۱۴۰۳ سه شنبه ۲۵ ارديبهشت

جلسه سی و پنج

يكشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۵، ۰۸:۵۲ ق.ظ

درس خارج فقه

فقه حکومتی

جواز اقامه حکم در عصر غیبت

بسم الله الرّحمن الرّحیم
جلسه‌ی سی و پنجم، یکشنبه 12 دی‌ماه 1395 – دوم ربیع الثانی 1438

مقدّمه
بحث ما درباره‌ی نظریه‌ی مرحوم کاشف الغطاء در مسأله‌ی ولایت فقیه بود و گفته شد که یکی از موارد تحوّل این نظریّه در اظهارات ایشان است که در واقع این مسأله را مسأله‌ی حکومت شیعه در دوران غیبت می‌دانند.
به این خاطر می‌گوییم تحوّل که در نظرات دیگران بحث در تصرّفات ولیّ فقیه بود که این تصرّفات بر مبنای چه مشروعیّتی صورت می‌گیرد، چه در مسأله‌ی جانهای مردم و اجرای حدود و چه در مسائل مالی و ...
لیکن مرحوم کاشف الغطاء رحمه الله کاری به این تصرّفات نداشته و اصولاً وارد بحث و بررسی اصل حکومت شده‌اند؛ لذا می‌توان گفت فقه ایشان، فقه حکومتی است، نه رفتاری و ایشان اصلاً در مسأله‌ی لزوم تشکیل حکومت، حکومت ولایت فقیه را مطرح می‌نمایند.

نظر مرحوم کاشف الغطاء رحمه الله درباره‌ی حکومت‌های سلطنتی
ایشان بنابر این نکته‌ای که فرمودند هیچکس به جز خدا و منصوبین خدا ولایت ندارد، حکومت‌های آن زمان را که عمدتاً پادشاهی بوده‌اند غیرمشروع می‌دانند؛ لذا بحث است که بایستی آن حکومت‌ها براندازی شده و فقهاء تشکیل حکومت بدهند یا اینکه می‌توان برای همان حکومت‌ها هم مشروعیّتی تصوّر کرد.
به نظر ایشان در زمانی که براندازی حکومت‌های پادشاهی ممکن نیست و اقداماتی که منجر به سقوط آن حکومت‌ها بشود، منجر به خونریزی زیاد مسلمین می‌شود، بایستی ولی فقیه در حکومت نفوذ کرده و اعمال ولایت نماید.
اینجا پارادوکسی به وجود می‌آید؛ اگر آن حکومت‌ها فاسد و ظالم هستند، اذن ولی فقیه به ایشان موجب شراکت فقیه در مظالم و مفاسد ایشان می‌شود. اصلاً چه لزومی دارد که بگوییم حکومت آن سلاطین مشروع است و چه اصراری داریم که مشروعیّتی برای ایشان به وجود بیاوریم؟
در بررسی این مسائل بایستی شرایط زمانی را در نظر گرفت؛ حضرت امام رحمه الله در پاسخ به کسانی که می‌گفتند بگذاریم شاه باشد لیکن دخالتی در امور نداشته باشد، می‌فرمودند: «این معنا ندارد که یک الدنگی بر سر کار باشد و ما حکومتی در بستر الدنگی‌های او ایجاد نماییم.» وقتی مسائل را در زمان خود فقهاء بررسی می‌کنیم می‌بینیم که مسلمانان در محاذیر شدیدی بوده‌اند و چاره‌ای نداشتند جز این که حدّاقل بخشی از حکومت را مشروعیّت بدهند.
فشار بر شیعه آنقدر زیاد بود که اگر می‌خواستند اقدامی برای تغییر نظام بکنند، قدرت به دست دشمنان می‌افتاد.
نقل شده که روزی سفرای انگلیس و روسیه از مرحوم میرزای شیرازی رحمه الله که مرجع تامّ بودند –بدین صورت که علی‌رغم حضور مجتهدینی بزرگی در نجف، هیچکدام رساله ننوشته و همگی بر مرجعیّت میرزای شیرازی اجماع نمودند و یکی از دلایلی که ایشان به سامراء مهاجرت کردند، وجود مجتهدین بسیار عالی‌قدر در نجف بود- وقت ملاقات خواستند. مرحوم میرزای شیرازی رحمه الله فرمودند ایشان در منزل من وارد نشوند و در صحن عسکریین علیهما السلام به ملاقات ایشان بیایند.
بعد که آنها آمدند و شروع به مقدّمه‌چینی کردند، مرحوم میرزا رحمه الله جلوی حرف ایشان را گرفته و از هدف ایشان پرسیدند. گفتند آمده‌ایم بگوییم ناصرالدین شاه خیلی ظلم می‌کند و اگر صلاح می‌دانید او را ساقط نماییم و شما تشکیل حکومت بدهید. میرزای شیرازی رحمه الله فرمودند به شما چه! من خودم توانایی تشکیل حکومت دارم و تمام مردم ایران به فرمان من هستند. لذا شرایط آن زمان اقتضاء می‌کرده که برخی حرکت‌های نظام سلطنتی مشروعیّت داشته باشد.

