مصادره معلم برای منافع سیاسی و اجتماعی، بزرگترین خیانت است
دیدار با معلمان ـ اینکه فرهیختهترین عناصر اجتماع دارای معوقات باشند و زندگی که با حداقل به سر میبرند، دچار فرسایش، کندی و تعطیلی شود، نقطه ننگی برای جامعه ما است.
به گزارش Alamolhoda.com، آیتالله علمالهدی پیش از ظهر امروز در دیدار با جمعی از معلمان و نخبگان آموزشی و تربیتی که به مناسبت هفته گرامیداشت مقام معلم صورت گرفت، ضمن گرامیداشت این ایام و تبریک روز معلم، اظهار کرد: یاد و خاطرهای که هم نقطه پایانی و هدفی عرصه تعلیم و تربیت را در نمایشگاه شهادت جانگداز شهید مطهری برای معلم ترسیم میکند و هم زحمات ارزشمندانه انسانساز شما برادران و خواهران را در عرصه تعلیم و تربیت گرامی میداریم.
ایشان ادامه داد: گاهی اوقات انسان در عرصه زندگانی و بحبوحه جریانهایی قرار میگیرد که یا شناختش نسبت به خودش و موقعیتی که دارد کامل نیست و یا شناخت انحرافی نسبت به خود و موقعیت موجودش پیدا میکند؛ وجود مقدس امیرالمؤمنین در حدیثی در ضمن بیان شناختهای لازم زندگی، سه شناخت را لازم میدانند، «خدا رحمت کند کسی را که نسبت به مبدأ خود علم داشته باشد، بداند الآن در چه شرایطی است و نهایت و مقصد زندگانی خود را بداند»؛ در میان این سه علمی که مولا ضرورت آن را برای همه بیان میکنند، علم دوم از همه حساستر است، یعنی موقعیت موجود خود را بشناسد.
برخی مشکلات اجتماعی و معیشتی مانع درک جایگاه اصلی معلم میشود
آیتالله علمالهدی عنوان کرد: چنین فردی که این سه علم را بداند، نه راه را گم میکند و نه مسیر تعالی او از بین میرود، «علم فی عین»، یعنی هر انسانی به شرایط کنونی خود علم پیدا کند، تضمینکننده اهداف مقدس او هست؛ مسئله معلم در شناخت مرحله دوم یعنی شناخت «فی عین» خصوصیتی دارد که عوارض مختلف اجتماعی، زندگی و مسائل معیشتی و بعضی گرفتاریها مانع از این است که معلم موقعیت موجود خود را بهعنوان معلم بشناسد و آن مقام بالا و بلندی که در حوزه تعلیم و تربیت به وجود آمده است، درک کند.
ایشان با اشاره به جملهای از امام که تبیینکننده مقام و منزلت جایگاه معلم است، اشاره و خاطرنشان کرد: جملهای از امام بزرگوار بهعنوان تقدیر و تجلیل از معلم ادا شد که فرمودند «معلمی کار انبیاء است»؛ این جمله در یک بازخوانی و تحلیل جامعی قرار نگرفته و تنها بهعنوان یک شعار بر روی پلاکاردها نوشته میشود و بهعنوان یک شعار نگاه میکنند درحالیکه فرمایش امام بیان یک واقعیت در حوزه خودشناسی معلمین است و تشخیص موقعیت فی عین به تعبیر امیرالمؤمنین برای معلم در این جمله امام است.
جایگاه پیامبری معلم، برگرفته از قرآن کریم است
نماینده ولیفقیه ایشان برحسب آن مقام اجتهاد و استنباطی که در احکام دارند، بسیاری از عوامر و رهنمودهایشان اخذشده از آیات و روایات است، اینکه معلمی کار انبیاء است، بیانگر یک واقعیت شناختهشدهای است که شناخت آن برگرفته از قران است و این جمله امام، تحلیل تفسیری نسبت به قران لازم دارد؛ خداوند در آیهای میفرماید «خدا منت گذاشت بر مؤمنین و در بین آنان پیغمبری مبعوث کرد که این پیغمبر آیات الهی را برای آنان تلاوت کند، آنان را تزکیه کند، پرورش دهد و کتاب و حکمت را آموزش دهد.
