فضائل امیرالمؤمنین تبدیل به عامل مظلومیت ایشان شد
خطبه اول ـ موقعیتهای برتری که مولا در اساس اسلام در ترویج اسلام و بنیانگذاری امت و جامعه اسلامی داشتند، در جامعه آن زمان تبدیل به ضد ارزش و عامل مظلومیت ایشان شد.
به گزارش Alamolhoda.com، آیتالله علمالهدی ظهر امروز در خطبه اول نماز جمعه این هفته، 26 خردادماه در حرم امام رضا (علیهالسلام)، بابیان اینکه کلام ما در خطبه اول در هفتههای قبل درباره شیطان شناسی از قرآن بود، اظهار کرد: با توجه به موقعیت امروز، روز شهادت جانگداز مولیالموحدین، امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، سزاوار است موضوع سخن و بحث امروز ما، منحصراً شناخت مظلومیت مولا (علیهالسلام) و پاسخ به دل آکندگیهای شما شیعیان و دوستان مولا نسبت به مظلومیت مولا باشد.
ایشان به بیان ابعاد مختلف علی شناسی پرداخت و ادامه داد: علی شناسی ابعاد مختلفی دارد و معمولاً در مقام شناخت مولا امیرالمؤمنین، افراد درصدد تحقیق و بررسی ویژگیها، امتیازات و فضائل امیرالمؤمنین (علیهالسلام) برمیآیند اما امروز روز شهادت جانگداز مولا هست و سزاوار است غیر از معرفتشناسی که نسبت به فضائل و امتیازات آن حضرت داریم، یک مقدار در مظلومیت شناسی و به تعبیر دیگر درباره علی ستیزی بحث و بررسی داشته باشیم.
نماینده ولیفقیه در خراسان رضوی بابیان اینکه مسئله مظلومیت مولا (علیهالسلام) در پهنه فضائل ایشان یک حقیقت ناشناخته است، تصریح کرد: به همان عرضی که معارف و مناقب امیرالمؤمنین را نمیشناسیم و پیغمبر اکرم فرمودند «یا علی لا یعرفک إلاّ أنا وأنتَ»، تو را نمیشناسند مگر من و خودت، همانطور هم ما در مسئله مظلومیت شناسی امیرالمؤمنین (علیهالسلام) عاجزیم، ابعاد مظلومیت مولا هم گستردهتر از این مسائل است و واقعیت مظلومیت امیرالمؤمنین، فوقالعاده قابل تعمق است یعنی الی ایحال انسان به این نتیجه میرسد که معمولاً افرادی که به یک مظلوم ظلم میکنند، عامل مظلومیت مظلوم و ظلم ظالم، منافع ظالم یا حقدها، کینهها و عداوت است.
فضائل امیرالمؤمنین، عامل مظلومیت ایشان شد
ایشان خاطرنشان کرد: اما در مورد امیرالمؤمنین وقتی به علل مظلومیت مولا برخورد میکنیم، چیزی را عامل مظلومیت میبینیم که شاید در غیر امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، این عامل، عامل مظلومیت هیچ مظلومی قرار نگرفت و آن فضائل امیرالمؤمنین بود؛ موقعیتهای برتری که در اساس اسلام در ترویج اسلام و بنیانگذاری امت و جامعه اسلامی مولا داشتند، آنها عامل مظلومیت مولا (علیهالسلام) شد؛ وقتی در پهنه بعثت رسول اکرم تا لحظه رحلت ایشان بررسی میکنیم، در همه عرصهها و فراز و نشیبهای مختلف، در مقابل دشمنانتان اسلام، شرک، بتپرستی و نفاق فقط جمال دلآرای مولا امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بود.
آیتالله علمالهدی افزود: در جنگ بدر که نابرابرترین جبههها بین اسلام و شرک بود، 70 نفر از شجعان عرب کشته شدند و در این 70 نفر، 35 نفر به دست امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به هلاکت رسیدند و 35 نفر آنان مولا در قتلشان مولا نقش داشت؛ اینکه عتبه بن ربیعة یا شیبه به میدان جنگ میآمدند و به دست امیرالمؤمنین کشته میشدند، این نبود که عتبه یکنفره بیاید، یک تیم حفاظتی بسیار قوی و نیرومند از بندگان شجاع شمشیرزن پشت سر او برای حفاظت به میدان میآمدند، وقتی امیرالمؤمنین عتبه را می کشت، همه آنان را از بین میبرد، ریشه شرک، سلطه و قدرت بتپرستی در جنگ بدر کنده شد.
