نشست علمی "امام خمینی(ره) احیاگر اسلام ناب محمدی در دوران معاصر"
امام خمینی (رحمة الله) احیا گر اسلام نبود بلکه احیاگر مسلمین بود
در آن زمان حداکثری که از دین وجود داشت این بود که دین در قالب یک سلسله مسائل عبادی و در چهار دیواری مساجد و حسینیهها به عنوان یک زندانی قرار گرفته بود و حتی بینشها نسبت به علما و روحانیون طوری بود که از آیت الله کاشانی به عنوان یک عالم سیاسی منحط شده نام برده میشد.
نشست علمی "امام خمینی (ره) احیاگر اسلام ناب محمدی در دوران معاصر" جامعة المصطفی
آیتالله علم الهدی ظهر امروز در نشست علمی "امام خمینی(ره) احیاگر اسلام ناب محمدی در دوران معاصر" در جمع طلاب غیرایرانی مشهد بیان کردند: گاهی اوقات برخی از مباحث در مقام بیان به شکل شعائری عنوان میشود که در این راستا گاهی در مورد نقش امام(ره) در حیات اسلام و آثاری که از ایشان در توسعه و ترویج دین در دنیا و کشور داشته به عنوان تجدید حیات اسلام نام برده میشود.
ایشان تصریح کردند: اصل تجدید حیات اسلام این مسائل نیست و هر مردمی با گرایش به مرجعیت و رهبری با یک حرکت سیاسی میتوانند انقلابی را به پیروزی برسانند و طبیعی است سبقه دین در یک کشور مذهبی پیروزی این حرکت شود و بنابراین نمیتوان این امر را دلیل تجدید و احیاگری اسلام دانست.
آیت الله علم الهدی افزودند: گاهی مشاهده میکنید تبلیغاتی از سوی یک مبلغ دینی و یا یک خطیب زبر دست انجام میشود که در تحولات اجتماعی موثر است و نمیتوان این حرکتها را احیاگری اسلام دانست, احیاگر یک تعبیر استعارهای است و تعبیر واقعی آن مجدد حیات اسلام است و پیروزی انقلاب را به عنوان تجدید حیات اسلام بوده چون احیاگری به معنای زوال و دوباره به وجود آمدن است و این یک تعریف مبالغهای است.
ایشان تاکید کردند: اسلام از ابتدای رسالت پیامبر (صل الله علیه) نقطه توقف داشته اما نقطه عقب گرد نداشته است و مسلمانان در این زمان دچار انحطاط شدهاند اما اسلام نشده است و در واقع از زمانی که پیامبر از غار حرا پایین امد تاکنون اسلام یک جریان تصاعدی بوده که در هیچ زمان به مرحله تنازل نرسیده است.
آیت الله علم الهدی عنوان کردند: در اینکه ما امام (ره) را مجدد اسلام و یا پیروزی انقلاب را تجدید حیات اسلام بدانیم و اینکه این امر آیا شعائری است یا توسعه متدین بودن مردم و دینپذیری جامعه است میتوان گفت مسئله تجدید حیات اسلام یک واقعیت قطعی است که به عنوان یک جریان واقعی مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد و در اینجا باید در ارتباط با عرصه زندگی مردم و جریانهای جهانی و فکری بینالمللی مسئله را بررسی کرد.
ایشان خاطرنشان کردند: پیدایش مدرنیته در غرب یک مهر پایانی بود که در نفوذ جریان دین بر بشر زده شد که این مهر ختم چه مقدار در جریان دین موثر بود قابل بحث است و این جریان آمد گرایش انسان به ماده و ماورای فکر را از بین ببرد و اینکه این گرایش به ماورای ماده آیا تثبیت شد نیز قابل بحث است.
آیت الله علم الهدی با بیان اینکه عکس العمل فعالیتهای 4 قرن انگیزیسیون, پیدایش مدرنیسم در غرب بود, تصریح کرد: پس از گذشت چ هار قرن حاکمیت کلیسا در غرب که حرکتهای فوق العاده محجرانهای را در غرب به مردم تحمیل کرد در قبال این گردن کشی و قداره کشی ملتهای غربی که به جان آمده بودند یک حرکت عظیم و همگانی علیه دین را آغاز کردند و به این صورت بود که نسبت به جریان و تشکل دینی کلیسا حاکمیت مدرنیسم متولد شد.