ایشان افزود: در مقام تحلیل تفسیری این آیه که فرمایش امام بیرون میآید که معلمی کار انبیاء است، یک قاعده اصولی داریم که عنوان قاعده در این جمله است «تَعلیقُ الحُکمِ عَلَی الوَصفِ مُشعرٌ بِالعِلیّة مأخذ الاشتقاق»؛ در بیان این قاعده، اگر شما به کسی بگویید حسن آقای معلم را تکریم کن، وقتی میگویید او را تکریم کن، حکمی صادر کردید، وجوب اکرام و تکریم که موضوع این حکم، حسن آقا است نه بهعنوان خودش بلکه بهعنوان معلم بودنش؛ قاعده اصولی میگوید اگر چنین حکمی صادر شود که به یک موضوع موصوف به صفتی تعلق بگیرد، دلالت میکند بر اینکه مبدأ انشقاق این بحث در این حکم، علت است.
آیتالله علمالهدی با بیان اینکه با توجه به آیهای از قرآن، شغل پیامبر «معلمی» است، اظهار کرد: این تنها به این نیست که شغل پیامبر، معلم و مربی بودن است، آنچه باعث شد خداوند وجود پیغمبر را بر سر مؤمنان منت بگذارد، معلم بودن ایشان است یا به تعبیر دیگر، محور و شغل اصلی پیغمبر،«یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة»؛ اینکه امام فرمودند معلمی کار انبیاء است، برحسب تکیه به این آیه است.
بدانید در انجام معلمی، کار پیغمبری میکنید
ایشان خاطرنشان کرد: این فرمایش امام یک جمله دوبعدی است، یک بعد توصیفی دارد، یک بعد تکلیفی دارد؛ بعد توصیفی آن این است که معلم خیلی عزیز، بزرگ، باشخصیت و همکار پیغمبر است یعنی هیچکس در هیچ سمت و وضعیتی نمیتواند خودش را همکار پیغمبر بداند، این بعد توصیفی مقام معلم است اما فرمایش امام یک بعد تکلیفی هم دارد که برادر و خواهر معلم باید بداند در معلمیاش دارد کار پیغمبری میکند.
آیتالله علمالهدی با تأکید بر اینکه رسالت پیغمبری، مرز و وقت نمیشناسد، اظهار کرد: کار پیغمبری چند ویژگی دارد، کار پیغمبری رسالت است، رسالت پیغمبر، وقتشناس و مرز شناس نیست، اینطور نبوده که پیغمبر 8 ساعت پیغمبر بوده و دیگر پیغمبر نبود، روزها پیغمبری میکرد و شبها دیگر پیغمبر نیست، فقط در مسجد پیغمبر است اما در خانه و زندگی شخصی پیغمبر نیست، از نظر موقعیت، مکان، شئون زندگی رسالت و شغل پیغمبر قابل محدودیت نیست که این خصوصیت را شغل معلمی هم دارد، معلمی همچون کار پیغمبر محدودیت بردار نیست.
ایشان به جایگاه و شأن اجتماعی تربیت نسلهای آینده اشاره و عنوان کرد: در همه شرایط معلم است، وقتی کودک 8 ساله و 9 ساله است و آن آقا یا خانم برای او معلم است تا روزی که با دکترا فارغالتحصیل میشود و با سن 29 سالگی از دانشگاه خارج میشود، برای او همچنان آن آقا و خانم برای او معلم است، آن روز یکه آن آقا بهصورت یک مقام مسؤول سیاسی و یا مسؤول تعلیم و آموزشی کشور درمیآید، بازهم این آقا برای او آموزگار و آن خانم معلم است؛ این خصوصیت برای معلم است به ملاک اینکه همکار پیغمبر و شغل او، شغل انبیاء است.
ایشان افزود: رسالت پیغمبر بر مبنای اجرت نیست، به پیامبر ندا رسیده «به مردم بگو در مقابل پیغمبر من از شما پاداش نمیخواهم»، ارزشگذاری ادبیات یک معلم در حوزه تعلیم و تربیت با یک اجرت، پاداش و حقوق سر برج قابل ارزیابی نیست و نمیتوان با حقوق سر برج با اجرت و پاداش مادی معلمی را ارزشگذاری کرد چون عین رسالت پیغمبر است.