ایشان ادامه داد: در جنگ احد که سه هزار نفر به سر پیغمبر ریختند، بعد از آن حصر و شکستی که بهوسیله خالد بن ولید پیدا کردند، یک عده فرار کردند، یک عده کشته شدند، سه هزار لشکر به سر پیغمبر ریخت که پیغمبر را از بین ببرد، امیرالمؤمنین بود و این سه هزار نفر، مولا مثل پروانه اطراف پیغمبر میگشت، پیغمبر میفرمود «علی از دست راست آمدند»، به سمت راست حمله میکرد و از کشته، پشته میساخت، میفرمود «علی از دست چپ آمدند، از پیش رو آمدند»، همه این سه هزار نفر دیدند در مقابل شمشیر امیرالمؤمنین قدرت مقاومت ندارند و متفرق شدند، امیرالمؤمنین یکتنه سه هزار لشکر را شکست داد و مجبور به فرار کرد.
امامجمعه مشهد به رشادتهای امیرالمؤمنین در رکاب پیامبر اکرم (صلواتاللهعلیه) اشاره کرد و گفت: وقتی پیغمبر به بدن مقدس مولا (علیهالسلام) نظر میکرد، از 90 جای بدن علی مثل 90 چشمه خون میجوشید و این بدن غرق در خون بود؛ در جریان جنگ احزاب که یکهتاز میدان امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بودند، با کشتن عمر بن عبدود، همه پا به فرار گذاشتند و او به دست امیرالمؤمنین به هلاکت رسید؛ در فتح خیبر، میدان خیبر نمایشگاه قدرت و عظمت مولا بود، هنوز که هنوز است در تمام نقطهها و نوشتههای تاریخ تمام فریقین و مذاهب اسلامی، خیبر بهعنوان نمایشگاه عظمت و قدرت امیرالمؤمنین به ثبت رسیده است.
مجاهدتهای امیرالمؤمنین در چشم مردم به ضد ارزش تبدیل شد
ایشان تصریح کرد: بهجای اینکه این مجاهدات باعث امتیاز امیرالمؤمنین شود و در مقام رهبری امت بعد از پیغمبر اکرم صرفنظر از اینکه خط رهبری وحی بهوسیله مولا باید ادامه پیدا میکرد، گذشته از شخصیت الهی، معنوی و ولایی علی از نظر افراد ممتاز صحابه پیغمبر، همه اینها باید به حساب امتیاز امیرالمؤمنین گذاشته میشد، متأسفانه اینها به ضد ارزش برای علی تبدیل شد، این مظلومیت از همه مظلومیتها بالاتر است؛ حق امیرالمؤمنین راغصب کردند، به خانهاش تهاجم کردند، در خانهاش را آتش زدند اما از همه این جرایم آنچه برای علی سختتر بود، این بود که همه این امتیازها برای مولا (علیهالسلام) به ضد ارزش تبدیل شود.
آیتالله علمالهدی یادآور شد: آن روز یکه پیغمبر اکرم در غدیر خم مولا را بهعنوان رهبر امت بعد از خودش اعلام کرد، وقتی غافله پیغمبر از جحفه الوداع بهطرف مدینه به حرکت آمد، شب را خوابیدند، صبح که بیدار شدند، در صفوف ناز جماعت صبح یک حزب انحرافی منافق زیرزمینی بنای یارگیری برای خود داشت و در خط کودتای در مقابل امیرالمؤمنین به دستوپا افتادند، در یارگیری خود گفتند آیا به سراغ سالم مولا حذیفه برویم یا نه سالم مولا حذیفه بردهای بود، جناب حذیفه بن الیمان او را از اربابش خریداری کرد بهعنوان اینکه مسلمان شده بود و او را در راه خدا آزاد کرد، یک مرد جسور گستاخ پر جرأت وقیحی بود و آنان حساب کردند وجود چنین فردی در حزبشان خیلی مفید است؛ یک عده گفتند به سراغ او نرویم چون وابسته به امیرالمؤمنین و یاران خالص علی است، بعضی گفتند ممکن است او با امیرالمؤمنین میانه نداشته باشد، بد نیست به سراغ او برویم، تصمیم گرفتند او را امتحان کنند، اول آمدند پیش سالم، به او گفتند منفورترین قبایل عرب از نظر تو کدام قبیله است؟ گفت منفورترین قبایل عرب از نظر من، قبیله بنیهاشم است چون علی در این قبیله است.
