با کفر و نفاق تعامل فرهنگی نداریم
تفسیر سوره احزاب ـ فرهنگها نمیگذارد یک جهان خوار بر دنیا مسلط شود، در عصر توسعه ارتباطات، فرهنگها هستند که با هم رقابت میکنند و فرهنگ غالب، ملاک سیادت و آقایی دنیا را خواهد داشت؛ ما نمیتوانیم با جریان کفر و نفاق تعامل فرهنگی داشته باشیم.
به گزارش Alamolhoda.com، آیتالله علمالهدی ظهر امروز در پنجمین جلسه تفسیر سوره احزاب در ماه مبارک رمضان که در مهدیه مشهد برگزار شد، با بیان اینکه کلام ما درباره تفسیر آیه چهارم از سوره مبارکه احزاب بود به جمله اول این آیه ««مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ... » اشاره و اظهار کرد: تصویر اول از این جملهاین است که جمله را جملهای مستقل بدانیم همانطور که در بسیاری موارد بهعنوان یک جمله کلیدی قران بدون توجه به مطالب قبل و بعد این جمله مورداستفاده قرار میگیرد.
ایشان ادامه داد: دو معنا برای این جمله با توجه به استقلال معنوی آن، جدای از قبل و بعد آن قابلتوجه است، یکی توحید در عشق و دوم، توحید در اندیشه که اینها را خدمت شما عزیزان توضیح دادم.
تبعیت از وحی یا کفار و منافقان؟!
نماینده ولیفقیه اضافه کرد: امام باقر در حدیثی از امیرالمؤمنین نقل میکنند «لایَجتَمع حُبُّنا و حُبُّ عَدُوِّنا فی جَوْفِ انسانٍ، إنَّ اللَّهَ لَمْ یَجعَلْ لِرَجُلٍ قَلْبَیْنِ فِیجَوْفِهِ فَیُحِبُّ بِهذا و یُبغِضُ بِهذا...»، این جمله دلالت بر توحید در عشق دارد، میفرمایند محبت ما و محبت دشمنان ما در دل یک انسان جا نمیگیرد چون خدا در باطن هر انسانی دو دل قرار نداده است، با یک دلش دوست داشته باشد و با یک دلش بغض و عداوت، دوستان ما عشق و دوستی را برای ما خالص میکنند آنطوری که طلا بهوسیله آتش گداخته و خالص میشود...» این فرمایش حضرت در تأیید معنای استقلالی توحید در عشق است.
ایشان به تفسیر از جهت دوم نگاه به آیه چهارم سوره احزاب پرداخت و گفت: اگر بنا شد با توجه به مطالب قبل به جمله توجه کنیم، ذات مقدس پروردگار در سه آیه قبل، یک نهی و یک امر داشت، نهی خدا این بود «ای پیغمبر کافر و منافق را پیروی نکن»، امر خدا نیز این بود «به وحی که از طرف پروردگارت شده عمل کن»، این جمله میخواهد بگوید نمیشود هم از وحی و هم از کافران و منافقان تبعیت کنی، نگاه به قبل از این جمله، همان معنای دوم استقلالی را تأیید میکند چون آدم دو دل ندارد، کانون فکر، اندیشه و گرایش در باطن، روح و جان انسان یک کانون است و در این کانون یا باید اندیشه و فکر پیروی از وحی تمرکز پیدا کند یا فکر اطاعت از کفار و منافقین.
غربگرایی با ایمان نمیسازد
آیتالله علمالهدی با تأکید بر اینکه غربگرایی با ایمان نمیسازد، تصریح کرد: لیبرال دموکرات بودن با اعتقاد توحیدی سازگار نیست که بیان شد، اگر آدم بخواهد اطاعت کافران و منافقان کند، نمیتواند پیرو وحی باشد؛ به معنای استفاده نکردن از علوم و فناوری موجود در غرب نیست، گاهی میخواهید تجربه یا علمی که در جهان به وجود آمده را بگیری، متعالی کنی و به کار بگیری، این اشکالی ندارد اما گاهی میخواهی دین و جهانبینی خودت را از غرب، اروپا و آمریکا بگیری، نمیشود آدم مبنای فکریاش را از کافران و منافقان بگیرد اما تابع وحی باشد.
ایشان به تقابل تمدنها و فرهنگها در دنیای معاصر اشاره کرد و افزود: هانتینگتون که از کارشناسان و مشاوران کاخ سفید است، چند سال قبل در دوران بوش پدر اعلام کرد قرن 21، قرن جنگ تمدنهاست، او در حقیقت خط مبارزاتی و خط استراتژیک به کاخ سفید میداد، یعنی آمریکا اگر بخواهد بهعنوان کدخدای جهانی بر دنیا حکومت کند، تنها سنگلاخ مقابل حرکت آمریکا توان دفاعی و قدرتهای جنگی و اقتصادی نیستند، فرهنگها سنگلاخ سر راه آمریکا است.