دلیل مشروعیّت‌بخشی به بخشی از سلطنت از جانب مرحوم کاشف الغطاء رحمه الله
مرحوم کاشف الغطاء رحمه الله زمانی آن نظر را ارائه می‌کنند که روسها به ایران و بلاد مسلمین حمله کرده و بخش‌های زیادی را تصرّف کرده بودند. در چنین شرایطی، مردم که با چوب و چماق نمی‌توانند مقابله با دشمن کنند؛ بلکه دولت و حکومت بایستی وارد نبرد شود. حکومت هم نمی‌تواند بدون پول و سلاح و تجهیزات و ... وارد جنگ بشود و اگر فقهاء حکومت را کاملاً غیرمشروع دانسته و کمکی از جانب مردم به حکومت نرسد، حکومت در مقابل دشمن کافر توانایی مقاومت نخواهند داشت.
لذا مرحوم کاشف الغطاء رحمه الله فقط برای جنگ به فتحعلی شاه اذن دادند؛ یعنی او را مأذون فرمودند که برای جنگ در وجوهات تصرّف نماید و از مردم سرباز بگیرد و در اصل سلطنت به او اجازه و اذن ندادند. اگر مرجعیّت در این حدّ با حکومت مدارا نمی‌کردند، درگیری داخلی به وجود می‌آمد و دشمنان خارجی کلّ مملکت را تصرّف می‌نمودند.
عدّه‌ای از روشنفکران روحانی‌ستیز به دنبال این هستند که روحانیّت را همراه با حکومت‌های جائر و دستیاران ظلم و ستم نشان بدهند، برای این که اساس روحانیّت را زیر سؤال ببرند؛ آنان در تلاشند که از مرحوم کاشف‌الغطاء که سیاسی‌ترین فقیه دوران گذشته بوده‌اند و از امثال مرحوم مجلسی و محقّق و ... چهره‌ی مخدوشی به عنوان دستیاران ظلم و ستم پادشاهان ارائه کنند. در صورتی که اینطور نیست و اذن مرحوم کاشف الغطاء اصلاً برای سلطنت نبوده و فقط برای جنگ بوده است. ایشان می‌فرمایند:
فقد أذنتُ إن کنت من أهل الاجتهاد، و من القابلین للنیابة عن سادات الزمان للسلطان ابن السلطان، و الخاقان ابن الخاقان، المحروس بعین عنایة الملک المنّان، «فتحعلی شاه» أدام اللّه ظلاله على رؤوس الأنام، فی أخذ ما یتوقّف علیه تدبیر العساکر و الجنود، و ردّ أهل الکفر و الطغیان و الجحود، من خراج أرض مفتوحة بغلبة الإسلام، و ما یجری و أمانة.، کما‌ ‌سیجی‌ء، و زکاة متعلّقة بالنقدین، أو الشعیر أو الحنطة من الطعام، أو التمر أو الزبیب، أو الأنواع الثلاثة من الأنعام. فإن ضاقت عن الوفاء، و لم یکن عنده ما یدفع به هؤلاء الأشقیاء، جاز له التعرّض لأهل الحدود بالأخذ من أموالهم، إذا توقّف علیه الدفع عن أعراضهم و دمائهم، فإن لم یفِ، أخذَ من البعید بقدر ما یدفع به العدوّ المرید و یجب على من اتّصف بالإسلام، و عزم على طاعة النبیّ و الإمام علیهما السلام أن یمتثلوا أمر السلطان، و لا یخالفوه فی جهاد أعداء الرحمن، و یتّبعوا أمر من نصبه علیهم، و جعله دافعاً عمّا یصل من البلاء إلیهم، و من خالفه فی ذلک فقد خالف اللّه، و استحق الغضب من اللّه.
پس ایشان برای مقابله‌ی با روسها به سلطان اذن فرموده‌اند، نه برای اصل حکومت و سلطنت و در ادامه هم دستوراتی برای امور لشکریان ارائه می‌فرمایند.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی