امتناع از فرمان خدا، کفر و استکبار، سه خاصیت شیطان
خطبه اول ـ اگر مبانی اعتقادی ما کامل نباشد و خداباوری در اعتقاد، اندیشه، فکر و عقیده ما ریشه نداشته باشد و ضمیر و باطن ما با خداباوری انس نگرفته باشد، این یک کفر نهادینه در وجود ما هست.
به گزارش Alamolhoda.com، آیتالله علمالهدی ظهر امروز در خطبه اول نماز جمعه این هفته 6 مردادماه در حرم امام رضا (علیهالسلام)، با بیان اینکه کلام ما در خطبه اول درباره موضوع شیطان شناسی از دیدگاه قرآن کریم بود، اظهار کرد: در هفته گذشته عرض کردیم برجستهترین خصوصیت شیطان، استکبار است، ذات مقدس پروردگار در چند جای قرآن هنگامیکه امتناع شیطان را از سجده بیان میکند، این امتناع شیطان و سرکشی او را به استکبار شیطان نسبت میدهد؛ خداوند در آیه 24 سوره بقره میفرماید «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ أَبی وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرینَ»؛ در این آیه سه ویژگی را در شیطان از نظر ویژگیهای اخلاقی و عملیاتی بیان میکند که دو خصوصیت آن با استکبار قرینه است، «أَبی وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرینَ»
ایشان با اشاره به سه ویژگی شیطان، ادامه داد: در مقابل فرمان پروردگار شیطان حرکت عملیاتی و تقابل رفتاریاش امتناع از فرمان الهی بود و نکته دوم، عامل تمام این امتناع، استکبار بود و استکبار او نتیجه کفر او بود، کفر، ابا و استکبار در این آیه شریفه کنار هم قرارگرفته است؛ عین همین مطلب در آیات دیگر قرآن نیز هست، در سوره صاد آیه 74 میفرماید «فَسَجَدَ الْمَلائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ؛ إِلاَّ إِبْلیسَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرینَ»، در مقابل فرمان خدا همه فرشتگان سجده کردند، استثناء از فرشتگان در سجده شیطان بود، استکبار ورزید و از کافرین بود، در این آیه هم استثنا شیطان از فرشتگان به عنوان امتناع از اجرای فرمان خدا با استکبار و کفر در کنار هم قرارگرفته است.
امتناع از فرمان خدا، کفر و استکبار، سه خاصیت شیطان
آیتالله علمالهدی تصریح کرد: در آیه 75 سوره مبارکه صاد، ذات مقدس پروردگار میفرماید «یا إِبْلیسُ ما مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالین»، در این آیه هم در مقام علتیابی امتناع شیطان از سجده بر آدم و اجرای فرمان الهی، ذات مقدس پروردگار به سراغ استکبار شیطان رفته است؛ وقتی این سه خصوصیت شیطان را در کنار هم میگذاریم، امتناع از فرمان خدا، استکبار و کفر، بین اینها سه رابطه علیت وجود دارد.
ایشان، به برخی تفسیرها از رابطه استکبار و کفر اشاره و عنوان کرد: انسان کافر استکبار میورزد، برخی مفسرین خواستند بگویند استکبار علت است برای کفر، مستکبر کافر میشود اما کلمه «کان من الکافرین» که خبر از گذشته است ثابت میکند بر اینکه کفر در مستکبر یک جریان ریشهای و نهادینه است، قبلاً مستکبر خدا را باور نکرده ولو اینکه ادعای خداپرستی بکند و خود را معتقد به خدا بداند اما خدا را باور نکرده است و این کفر باطنی و نهادینهای که در اندیشه و وجود یک کافر هست، مولد استکبار برای او هست و نتیجه استکبار، یاغیگری در مقابل خدا و سرکشی در برابر پروردگار است.
اگر خداباوری در ما ریشه نداشته باشد، کفری نهادینه در وجود ما است
نماینده ولیفقیه در خراسان رضوی با بیان اینکه گاهی خودمان نیز فریب میخوریم که خداباور هستیم، گفت: ولو عملیات استکبار در مرحله اول نسبت به مردم و نسبت به خلق خدا است اما نهایت استکبار، طغیان ذر برابر پروردگار و سرکشی در برابر عبودیت ذات مقدس پروردگار است؛ برادران و خواهران، گاهی از اوقات ظاهر عمل ما خود ما را فریب میدهد و گول میزند، مبانی اعتقادی ما اگر کامل نباشد و خداباوری در اعتقاد، اندیشه، فکر و عقیده ما ریشه نداشته باشد و ضمیر و باطن ما با خداباوری انس نگرفته باشد، این یک کفر نهادینه در وجود ما هست، باید به این نکته توجه کنیم که کفر نهادینه در وجود ما از نقطه و روزنه استکبار سر میکشد.
ایشان افزود: بسیاری از مردمی که خیال می کنند خدا را قبول دارند، خدا را باور ندارند و معاد را باور ندارند و نتیجه این ناباوری، تولید اخلاق استکباری در آنان است و در اینجا ظاهر میشود که او از اول خدا را قبول نداشته و فکر میکرده خدا را قبول دارد؛ شما همیشه اعتقاد و توجهتان را نسبت به خدا و معاد بررسی کنید که در مرز باور هست، جداً خدا و معاد را باور داریم؟ شب اول قبر، سؤال و بازخواست خدا، مسائل عرصه قیامت و محشر و جزا و پاداش و کیفر الهی جداً مورد باور ما هست؟ با هر شکل، روش و کیفیتی اصل آن را باور داریم یا خیال میکنیم معاد و خدا هست؟
آیتالله علمالهدی خاطرنشان کرد: این ناباوری خدا و ناباوری معاد اگر در وجود ما ریشه داشت ولو اینکه در ظاهر خیال میکنیم خدا و معاد را قبول داریم، به نقطهای خواهیم رسید که این کفر از باطن ما سر میکشد و آن نقطه استکبار است؛ این را باید توجه داشت که ذات مقدس پروردگار، استکبار شیطان را به کفر شیطان نسبت میدهد چون شیطان کافر بود، استکبار ورزید؛ شیطانی که معلم فرشتگان بود، شیطانی که در مقام عبودیت پروردگار از آن عرصه جن بودن تا مرحله همرتبهای فرشتگان بالا آمد، چطور کفر باطنی داشت؟ آیا این مقاماتی را که طی کرده بود و به این نقطه اوج همردیفی و همشأنی فرشتگان رسید، با کفر سازگار است؟
خداباوری، امری پنهان در وجود انسان
ایشان، خداباوری را واقعیتی مخفی و پنهان در وجود انسان دانست و تصریح کرد: گاهی از اوقات عملیات خودش خواصی دارد، نمازی که میخوانیم خاصیتی در وجود ما دارد، اعمال، عبادات و بعضی رفتارها خاصیتی دارد از نظر کمال نفسانی انسان را بالا میبرد اما مسئله خداباوری و معاد باوری به عنوان یک واقعیت قطعی در درون انسان چیز دیگری است، آنقدر خفی و پنهان است که حتی خود ما هم نمیدانیم خدا ناباور هستیم، اینجا مسئله «وکان من الکافرین» نشانه این واقعیت است که یک کفر و ناباوری در باطن و ضمیر او وجود داشته است که از روزنه استکبار شیطان این کفر سرکشید و شیطان را یاغی و سرکش در برابر خدا قرار داد.
امامجمعه مشهد مقدس به برخی ریزشهای دینی اشاره و اظهار کرد: گاهی میبینیم برخی ریزشهای دینی در جامعه به وجود میآید، آدمهای خوشسابقه، افرادی که دین و عبادت و کارهای خوب افراد خوشسابقهای هستند و روزی به عنوان یک مؤمن برتر نمونه بودند، یکمرتبه ریزش می کنند و میروند در جریان مقابل میایستند و در آنطرف میز ظاهر میشوند، چرا آنان با آن سوابق عظیم و ارزشی دچار ریزش میشوند؟ علت آن، آن ناباوری باطنی است که در نقطه استکبار ظهور پیدا میکند و وقتی در نقطه استکبار ظهور پیدا کرد، انسان در برابر همهچیز قرار میگیرد و در مقابل خدا و فرمان خدا هم میایستد.
بروز استکبار در سه حوزه اخلاق، اندیشه و رفتار
اگر واقعیت استکبار را تفسیر کنیم این مسئله روشنتر خواهد شد؛ اگر بخواهیم شیطان شناسی خودمان را در قرآن کامل کنیم، باید استکبار و مستکبرشناسی ما کامل شود؛ استکبار در سه حوزه بروز میکند، در حوزه اخلاق، اندیشه و رفتار.
ایشان با بیان اینکه استکبار در سه حوزه اخلاق، اندیشه و رفتار بروز میکند، گفت: در حوزه اخلاق ظهور استکبار آنجایی است که انسان طوری عمل میکند که از همه بالاتر است و همه از او پایینترند، در مسئله مدیریت میگوید مدیریت من از همه بالاتر است، کسانی که در کشور کار می کنند، مدیر نیستند، من میتوانم در ابعاد مختلف جامعه مدیر و با عرضه باشم، طوری عمل میکند که آدمها را تحقیر میکند، این حالت تحقیر نسبت به افراد در هر عرصهای در حوزه مدیریت، سواد، معلومات و در حوزه اخلاقیات و حتی عبودیت خدا، اینکه به هرکسی میرسد، سعی میکند کوچکش کند.
آیتالله علمالهدی ادامه داد: استکبار در حوزه اندیشه این است که خودش را یک سر و گردن از دیگران بالاتر میبیند، خودش را تافته جداً بافته میبیند، فکر، اندیشه و فرهنگش این است که من با همه متفاوت هستم و با همه فرق دارم، از همه امتیازات باید بیشتر استفاده و بهرهبرداری کنم؛ وقتی استکبار وارد حوزه رفتاری شد، بزرگترین خاصیتش این است که در مقام تأمین منافع خودش، منافع دیگران را در رهگذر منافع خودش میبیند، در رفتارهای اجتماعی طوری عمل میکند که انگار کسی در مقابل او حقی ندارد و حق او در مقابل حقوق عمومی مردم از همه بالاتر است.
ایشان، فرد مستکبر را فردی دانست که در مسیر استکبار ورزی خود، هر تجاوز و اجحافی را حق خود میداند، عنوان کرد: در اجحاف، تجاوز و برخورد با دیگران حق خود میداند که حق، اموال و امتیازات دیگران را تصرف کند، این موضوع احتیاج به بحث مفصلی دارد که ان شاالله در هفته آینده بحث ما در تبیین ماهیت استکبار در حوزه اخلاق، رفتار و اندیشه است که اگر این روشن شد، اصلاً شیطانی بودن و دنبالهرو شیطان بودن تا اندازهای ملاکهایش برای ما در زندگی مشخص میشود.
نماینده ولیفقیه در خراسان رضوی اضافه کرد: اینطور نیست شیطان من را وسوسه کند، معصیتی انجام دهم و بعد بگویم «خدا لعنت کند شیطان را که من را وسوسه کرد و گناه انجام دادم»، شیطان هم میگوید «خدا لعنت کند خودت را، خودت گناه کردی و دنبال من راه افتادی»؛ این وسوسه شیطان در یکی اثر میکند و در شخص دیگری اثر نمیکند، اثر کردن وسوسه شیطان به خاطر زمینه استکبار است؛ زمینه استکبار در یک جریان اخلاقی، رفتاری و فکری آدم را دنبال شیطان میبرد و چنین کسی نمیتواند از پیروی شیطان تخلف کند.