با کفر و نفاق تعامل فرهنگی نداریم
عضو مجلس خبرگان، با تأکید بر اینکه نمیتوانیم با کفر و نفاق تعامل فرهنگی داشته باشیم، خاطرنشان کرد: فرهنگها نمیگذارد یک جهان خوار بر دنیا مسلط شود؛ در عصر توسعه ارتباطات، فرهنگها هستند که با هم رقابت میکنند و فرهنگ غالب ملاک سیادت و آقایی دنیا را خواهد داشت اما عدهای سادهلوح در کشور گفتند نه، ما میگوییم گفتوگوی تمدنهاست؛ ما نمیتوانیم با جریان کفر و نفاق تعامل فرهنگی داشته باشیم، دنیای اروپا و آمریکا دنیای کفر و نفاق است، با توطئه، نفاق و دروغگویی زندگی میکند.
ایشان یادآور شد: اینکه میگوییم قرآن تا روز قیامت کتاب آسمانی همه است، یعنی قرآن برای همه مردم تا آن زمان تکلیف مشخص میکند، خدا در قران با ما حرف میزند انگار آیه را برای امروز ما نازل کرده است.
نفی دو جریان باطل دوره جاهلیت
آیتالله علمالهدی به تفسیر ادامه آیه پرداخت و با اشاره به بخش دیگر آیه « ...وَمَا جَعَلَ أَزْوَاجَکُمُ اللَّائِی تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِکُمْ ۚ وَمَا جَعَلَ أَدْعِیَاءَکُمْ أَبْنَاءَکُمْ ...»، اظهار کرد: در مطالب بعد این آیه، پروردگار دو جریانی که در جاهلیت مرسوم بوده است را نفی میکند، «همسرانی که شما ظهار میکنید، مادران شما قرار نداده است و پسرخواندههای شما، پسرهای واقعی شما نیستند»، اینکه شما دارید زنتان را ظهار میکنید و میگویید تو مثل مادرم هستی یک حرف است و اینکه شما کسی را بهعنوان پسرخوانده میگیرید، در واقع بچه شما نیست.
ایشان افزود: در دوره جاهلیت مسئله «ظهار» مطرح بود، یک جریان متارکه زن و شوهر به شکل ظهار که آنان را حرام ابدی میکرد، این آیه پس از وقوع اتفاقی برای یکی مسلمانان نازل شد که ظهار درست نیست، نمیشود آدم دو مادر داشته باشد و همسر خود را هم همچون مادر بداند.
امام جمعه مشهد مقدس به جریان پسرخواندگی نیز اشاره کرد و گفت: حضرت خدیجه پیش از ازدواج با پیامبر، پسری به نام زید را به فرزندخواندگی قبول میکند و پس از ازدواج با پیامبر، با آنان زندگی میکند، پس از بزرگ شدن پسر و ازدواج او، زید از همسرش جدا میشود و همسر او به عقد پیامبر درمیآید، مردم در آن زمان پیامبر را نکوهش میکردند که با همسر پسر خود ازدواجکرده درحالیکه او پسر خوانده بود و این امر مشکلی نداشته است.
ایشان اضافه کرد: همانطور که امروز هم وقتی بچههایی از پرورشگاه میآورند، دختر به مرد و پسر به زن نامحرم است، نمیشود این زن مادر آن پسر بشود، پسر به آن خانم نامحرم است که باید محرم شود.
دنبال حرف انسانها راه نیفتید
آیتالله علمالهدی در تفسیر قسمت پایانی آیه «... ذَٰلِکُمْ قَوْلُکُمْ بِأَفْوَاهِکُمْ ۖ وَاللَّهُ یَقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ یَهْدِی السَّبِیلَ» خاطرنشان کرد: قول بشر تابع احساسات است، تعابیر و ادبیاتی که دارد بر خواسته از واقعیت نیست، وقتی به ادبیات بهخصوص ادبیاتی که در اشعار و غزلیات ظهور پیدا میکند، توجه می کنید، میبینید واقعیت نیست، بیانات و القائات احساسی است؛ فرق قول خدا با غیر خدا این است که قول غیر خدا ممکن است بر مبنای توهم، تخیل، عاطفه و غیر واقع باشد اما خدا احساسی حرف نمیزند، هرچه خدا میگوید واقعیت دارد.
تنها حرف حق، حرف خداست
ایشان یادآور شد: با حرف آدمها به سمتی راه نیفتید، با حرف خدا راه بیفتید، خدا راه را به شما نشان میدهد و در راه هدایت میکند، کلام خدا قول حق است، ممکن است قویترین دانشمندان با شما حرف بزنند اما ممکن است عواطف بر او تأثیر بگذارد و وادارش کند حرفهایی بزند که واقعیت ندارد.
آدمهای بدی که از آنان در دنیا بدتر نیست، اینطور نبود که از مادر، آدم بد متولد شده باشند، شمر و یزید، با این خباثت و لعانت از مادر متولد نشدند، بخشی از آدمهای بد را حرفها بد کرد، دنبال حرف ناجور افتادند که اینطور بد شدند.