تجزیه عراق، توطئه استکبار برای تأسیس اسرائیل دوم است/ تشییع پیکر شهید حججی، نماد انقلاب و شهادتطلبی مردم بود
خطبه دوم ـ تشییعجنازهای که از این شهید انجام شد ثابت کرد این جامعه ذائقه انقلاب دارد، ذائقه شهادت دارد و این تجلیل، احترام و گرایش شهادتطلبی مردم باعث شد که حتی رسانه دشمن ما و رسانه استکبار جهانی میگوید این مسئله، تشییع یک نماد بود نه تشییع یک جنازه شهید، یک نماد را تشییع کردند.
به گزارش Alamolhoda.com، آیتالله علمالهدی ظهر امروز در خطبه دوم نماز جمعه این هفته، 7 مهرماه در حرم امام رضا (علیهالسلام)، با اشاره به دو اتفاق رخداده در هفته اخیر، اظهار کرد: در هفته گذشته با دو جریان مقابل و روبرو بودیم، یک جریان در خارج کشور و یک جریان در داخل کشور؛ جریان خارج کشور، توطئه نابکارانه استکبار جهانی و صهیونیست نابکار در جهت جایگزینی جنگهای نیابی جریانهای تکفیری و داعش، مسئله همهپرسی و جداسازی کردستان عراق از سرزمین اسلامی عراق بود.
ایشان، تلاش برای تجزیه عراق را توطئهای برای تحکیم موقعیت اسرائیل در منطقه دانست و ادامه داد: این یک حرکت خائنانهای در برابر شکستهای پیاپی که جریانهای تکفیری و مزدوران استکبار بهعنوان جنگ نیابی استکبار با اسلام آغاز کرده بودند، آنان شکست خوردند، استکبار جهانی درصدد ایجاد اسرائیل دوم در منطقه برآمد و مسئله همهپرسی و بعد تجزیه کردستان عراق را مطرح کرد.
به دنبال تأسیس اسرائیل دوم در منطقه هستند
نماینده ولیفقیه در خراسان رضوی با بیان اینکه خانواده بارزانی، خانوادهای مزدور بودند، گفت: خانواده بارزانی از دوران گذشته، یک خانواده سرسپرده آمریکا و استکبار جهانی بودند، پدر اینها ملا مصطفی بارزانی بهعنوان مزدور آمریکا مدتها در کردستان عراق در خط مبارزه با نفوذ شوروی در عراق که بهوسیله حزب بعث صورت گرفته بود، با حزب بعث میجنگید، در نهایت شکست خورد، لشکر او متواری شدند، شاه ملعون بهعنوان ژاندارم آمریکا در منطقه، ملامططفی بارزانی را پناه داد و به همراه دو پسرش، ادریس و مسعود بارزانی به ایران آمدند و در کرج ساکن شدند.
ایشان تصریح کرد: از قدیم اینها مزدور آمریکا بودند، تبارشان، تبار مزدور آمریکا است و بعد از پیروزی انقلاب مقدس اسلامی، ملا مصطفی بارزانی که قبلاً از دنیا رفته بود، فرزندان او هم از کشور خارج شدند و در چارچوب انقلاب اسلامی در داخل مملکت نماندند به خاطر اینکه اینها پناه گرفته از محمدرضا خان ملعون معدوم بودند و مزدور و سرسپرده آمریکا؛ الآن مزدوری مسعود بارزانی و تبار بارزانی بهعنوان سرسپردگی آمریکا به حدی رسیده است که نقش دوم صهیونیستی را در منطقه ایجاد کند و بهعنوان تأسیس اسرائیل دوم، نوکر و سرسپرده آمریکا شود.
مخالفت آمریکا با همهپرسی کردستان عراق، یک تاکتیک شیطانی است
آیتالله علمالهدی با اشاره به مخالفت آمریکا با برگزاری همهپرسی استقلال کردستان عراق، آن را حرکتی تاکتیکی دانست و گفت: اینکه آمریکا ابتدا مخالفت کرده با مسئله تجزیه کردستان، یک تاکتیک و شیطنت است چون اگر مخالفت نمیکرد، نفوذ آمریکا در عراق از بین میرفت، اینها میخواهند هم نفوذشان را در عراق حفظ کنند و هم اسرائیل دوم در عراق ایجاد کنند؛ بههرحال، دشمن استکباری در مقابل نظام و انقلاب ما با تمام قدرت، شیطنتها و توطئهها ایستاده است اما نقطه مقابلش که در حقیقت تجلی نور خدایی بود، تشییعجنازه با عظمت و با اهمیت از یک سر داده و جان داده در راه خدا در کشور بود که این تشییع بینظیر بود.
ایشان به برگزاری باشکوه مراسم تشییع پیکر شهید حججی در چهار شهر کشور، اظهار کرد: از اول پیروزی انقلاب تا الآن در کشور ما غیر از تشییع امام بزرگوار، تشییعی با این عظمت صورت نگرفته است، اینگونه هم در مشهد، هم تهران، هم اصفهان و نجفآباد، یک بخشی در نقطه مرکزی کشور مردم اینطور با هیجان و شور برای یک فرد سر داده و جان داده در راه خدا اینطور تجلیل و احترام کنند.
