نمیتوانستم در یک محل باقی بمانم، کسبوکاری نداشتم و حتی در اداره شام و نهار روزمره ناتوان بودم»؛ میگفت کارم این بود به هر شهری وارد میشدم، با افراد که برخورد میکردم، نزد آنان میرفتم، یک روایت از فضیلت و اثبات خلافت امیرالمؤمنین میگفتم، خوشحال میشد و به همین مناسبت از آنان کمک میگرفتم تا روزمرگیام را بگذرانم.
ایشان با بیان اینکه حرکت انقلاب در خط اهلبیت بود برای اینکه حاکمیت به دست اهلبیت و ائمه برسد، خاطرنشان کرد: روایتی از امام (علیهالسلام) هست که میفرمایند «قرار بود برگشت حاکمیت و قدرت ولایی به دست ائمه و اهلبیت در سال 70 صورت بگیرد، وقتی وجود مقدس سیدالشهدا به شهادت رسیدند، برگشت حکومت به دست اهلبیت را تا سال 140 عقب انداخت»، سال 140 بخشی از دوران امامت امام صادق است که امام صادق در سال 148 به شهادت رسیدند، این سال، سالی است که بنیامیه از بین رفته بودند.
انسانسازی امام صادق (علیهالسلام) برای تشکیل حاکمیت ولایی
امامجمعه مشهد ادامه داد: میفرمایند «ما این مطلب را به شما گفته بودیم، شما هم بهجای حفظ این راز، افشا کردید، بنیعباس را به فکر انداختید که قدرت از دست بنیامیه خارج میشود، آنان آمدند نفوذ کردند تا قدرت به دست آنان برسد، این بود که خدا این هدایت را عقب انداخت و زمان مشخصی برای آن معین نکرد» به همین جهت میگویند «کَذَبَ الْوَقَّاتُونَ»؛ قرار بود انقلاب جهانی در سال 140 بهوسیله امام صادق (علیهالسلام) انجام بگیرد.
ایشان با تأکید بر اینکه شخصیت امام صادق (علیهالسلام) تنها شخصیت علمی و معرفتی نبود، تصریح کرد: وجود مقدس امام صادق این نبود که گوشهای مسئله بگوید یا مدرسی کلاس درس تشکیل دهد و عدهای درس یاد بگیرند، درس امام صادق (علیهالسلام) جهتدار بود؛ علت اینکه حکومت بنیعباس با تدریس امام صادق (علیهالسلام) مخالفت میکرد به خاطر این بود که درس ایشان در مقام انسانسازی در خط قیام و حرکت برای تشکیل حاکمیت ولایی بود.
سیره همه ائمه، توجه به وضع و سرنوشت جامعه بود
آیتالله علمالهدی افزود: «انقلابی بودن» بهعنوان محور اصلی سیره و شخصیت همه امامان ما بود، تدریس، تعلیم و مسئلهگوییشان جهت داشت، ما امام ساکت و صامت نداشتیم، امامی که به وضع و سرنوشت مردم و مدیریت جامعه اسلامی بیتفاوت باشد، هیچکدام اینطور نبود که اگر اینطور بود، هیچیک را مسموم نمیکردند و به شهادت نمیرساندند.
ایشان، محور اصلی زندگی ائمه و جهت مبارزه آنان را مبارزه با طاغوت حاکم و راهاندازی جریان امامت و گرایش دادن مردم بهطرف امامت بیان کرد و ادامه داد: یکی از اصحاب خدمت امام باقر (علیهالسلام) رسید، عرض کرد «من القائم بعدک؟»، یعنی بحث قیام و حرکت بود، بحث تأسیس نظام ولایی بود، تعبیر راوی این است که فرد سؤال میکند قائم بعد شما کیست؟ نمیگوید امام، معلم و مدرس بعد از شما کیست؟
مبنای ولایی اصل «ولایتفقیه» در دوره ائمه
عضو مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه امام صادق در عرصه امامت خودشان تشکیلات ایجاد کرده و شیعه را متشکل کردند، یادآور شد: مسئله ولایتفقیه و فرستادن فقها به اطرافواکناف و ولایت دادن به آنان برای افرادی که دستشان از امام کوتاه بود، از زمان امام صادق (علیهالسلام) آغاز شد؛ در مورد نظریات ولیفقیه غیر از مطالبی که از خود ائمه داریم، در اثبات ولایتفقیه سیره عملی از زمان امام صادق (علیهالسلام) وجود دارد، فقها را میفرستادند و به آنان ولایت میدادند در نقاط دوردست چون بنا بر این بود که امامت، رهبری کند، سیره امام صادق (علیهالسلام)، امام رضا (علیهالسلام) و موسی بن جعفر (علیهالسلام) نیز همین بود.
ایشان اضافه کرد: اگر جایی ائمه فرمودند «بروید در خانههایتان بنشینید»، خطاب به افرادی بوده که آگاه نبودند، بصیرت نداشتند و اگر وارد میدان میشدند، فریب میخوردند و به عامل دشمن در برابر اسلام تبدیل میشدند.
آیتالله علمالهدی، محور حرکت سیاسی امام صادق (علیهالسلام) را قیام و مقابله بیان کرد و افزود: دشمن این را احساس میکرد که امام صادق مدعی حکومت هستند و خط حرکتیشان را در همه جهات ادامه میدهند، محدودیتهایی که منصور برای امام صادق (علیهالسلام) ایجاد کرد به این دلیل بود که ایشان را خطری برای حکومت خود میدید.
امامی که امت را در مدیریت طاغوت رها کند، نداشتیم
ایشان متذکر شد: ما امام ساکت و بیتفاوت نداشتیم، امامی که مسئله بگوید، حلال و حرام بگوید و سرنوشت امت را در مدیریت طاغوتی واگذار کند، چنین امامی وجود نداشت، همه تلاش کردند رهبری امت را در خط امامت قرار بدهند و باید بگوییم یک انسان 250 ساله به نام امام و امامت وجود داشته که در فصلهای مختلف، مواضع متفاوتی میگرفته اما این مواضع از هم جدا نبودند.
نماینده ولیفقیه در خراسان رضوی ادامه داد: مظالمی که بر ائمه وارد میشد به خاطر عدم بصیرت مردم آن زمان بود، هر شیطانی در هر موقعیتی میآمد نفوذ کرده و مسیر را عوض میکرد، از روزی که پیغمبر رحلت کردند، بیبصیرتی مردم باعث نفوذ جریان انحرافی در رهبری امت تا غیبت امام زمان (علیهالسلام) شد.