استفاده از تغییر ارزشها برای جنگ با امیرالمؤمنین
ایشان ادامه داد: گفتند دلیل آن چیست؟ گفت به خاطر اینکه در عرب هر پهلوان، قهرمان، گردن کش و رئیس قبیلهای بود، به دست علی کشته شد؛ یعنی مسئله ارزش برای یک عنصر فاقد ایمان بهصورت ضد ارزش درآمد، آنوقت همین جریان ضد ارزش وقتی فهمیدند در بینش گاه یک فردی مثل سالم ملا حزیفه بهعنوان یک ضد ارزش جلوه کند، در این صدد برآمدند که میشود این جریان ارزشی را برای مولا ضد ارزش مبدل کرد و این را برای جنگیدن با علی وسیله کرد.
نماینده ولیفقیه در خراسان رضوی افزود: نقشههایی که امروز در جریانهای فاسد در برابر جریان ولایت و نظام مقدس جمهوری اسلامی در برابر آرمانهای انقلاب مشاهده میکنید، دقیقاً جریانهایی است که نمونهاش در صدر اسلام سابقه داشته و به مظلومیت مولا تمامشده؛ این مسئله بزرگی است که واقعاً مظلومی چنین نبوده که فضیلتش بهعنوان ضد ارزش مبدل شود و مردم حق مسلم علی را غصب کنند و از بیعتی که با علی بستند، عبور کنند، بشکنند و بعد از 70 روز، با یک عملیات روانی ارزشهای علی را بهعنوان ضد ارزش در ذهن دیگران بدل کند.
ایشان به دومین نکته مظلومیت امیرالمؤمنین اشاره و خاطرنشان کرد: مردم از بیعدالتیها، تبعیضها و چپاول بیتالمال مسلمین مردم خسته و فرسوده شدند، ریختند به سر امیرالمؤمنین تا جایی که وجود مقدس مولا در خطبه شقشقیه میفرماید «فَما راعَنی اِلاّ وَالنَّاسُ کَعُرْفِ الضَّبُع ِ اِلَی، ینْثالُونَ عَلَی مِنْ کُلِّ جانِب، حَتّی لَقَدْ وُطِئَ الْحَسَنانِ، وَ شُقَّ عِطْفای، مُجْتَمِعینَ حَوْلی کَرَبیضَةِ الْغَنَمِ» مردم از تبعیض، از جنایت، چپاول و دزدی به تنگ آمده به سر علی امیرالمؤمنین ریختند که علی مظهر عدل و منادی دادخواهی است، برای اینکه علی را به عرصه قدرت بیاورند که مولا میگوید مردم مثل «یال کفتار» به سر من ریختند، آنقدر تهاجم کردند که دو جوان و عزیز من در سنین قریب به 30 سال زیر جمعیت لگدمال شدند، دو طرف پیراهن من از فشار جمعیت پارهپاره شد و طوری اطراف من ریختند مثل گوسفندانی که دور چوپان میریزند تا با من بیعت کنند.
مردم بهعنوان عادل و عدالتگستر به امیرالمؤمنین رو آوردند
آیتالله علمالهدی افزود: با هجومی که به امیرالمؤمنین آوردند بهعنوان اینکه علی عادل است و جبرانکننده همه ضایعات، بیعدالتیها و رانتخواریهای گذشته است، خود مولا هم در روز اول حکومتش که با مردم صحبت کرد، حرفش همین بود که همهچیز را زیر و رو میکنم و حتی اگر از بیتالمال مسلمین در مهریه زنهای آنان واردشده باشد، بیرون میکشم؛ با این کیفیت با ایشان بیعت کردند و از همان لحظات اولیه با دو نفر که در صحابی پیغمبر سابقهدار بودند اما به دلیل اینکه حکومت علی را با منافع خود سازگار ندیدند، جنگ جمل را راه انداختند، نسبت به مولا پردهدری کردند، جاده را برای تهاجم یک عده جنایتکار ضد اسلام، ضد عدل و ضد خدا در قاسطین باز کردند و در مارقین کار بهجایی کشید که از پوسته ناآگاه جامعه علیه امیرالمؤمنین لشکرکشی شد.