ذائقه مردم هنوز ذائقه انقلاب و شهادت است
نماینده ولیفقیه در خراسان رضوی به اذعان رسانههای غربی نسبت به عظمت تشییع پیکر شهید حججی، خاطرنشان کرد: واشنگتنپست که یک رسانه آمریکایی است رسماً اعلام کرد که رزمنده ایرانی مانند یک نماد تشییع شد، این حرف واشنگتنپست، رسانه آمریکایی است؛ حتی جریانهای استکباری متحیر شدند، اعلام کرد مسئله تشییعجنازه و تجلیل از یک شهید نبود، تجلیل از یک نماد بود که در کشور صورت گرفت؛ برخلاف حرف کسانی است که میگویند ذائقه مردم عوضشده، مردم ذائقه دینی ندارند، ذائقه تجملپرستی، رفاهطلبی و خوشگذرانی پیدا کردند.
ایشان افزود: علیرغم اینکه یک عده میگویند مردم ذائقه دینی و انقلابی خود را از دست دادند و دنبال شکم و خوشگذرانی و شکم و شهوت هستند، این نکته ثابت کرد هنوز ذائقه مردم در کشور، ذائقه انقلاب و شهادت است. «تکبیر»
ذائقه مردم، ذائقه انقلاب و شهادت است
آیتالله علمالهدی بیان کرد: مقام معظم رهبری که در تشییع این شهید سحرگاه دیروز شرکت کردند در کنار جنازه او، به بازماندگان شهید فرمودند خداوند هیچوقت کارش بدون حکمت نیست، اخلاص، نیت پاک و بهموقع حرکت کردن این جوان و نیاز جامعه به اینگونه شهادت باعث شده خداوند نام شهید شما را بلند کرده است؛ این عنوان نیاز جامعه به اینگونه شهادت، جامعه چه نیازی به اینگونه شهادت داشت؟
عدهای مادهپرست و ولنگار میگویند ذائقه مردم تغییر کرده است
ایشان تصریح کرد: نیاز جامعه این بود که به تمام دنیا اعلام کند هنوز در داخل جامعه و کشور ما هنوز ذائقه شهادت و انقلاب از بین نرفته و وجود دارد؛ برخلاف اینکه یک عده تحلیل میکنند که سفره دین و انقلاب جمع شد و بیاییم یک مملکت در و دیوار بسته مادی را در مقام تأمین اقتصاد و رفاه ایجاد کنیم، دیگر به انقلاب و دین و شهادت کاری نداشته باشیم، افرادی که اینگونه فکر میکنند و میاندیشند، هنوز جامعه و مردم را نشناختند، به صرف اینکه با یک مشت عناصر ولنگار و خوشگذران مرتبط هستند، خیال میکنند جامعه همین عناصر بیبندوبار اینور و آنور خیابان هستند یا یک مشت عناصر مادهپرستی که تنها به دنبال به دست آوردن سود و مکیدن خون ضعفا و بیچارهها هستند، خیال میکنند جامعه، کشور و ملت ما این است.
عضو مجلس خبرگان رهبری با تأکید بر اینکه تشییعجنازه شهی حججی نشان داد هنوز ذائقه مردم، ذائقه انقلاب و شهادت است، خاطرنشان کرد: اینطور نیست؛ تشییعجنازهای که از این شهید انجام شد ثابت کرد این جامعه ذائقه انقلاب دارد، ذائقه شهادت دارد و این تجلیل، احترام و گرایش شهادتطلبی مردم باعث شد که حتی رسانه دشمن ما و رسانه استکبار جهانی میگوید این مسئله، تشییع یک نماد بود نه تشییع یک جنازه شهید، یک نماد را تشییع کردند.
شهادت هدف نیست، مقصد است
ایشان افزود: ذائقه شهادت یعنی چه؟ شهادت به معنای خون طلبی نیست، به معنای شکست طلبی نیست، به معنای اینکه بروم با دشمن خدا بجنگم، نابود و کشته بشوم نیست، شهادت هدف نیست بلکه ابزار هدف است، شهادت مقصد است، بین مقصد و هدف تفاوت وجود دارد؛ مقصد آنی است که میروم تا به این نقطه برسم، هدف این است که بروم تا این حقیقت محقق شود، شهادت در منطق ما هدف نیست، شهادت مقصد است، شهادت ابزار هدف است یعنی آدمی که ذائقه شهادت دارد میگوید آمدم به طرف خدا، هستیام را برای خدا میدهم، در مسیر اعتلای دین خدا قدم برداشتم، با دشمن خدا میجنگم.
آیتالله علمالهدی خاطرنشان کرد: تا کجا میجنگی؟ تا جایی که مالت از بین برود؟ تا جایی که به خطر بیفتی؟ تا جایی میجنگم که در این راه جان بدهم، سر و هستیام را بدهم یعنی من نقطه توقف ندارم؛ من در مقام جنگ با استکبار و تأمین رضای حق، نقطه توقف و ترمز ندارم و هیچ جای مسیر ترمز نمیکنم. «تکبیر»
ایشان ادامه داد: غافله سیدالشهدا به طرف کربلا درحرکت است، آقا ابیعبدالله سرشان را بر زین گذاشتند، به خواب رفتند، در کنار وجود مقدس سیدالشهدا میوه دلشان علیاکبر در حال سیر است، مولا سر را برداشتند و فرمودند «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ»، علیاکبر عرض کرد «بابا، چرا کلمه استرجاع بیان میکنید؟»، فرمود الآن خوابم ربوده بود، در عالم خواب دیدم یک منادی در بیابان ندا میکند این غافله بهسوی مرگ میرود و مرگ از این کاروان استقبال میکند.
امامجمعه مشهد مقدس اضافه کرد: علیاکبر گفت «مگر ما بر حق نیستیم؟»، فرمود چرا پسرم، عرض کرد «مرگ اگر مرد است گو نزد من آی، تا در آغوش بگیرم تنگ تنگ، من از او عمری ستاندم جاودان، او زه من دلقی ستاند رنگ رنگ»، اگر این است، از مرگ چه باک داریم؟ تا آنجا میرویم در مسیر حق، ما که بر حقیم تا نقطه مرگ پیش میرویم؛ ذائقه شهادت به این میگویند، مردم ما ذائقه علیاکبر دارند.
ایشان گفت: وقتی روز عاشورا آمد گفت بابا میخواهم به میدان بروم، بلافاصله امام حسین اذن داد، بدون درنگ، نگفت پسرم است اما نگاهی به قد و بالای علیاکبر کرد، دستها را بلند کرد «اللّهُمّ اشهد، فقد برز إلیهم غُلامٌ أشبهُ النّاس خَلقاً وخُلقاً ومَنطِقاً برسولک و کنا اذا الشتقنا الب نبیک نظرنا الیه»، اگر واقعاً ذائقه شهادت، پس چرا اینطور دعا کرد؟
دو حقیقت دعای سیدالشهدا برای علیاکبر
آیتالله علمالهدی تصریح کرد: سیدالشهدا میخواست با این دعا ماهیت دو جریان را مشخص کند، ماهیت این جریان پیغمبر است، روی کره زمین از همه شبیهتر به پیغمبر پسر من است، از همه شبیهتر به پیغمبر از نظر اخلاقی پسر من است، از همه شبیهتر به پیغمبر در منطق وحی، میوه دل من است، یک طرف جریان پیغمبر است، یک طرف جریان دشمن پیغمبر است، خواست ماهیت دو جریان را مشخص کند، هرچه پیغمبر داشت علی داشت، خصوصیت اخلاقی و منطق پیغمبر در علیاکبر بود، اگر این بود و اگر ذائقه شهادت بود، پدر یک شهید هیچوقت در مسئله شهادت فرزندش لباس مشکی نمیپوشد، اظهار عزا و درد نمیکند پس چرا امام حسین (علیهالسلام) در کنار جنازه پسر آن حال را پیدا کرد؟
ایشان ادامه داد: چشمش به بدن پاره پاره علی افتاد، روی زمین نشست و با صدای بلند شروع کرد فریاد زدن و گریه کردن، سر را به دامن گرفت، دلش آرام نگرفت، سر را به سینه چسباند دلش آرام نگرفت، خم شد صورت به صورت علی، منظرهای پیدا کرد که زینب از میان خیمهها دوید و فریاد زد «وای برادرم، ای وای برادرزادهام»، گفتند برادرزادهات شهید شده، چرا فریاد میزنی برادرم؟ گفت چون دیدم برادرم حسین روی بدن علی جان داد.
نماینده ولیفقیه در خراسان رضوی افزود: چرا این منظره را پیدا کرد؟ به دو جهت، یک جهت اینکه یک شهید سر بریده را آوردند به شهر و کشور ما، مردم اینطور گلباران کردند، بدن علی پاره پاره روی زمین افتاد، بیحیا مردم به بدن پاره پاره علی سنگ میزنند؛ جهت دوم، هر شهیدی را میآورند، پدر شهید در تمام دوران زندگی این شهید با مغز خودش سیر میکند، همه خاطرات و لحظات را به یاد میآورد اما به یاد نمیآورد این پسر روزی به پدر بگوید گرسنهام و پدر غذا نداشته باشد به او بدهد، بگوید من تشنهام و بابا آب نداشته باشد به او بدهد؛ چند لحظه قبل این پسر آمد و گفت «یا أبه العطش قد قتلنی و ثقل الحدید أجهدنی فهل إلى شربة من ماء سبیل»، گفت بابا تشنگی مرا کشت، پدر زبان خشکیده در کام پسر گذاشت.