معلم، «انسانساز» است
آیتالله علمالهدی، معلمی را جایگاه انسانسازی دانست و گفت: پیغمبر اکرم در اجرای رسالتش، نقش عمدهاش انسانسازی است، آدم میسازد، آدمی که در حوزه زندگانی نفسانیاش بهصورت یک جانور زندگی میکند، آدم و انسانی که در حوزه زندگانی مادیاش در شکل یک گرگ درنده به سر میبرد و آدمی که در حوزه زندگانی معیشتیاش بهصورت یک کرم خزنده و موجود بلعنده زندگی میکند، پیغمبر اکرم از این موجود آدم میسازد، «آدمی که بار دیگر از ملک پران شوم، آنچه اندر وهم ناید، آن شوم»، معلمی معلم هم همین نقش را دارد، معلمیاش انسانسازی و بشر سازی است؛ تمام این مسائل در یک جمله امام است که فرمودند «معلم کار انبیاء است» و متأسفانه عمق کلام امام بازخوانی نمیشود و تنها بهعنوان یک شعار مورد استفاده قرار میگیرد.
ایشان یادآور شد: با این شرافت و عظمتی که برای معلم در شخصیت معلمی هست، نقطه مقابل، تخریب معلم، تضییع معلم و ساقط کردن معلم هم بهعنوان یک نقطه هدفی برای شیاطین جن و انس است؛ یعنی عناصری که در خط نابودسازی انسانیت هستند چه از جنس آدمیزاد و چه جنس شیطان، نقطه اصلی و حرکتی آنان، تخریب با فضیلتترین عناصر انسانیت یعنی معلم است که معلم را تخریب و تخطئه کنند.
مصادره معلم برای منافع سیاسی و اجتماعی، بزرگترین خیانت است
آیتالله علمالهدی با تقبیح استفاده ابزاری از معلمان برای مقاصد سیاسی، عنوان کرد: شیاطین جن که نظام کاری و رفتاریشان نظام خاص است اما مهم، شیاطین انس است؛ یک عده افراد در ارتباط با قدرتیابیهای سیاسی بیایند معلم را مصادره کننده و فضیلت و شخصیت معلمی را در مسیر مطامع سیاسی و منافع اجتماعی خود به باد مصادره و استخدام بگیرند، بزرگترین جسارت و خیانت به معلم، استخدام فضیلت معلمی او در عرصه مطامع سیاسی و قدرتیابیهای اجتماعی است.
ایشان افزود: متأسفانه مشاهده میکنیم جریانهای سیاسی بهخصوص جریانهای آلوده و غیر ارزشی در این مسیر دست به حرکتهایی میزنند؛ وقتی کشور ما در جریان بحران سیاسی واقع میشود، میبینیم عناصر و عوامل سیاسی در مطامع خودشان مسئله معلم و معلمی را به باد مصادره و استخدام میگیرند و تا جایی که میتوانند افراد را سرکوب میکنند یا خود معلم را در جریان معلمیاش سرکوب میکنند برای اینکه آن رسالت و معلمی معلم را مصادره کرده و مورد استخدام سیاسی اجتماعی خود قرار بدهند.
افتخار من بیش از 50 سال معلمی است
نماینده ولیفقیه در خراسان رضوی تصریح کرد: عنصری هستم که موضعم در مسئله تربیتی و معلمی، موضع شفاف و روشنی است، هرسال در این ایام خدمت شما عزیزان میرسیم، غیرازاین جلسه خاص، در خطبههای نماز جمعه و موارد مختلف،موقعیت و توجه به معلم در مجموعه سیره گفتاری بنده یک مسیر خیلی مشخصی دارد ضمن اینکه افتخار من شغل معلمی است، به این موضع توجه دارم؛ معلمی هستم که بیش از نیمقرن معلم هستم و در معلمی بازنشسته نشده و نخواهم شد.
ایشان ادامه داد: از قبل که در حوزه بودم معلم بودم، 30 سال بیرون از حوزه در تهران فعالیتهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی داشتم و چیز یکه از دست ندادهام، معلمی بوده چه زمانی که 23 سال آن در دانشگاه مسؤولیت داشتم مؤثرترین دانشگاه انقلابی را بنیانگذاری کردم، شغلم معلمی بوده و چه آن 7 سالی که فعالیتهای سیاسی داشتیم، معلمی را داشتم و درس میدادم، الآن هم معلم هستم، هفتهای 5 روز درس میگویم و از معلمیام دست برنمیدارم.