ایشان خاطرنشان کرد: آدم اگر بفهمد در زندگی به سر علی چه آمده، میفهمد شکافته شده سر علی خیلی گریه ندارد، گریه بر تمام مظلومیت علی است؛ اینکه سرش را در چاه میکرد و با چاه حرف میزد، نه اینکه کسی را پیدا نمیکرد با او حرف بزند، یعنی توجه آدمها، پاسخگوی این آه برآمده از نهاد علی نبود جز اینکه با چاه حرف بزند، کسی نمیتوانست به عمق مظلومیت مولا پی ببرد و پای علی بایستد.
امامجمعه مشهد مقدس افزود: در اینجا هر عزیزی، مظلومی تا مرز شهادتش مظلوم است اما دیگر بعد از شهادت مظلومیتش تمام میشود، تازه از بعد از شهادت مظلومیت بعد سوم امیرالمؤمنین شروع شد؛ مظلومیت تا اینجا که میوههای دل امیرالمؤمنین در مسجد نشسته باشند، خطیب برود بالای منبر و به پدر عزیزشان مثل علی دشنام بدهد، شما بهعنوان شیعه امیرالمؤمنین طاقتش را دارید؟ یک نفر در ترک موتور اهانتی به امیرالمؤمنین بکند، چه حالی پیدا میکنی؟ من و تو به علی نزدیک تریم یا بچه علی امام حسن، امام حسن بنشیند، خطیب برود بالای منبر و به پدرش دشنام دهد و لعن کند.
علی (علیهالسلام)، قهرمان صبر و مقاومت
ایشان تصریح کرد: در بین همه مظلومیتها و تلخکامیهایی که در علی ستیزی در تاریخ زندگی مولا به حضرت دست داد، از همه تلختر چه بود؟ امیرالمؤمنین در عبارتی میفرماید کار من بهجایی رسید که در شرایطی قرار گرفتم یا ذوالفقار به دست بگیرم و با بازوی توانا ریشه این مردم را بکنم یا بر این نکبت کور، صبر کنم، این کجا بود؟ همانجایی بود که از اتاق آمد بیرون، دید در کنار شعلههای آتش عزیزترین عزیزانش روی زمین افتادند، آنجا یک لحظه این حالت پیش آمد که ذوالفقار به دست بگیرد و کار را تمام کند اما صبر کرد، میگوید حالتی بود که هر جوانی را پیر میکند، هر بچهای را فرسوده میکند، مؤمن در راه خدا اگر بخواهد به چنین چیزی برسد، چنان به نَفَسَک میافتد که قدرت حرکت ندارد، من در این شرایط قرار گرفتم؛ باز هم علی قهرمان است، قهرمان صبر و مقاومت.
آیتالله علمالهدی ادامه داد: امیرالمؤمنین میگوید من صبر کردم مثل کسی که استخوان در گلویش گیر کرده و خار در چشمش فرو رفته؛ برادران و خواهران، امیرالمؤمنین در زندگی دو جا به زمین خورد، هیچکسی زمین خوردن علی را جز در شبها و نیمهشبهای نخلستان ندید؛ جای اول اینجا بود که آمده بود مسجد به دستور زهرا (سلامالله علیها) دو رکعت نماز بخواند، یکمرتبه دید میوه دلش وحشت کنان ناله میکشید و فریاد میزد دم در مسجد، حضرت نمازشان را زودتر سلام دادند، آمدند شانههای میوه دلشان را گرفتند، پرسیدند پسرم چرا گریه میکنی؟ بابا دیگر مادر ندارم، اینجا علی زمین خورد؛ جای دومی که علی به زمین خورد، آقا داشت سر از سجده برمیداشت، راست قامت میشد، این شمشیر زهرآلود چنان بر فرقش وارد شد که علی را نقش بر محراب کرد، علی این دو جا به زمین خورد.