ایشان در ادامه افزودند: در بین تمام اصول مدرنیسم بر یک اصل استوار شد و سکولاریسم و اومانیسم نیز بر همین اصل استوار بوده و در واقع میتوان گفت اصلی به نام راسیو نالیسم شکل گرفت که به معنای تکیه انسانها بر موجودی و وجود خود و انقطاع از آنچه در بیرون از باطن انسان است بوده و اینکه انسان متکی بر فکر و استعداد خویش باشد و از هر جریان بیرونی انسانی همچون اتصال به خدا بریده شود.
آیت الله علم الهدی تاکید کردند: هنگامی که این جریان بر همه مسلط شد و زندگی مغرب و اروپا تحت جریان مدرنیسم قرار گرفت طبیعی است که تمام افراد در برابر جریان خشک و مذهبی کلیسا ایستاده و از آن رو بگردانند. متاسفانه انچه در دنیا بدون تعقل توسعه پیدا کرد جریان مدرنیزاسیون بود که عامل توسعه آن نیز رنسانس علم و دانش در غرب بود که این رنسانس و توسعه فناوری و تکنیک در سرزمین مغرب سبب شد تا سایر ملتها در برابر جریان مدرنیزاسیون تمکین کنند و در مقابل این جریان عقل و اندیشه و باور و عقاید و فرهنگ عمومی و محلی خود را منزوی کرده و کنار بزنند.
آیت الله علم الهدی خاطرنشان کردند: ملتها بدون اندیشه و تفکر تسلیم مدرنیزاسون شدند و این جریان بدون غوغا جای خود را در دنیا باز کرد و در واقع تمکین در مقابل جریان مدرنیزاسیون به معنای کنار زدن دین از عرصه زندگی بود.
ایشان در ادامه عنوان کردند: کتابهایی که در این مدت در مصر در مورد اسلام نوشته شده همگی در ارتباط با اسلام با اصول مدرنیسم است حتی تفاسیر قرآن آنها اندیشههای فاسد مدرنیسم را دارد که در خط تطابق اسلام با اندیشه مدرنیسم به نگارش درآمده است اما نفوذ روحانیت شیعه و قدرت استقلالی حوزه علمیه قم سبب شد این حرکت در کشور انجام نشود, اما با این وجود از این جریان بیبهره نماند.
آیت الله علم الهدی با بیان اینکه دو برداشت از این جریان به وجود میآید,تاکید کردند: یکی جریان سوسیالیسم, کمونیسم و مارکسیسم نسبت به دین بوده که دین را افیون ملتها میداند و دیگری این تعبیر با یک لباس و در قالب دیگری به عنوان عامل ضد توسعه و در قالب مدرنیسم است.
ایشان یکی از عوامل شکست انقلاب مشروطه را تعصب به مدرنیزاسیون دانست و اظهار کردند: این امر سبب شد تا از دل انقلاب مشروطه حکومت رضاخانی بیرون آید و در واقع زمینه حرکت رضاخان علیه دین در مردم وجود داشت. مسئله کشف حجاب و مسجد گوهرشاد به عنوان یک موضوع مهم در دنیای آن روز اسلام مطرح بود چون نشان میداد عدهای حاضر هستند برای حفظ دین جان خود را از دست بدهند.
آیت الله علم الهدی خاطرنشان کردند: در آن زمان حداکثری که از دین وجود داشت این بود که دین در قالب یک سلسله مسائل عبادی و در چهار دیواری مساجد و حسینیهها به عنوان یک زندانی قرار گرفته بود و حتی بینشها نسبت به علما و روحانیون طوری بود که از آیت الله کاشانی به عنوان یک عالم سیاسی منحط شده نام برده میشد.
ایشان در ادامه تصریح کردند: امام خمینی (ره) با اصلاح باورهای موجود مبنی بر اعتقاد آن ها بر اینکه اراده های شرق و غرب حاکم بر جهان هستی است پای در جبهه نبرد گذارد و با انقلابی مردمی پایه های حکومتی که در آن اسلام تجدید شد را با عنوان جمهوری اسلامی ایران بنا نمود.