توهین به مقام معظم برای دستیابی به مقاصد سیاسی
آیتالله علمالهدی به شیطنتهای رسانهای و توهین به مقام معلم برای مقاصد سیاسی اشاره و عنوان کرد: عظمت معلم، تعظیم در مقابل معلم، تقدیر و تجلیل از معلم موضوعی است که جزء سیره گفتاری بنده در همه برنامهها و تریبونهایی بوده که داشتم؛ به خاطر بعضی انحراف سازیهای سیاسی و مطامع سیاسی در فضای مجازی، آمدند گفتند بنده بحثی را داشتم سه سال پیش در خطبههای نماز جمعه بهعنوان پدافند فرهنگی و آفند فرهنگی، مقصود از فرهنگ آموز و پرورش نیست، مسائل اخلاقی، فرهنگی، رفتاری و گفتاری جامعه است، زمانی آموزشوپرورش را وزارت فرهنگ میگفتند اما مقصود امروز فرهنگ بهعنوان مسائل فرهنگی است نه اینکه تنها آموزشوپرورش باشد.
ایشان افزود: درباره پدافند و آفند فرهنگی که حرف زدم و نقش معلمان در قدرت پدافند فرهنگی نسبت به رذایل فرهنگی و آفند فرهنگی نسبت به سجایای فرهنگی را بحث کردم، در آنجا بحثی دارم بهعنوان مصداق، جملهای گفتم بهعنوان ولنگار فرهنگی یعنی کسی که در عرصه فرهنگ و اخلاق، لاابالی و ولنگار است، ما در مقام پدافند فرهنگی، نقطه هدفی ما در مقابله با ولنگاری فرهنگی است و در مقابل تقید فرهنگی در جامعه ایجاد کنیم.
سوژه دشنام شدن معلم، بزرگترین خیانت نسبت به اوست
آیتالله علمالهدی به تشریح اظهارات خود پیرامون مسائل فرهنگی جامعه و سوءاستفاده جریانهای ضد ارزشی از آن پرداخت و گفت:این موضوع ربطی به آموزشوپرورش ندارد، این کلمه را گرفتند که فلان کس در مقام توهین به معلم و توهین به معلمین، به معلم گفته ولنگار؛ اینیک جنایت نسبت به معلم است، یعنی اینکه یک آقایی در یک موقعیت روحانی حرفی را زده که ربطی به آموزشوپرورش ندارد و موضوع آن مسائل فرهنگی جامعه است، حرفی را از او بگیرند و بگویند منظور او از این لغت معلم بوده است و به این وسیله، شخصیت با فضیلت معلم را مورد اهانت یک عنصر روحانی قرار بدهند، این مصادره و استخدام سیاسی معلم و بزرگترین جنایت و خیانت نسبت به معلم است که یک نفر حرفی را زده، حرف او را بهصورت دشنام دربیاورند و نقطه سوژه دشنامی را هم معلم مظلوم و بیگناه قرار دهند.
ایشان خاطرنشان کرد: در عرصه بهرهبرداریهای سیاسی و مطامع پرستی های سیاسی، آدمها جنایتهایی انجام میدهند که از هر قتلعامی بدتر است و از هر حرکت قساوت مندانه ای که داعشی ها در عراق و سوریه انجام میدهند، این حرکتهای سیاسی از سربریدن آنان شدیدتر و قسی تر است برای اینکه در مسیر مطامع سیاسی خود پیش بروند و بیایند یک جریانی را تهدید کنند و در این تهدید، سوژه اهانت مقام با فضیلت معلم را قرار دهند، این کار از کار یکه داعشی انجام میدهد و با چاقو، رگهای گردن آدمی را میبرد، شقیتر است.
بهرهبرداریهای سیاسی از جایگاه معلم، نشانه مظلومیت آنان است
این دلیل بر مظلومیت معلم است، عظمت و جلالت معلم اینطور مورد سوءاستفاده و مصادره سیاسی قرار میگیرد، به معلم اهانت شود تا در سایه این حرکت قدرت پرستی شود و جریانی بیاید جریان دیگر که سنگلاخ سر راه مطامع سیاسیاش هست را بکوبد، متأسفانه این اتفاقات در فضای باز مجازی موجود در کشور ما به وجود میآید و باید حواسمان به این باشد که پاسدار عظمت معلم و پاسدار شخصیت معلم، خود عزیزان ما هستند، شما نخبه جامعه هستید، در ردیف فرهیختگان اجتماع، ردیف اول جامعه در فرهیختگان اجتماع شما هستید، قدرتمداری علمی و اجتماعی شما باید قویترین اثر را در جامعه داشته باشد.
حضور معلمان در عرصه، مانع استفادههای ابزاری میشود
جریان معلم باید با آن قدرت مداری فرهیختگیاش به عرصه بیاید و اجازه این مصادرهها و استخدامهای سیاسی از عرصه تعلیم و تربیت به افراد ناپاکی که خناس وار وارد عرصههای سیاسی میشوند به آنان چنین فرصتی ندهد؛ شما عزیزان باید فضای مجازی را به دست بگیرید، مقتدرانه حضور پیدا کنید و با حضور در چنین فضاهایی، حیثیت معلم را حفظ کنید.
برای معلمان بهعنوان عنصر اول فرهیخته جامعه، یک مشکل این است که هر جریان سیاسی غیر ارزشی بخواهد بیاید این رسالت باعظمت را استخدام کند، مشکل دوم اینکه عواملی که در رأس جامعه از نظر مدیریت اجتماعی قرار میگیرند، در اجرای مدیریتشان حدود و حقوق معلم را در حد خودش نادیده میگیرند.
مسؤولان اجرایی کشور حقوحقوق معلم را بهاندازه جایگاه سازندگیاش در نظر بگیرند
یکی از مشترکات شغل معلم با رسالت انبیاء این است که ارزشگذار عظمت معلم، اجرت معلم و پاداش مالی و اقتصادی معلم نیست، ارزشگذار عظمت معلم، همکاریاش با پیغمبر است اما اگر بنا شد جریانها در عرصه مدیریت جامعه قرار گرفتند، عناصری مسؤولیت مدیریت جامعه را به دست گرفتند چه در عرصه قانونگذاری مجلس و چه در سطح اجرا، باید حقوق و حدود معلم را در حد عنصر سازنده فرهیخته در نظر بگیرند.
معلم بهعنوان انسانساز، اثرگذارترین نقش در جامعه دارد
امروز در عرصه قضاوت گفته میشود یک قاضی باید در عرصه معیشتی عنصری باشد که همهچیزش تأمینشده باشد تا بتواند یک قضاوت عادلانه را بدون چشمداشت اجرا کند اما آن عناصری که انسان میسازند، جامعه آینده را میسازند؛ اگر بناست در کشور رتبهبندی اقتصادی و معیشتی برحسب اثرگذاری افراد در جامعه صورت گیرد، باید حساب کرد معلم بهعنوان آدم ساز آینده جامعه در اثرگذاری نقش اول را دارد.
اگر سطح زندگی و معیشت بر اساس اثرگذاری تعیین شود، سهم اول برای معلم است و برداشت اول را باید معلمان انجام دهند؛ باید هستی یک خانواده بهپای معلم ریخته شود و اگر امکانات اجتماعی است باید بهپای معلم ریخته شود پس بهرهبردار در زندگی اجتماعی از نظر یک جریان مدیریت برحسب سهم در مدیریت جامعه، برداشت اول مال معلم است نه اینکه هرچند وقت یکبار معلمین یکجا جمع شوند، باهم گفتوگو کنند، بنای تحصن و اعتصاب باشد آنهم برای مسائلی که مربوط به حقالزحمه 2 سال پیش است و هنوز پرداختنشده.
وجود مشکلات مالی و معیشتی برای معلم، ننگ برای جامعه است
این نقطه ننگی بر جامعه ما میگذارد که فرهیختهترین عناصر اجتماع دارای معوقات باشند و زندگی که با حداقل به سر میبرند دچار یک فرسایش، کندی و تعطیلی شود به خاطر تعویق حقوق، درآمد و مابه ازای زحمت، اینها مشکلانی است که در جامعه خودمان داریم و حل این مشکلات به عهده کسانی است که مسؤولیت و مدیریت جامعه را به دست دارند که باید در عرصههای جامعه این نکته بهخوبی موردتوجه قرار گیرد.
کدام کار و فعالیت در عرصه زندگی اجتماعی مردم مهمتر و بالاتر از پرورش دادن بیش از یکمیلیون انسان برای تشکیل جامعه آینده است؟ باید نداشتنها، ندانستنها و بیتوجهیها به همین موقعیت اختصاص پیدا کند؟! این درست نیست، نباید این موضوع ادامه داشته باشد.
امیدواریم خداوند به همه ما و به مسؤولین و مدیران جامعه این توفیق را بدهد که قدرشناس عظمت این قشر فرهیخته در برنامهریزیها و مدیریتها باشد؛ آنچه بهعنوان یک گوهر گرانمایه باید حفظ کنید، اخلاص شما بزرگواران و عزیزان است؛ ارزش کار شما این است که یک انسان پرورش میکند، در موقعیتهای اجتماعی رشد میکند و جامعهای را هم اداره میکند.