«تحجر»، مسیر رهبری امت اسلامی را منحرف کرد/ دلهای پراکنده متدینین به امام کشی ختم شد
شب قدر دوم ـ شرایط حزباللهیهای آن روز بود که دلهایشان از هم جداشده و قلبهایشان پراکنده بود، نتیجه این فاصله، شهادت امیرالمؤمنین بود.
به گزارش Alamolhoda.com، آیتالله علمالهدی شب گذشته در مراسم احیای دومین شب قدر و عزاداری شهادت امیرالمؤمنین که در مهدیه مشهد برگزار شد، با بیان اینکه امروز در سه جریان تاریخی قرار داریم، اظهار کرد: امروز (15 خرداد) روز شهادت امام علی (علیهالسلام)، روز قیام 15 خرداد جزو ایامالله و آغاز رهبری مقام معظم رهبری است.
ایشان با بیان اینکه این سه جریان اهمیت رهبری در جهان اسلام را نشان میدهد، افزود: در 15 خرداد، مردمی که قرنها و سالها مظلومیت اهلبیت (علیهالسلام) را شنیده بودند، تمام جریان عاشورای امام حسین در مغز و اندیشه آنان رسوخ کرده بود، وقتی مشاهده کردند یک جریان رهبری از تبار امیرالمؤمنین و سیدالشهدا در تهاجم دشمنان خدا قرارگرفته است، به میدان آمدند و در حمایت از این جریان رهبری، در تهران، ورامین و قم، 15 هزار شهید دادند.
نماینده ولیفقیه در خراسان رضوی به عبارتی از امام راحل «انتظار فرج از نیمه خرداد کشم» اشاره کرد و گفت: با توجه به اینکه از نظر شیعی مشخص کردن وقت ظهور، مردود است، آیا این یک نوع پیشبینی است؟ این لفظ در مقام مشخص کردن زمان فرج نیست بلکه تعیین یک خط و جریان است.
ایشان ادامه داد: اگر فرهنگی در جامعه بهعنوان جریان قطعی که از 15 خرداد گرفتهشده، یعنی مردم در خط حمایت از رهبر وابسته به حاکمیت امام معصوم بربیایند، اسباب فرج و ظهور محیا میشود.
آیتالله علمالهدی خاطرنشان کرد: نتیجه جریان رهبری که بعد از امام راحل در جامعه ما تثبیت شد و تمام تکیهگاهش، حمایت و پشتیبانی مردم در همه سختیها و سستیها بود، این شد که موقعیتهای مختلف اقتصادی و برنامههای گوناگون زندگی اجتماعی ما نگذاشت دشمن بر جامعه مسلط شود و این خط رهبری همچنان پابرجا باشد.
ایشان با بیان اینکه از سه جریان یاد شده، دو حادثه نتیجه حمایت مردم از رهبری و یک جریان حاصل برخورد با امام متصل به وحی بود، گفت: آنچه در عرصه مقابله با امیرالمؤمنین (علیهالسلام) که به مظلومیت ایشان در رهگذر عمرشان منجر شد، در تمام تاریخ بیسابقه بود.
امام جمعه مشهد مقدس تصریح کرد: مسئله اولی که پیامبر در اساس دین مطرح کرد، مسئله جانشینی امیرالمؤمنین بود؛ در همه مراحل دعوت با ولایت امیرالمؤمنین برخورد میشد و در همه موارد مخالفتها با ولایت علی بود؛ بعد از رحلت ایشان نیز کل رهبری اسلام از خط امامت منحرف شد و عامل این انحراف، دشمنی و عداوت با امیرالمؤمنین بود.
ایشان اضافه کرد: حتی وقتی مردم سراغ امیرالمؤمنین رفتند، بهعنوان امام و حجت خدا نرفتند بلکه بهعنوان حاکم عادل و یک مدیر به سراغ ایشان رفتند، علت اینکه امیرالمؤمنین ابتدا امتناع میورزیدند به همین دلیل بود که مردم متوجه ولایت آسمانی و الهی ایشان نبودند؛ امیرالمؤمنین در اولین سخنرانی برای مردم، رسماً گفتند «حکومت من مثل گذشتگان نیست، حکومت را به حکومت زمان پیامبر بازمیگردانم»، مقابله مردم با این امر بهجایی رسید که این نوع مدیریت را قبول نکردند.
آیتالله علمالهدی با بیان اینکه دشمنی دو جریان ناکثین و قاسطین برابر امیرالمؤمنین (علیهالسلام) که یک عده تبعیض جو و رانت خواهان در مقابل ایشان بر خواستند، قابل تحمل بود، افزود: اما اینکه از قشر متدین، عابد و قاری قرآن بهعنوان جریان متحجر بخواهد با شعار «لا حکم الا لله» در مقابل ایشان قرار بگیرند، قابل تحمل نبود.
ایشان با بیان اینکه پیغمبر اشک ریختند زیرا جریان تحجر، مسیر اسلام را منحرف میکند، افزود: مقابله با رهبری علی (علیهالسلام) از همان ابتدا شروع شد، در سقیفه به انحراف انجامید و در موقعیتهای مختلف به موضعگیریها علیه ایشان منجر شد زیرا علی یک بنده عابد، خالص و دلداده حق بود و مسیر رهبری خودش را در جریان مقابل تکلیف الهی تنظیم نمیکرد.
نماینده ولیفقیه در خراسان رضوی گفت: شعاری در بین ما معمول است که میگوییم «ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند»، امیرالمؤمنین پاراگرافی در نهجالبلاغه دارند که میگوید اهل کوفه چه کسانی هستند، «کسانی که در کوفه ماندند که نه جزو خوارج بودند، نه جزو قاسطین که دشمن امیرالمؤمنین بودند، عدهای طرفدار علی (ع) بودند که دلهایشان پراکنده است، دلهایشان یکی نیست، بین خودشان گروهبندی کردند و هر باندی به یکجهت حرکت میکند».
ایشان تصریح کرد: اینطور نبود که اهل کوفه با علی (علیهالسلام) دشمن بودند و ایشان را به شهادت رساندند، در شب شهادت امیرالمؤمنین، همه مردم ریختند سر امام مجتبی و امامت ایشان را بدون اختلاف قبول کردند، حتی خوارج نیز به امام مجتبی پیشنهاد بیعت دادند، این شرایط حزباللهیهای آن روز بود که دلهایشان از هم جداشده و قلبهایشان پراکنده بود، نتیجه این فاصله، شهادت امیرالمؤمنین بود.