بسیاری از ریزشهای انقلاب در دوره میانسالی و نیاز افراد رخداده است
خطبه اول ـ خیلی از ریزشهای انقلاب خودمان را در دوره میانسالی افراد میبینیم؛ جوانی که شب عملیات با کمال ایمان جنگیده، در دوره میانسالی، در جریانها و مفاسد اقتصادی دیده میشود که با آن آتشبار شب عملیات سازگار نیست.
به گزارش Alamolhoda.com، آیتالله علمالهدی ظهر امروز در خطبه اول نماز جمعه این هفته، 3 دیماه در حرم امام رضا (علیهالسلام) با بیان اینکه بعد از اتمام بحث تبیین انسان الگویی در قرآن در تفسیر آیات سوره مبارکه انسان، موضوع سبک زندگی اسلامی موردبحث قرار گرفت، اظهار کرد: پیش از تبیین انسان الگویی قرآن، بحث در طی دو سال درباره سبک زندگی اسلامی بود که درمجموع به این نتیجه رسیدیم که محور زندگی انسان، بندگی خدا است.
ایشان ادامه داد: آنچه زندگانی انسان را از حیات سایر موجودات ممتاز میکند، نظام خاص عبودیت و بندگی ذات مقدس پروردگار در عرصه زنگانی این جهانی بشر است؛ ما در مراحل مختلف زندگی در شئون رفتاری خودمان، زندگانی ما با بندگی خدا تعارض پیدا میکند منتها در هر دوره از زندگی، این تعارض به شکل خاصی است، زندگی ما در دوره جوانی که دوره بوران غرایض و فوران گرایشهای نفسانی هست، تعارضش با بندگی خدا در خواستههای ما هست.
دلخواههای نفسانی یک جوان با عبودیت خدا در تعارض است
آیتالله علمالهدی با بیان اینکه دلخواههای نفسانی یک جوان با عبودیت پروردگار در تعارض است، عنوان کرد: یک جوان در دلخواههای خودش با بندگی و عبودیت خدا تعارض دارد، لذت میخواهد، شهوت میخواهد، آزادی و بیبندوباری در اجرای میولات نفسانی را میل میکند و این آزادی در لذت، شهوت و خوشگذرانیها، در تعارض با بندگی خدا است.
ایشان با بیان اینکه جوانان باید در دوره جوانی به جنگ خواستههای خود در مسیر بندگی خدا بروند، اضافه کرد: یک جوان، چه شما برادر و چه شما خواهر جوان، در دوران جوانیاش باید به جنگ خواستههای خودش در شعاع بندگی خدا برود، به تعبیر دیگر، از عبودیت پروردگار، یک جوان متفکر یک فیلتر بسازد، خواستههای نفسانی، دلخواهها و شهوات خود را از این فیلتر بگذراند، آنچه از این دلخواهها با بندگی خدا سازگار است اجرا کند اما آنچه با عبودیت پروردگار سازگار نیست، از او صرفنظر کند و چشم بپوشد.
ایجاد «فیلتر بندگی» در زندگی از هر ذکر و نماز مستحبی واجبتر است
آیتالله علمالهدی خاطرنشان کرد: معمولاً جوانهای متدین به خاطر دلدادگی به حق، سراغ ما میآیند که ذکر و عملی را به ما نشان دهید که در سایه این ذکر و عمل در عرصه عرفان حق، ما تکامل پیدا کنیم؛ برادر و خواهر جوان، از هر ذکر، ورد و نماز مستحبی واجبتر این است که در مزاج فکر و خواسته قلبی خودت، یک فیلتر از بندگی و عبودیت خدا بسازی، دلخواههایی که در دل تو محقق میشود، از این فیلتر رد کنی، هرچه مخالف بندگی خدا است دور بریز و هرچه با بندگی خدا سازگار است، با کمال اشتها دنبالش برو.
ایشان افزود: جوانی که در عرصه جوانی، اینگونه رفتار را در زندگانی خود قرار دهد، مسیر این جوان، بالاترین مسیر عرفان حق، خداشناسی و توجه به پروردگار است، هم در دنیا سعادتمند و سفیدبخت میشود و هم در آخرت بهمراتب عالیه میرسد.
میانسالی، دوره نیازمندی انسان و اوج تعارض با بندگی خداست
امامجمعه مشهد مقدس به دومین مقطع و جریان زندگی انسان اشاره و اظهار کرد: جریان دوم زندگی ما در دوره میانسالی است، در این دوره، تعارض بین بندگی خدا و زندگی ما در تأمین نیازها است؛ دوره میانسالی معمولاً دوره نیازمندی است، انسان در دوره میانسالی خود عائلهمند میشود، نیازهای زندگیاش بالا میرود، بچهها بزرگ میشوند، زندگی میخواهند، خانه و شغل میخواهند، چرخ این زندگی برای چرخیدن به امکانات بسیاری نیاز دارد.
ایشان ادامه داد: تهاجم این نیازها، گرفتاریها در دوره عائلهمندی در این دوره، ما را در تعارض با بندگی خدا قرار میدهد، انسان در این دوره برای اینکه مشکلات زندگی خود را در عرصههای مادی حل کند، باید دستبهکارهایی بزند که با عبودیت پروردگار سازگار نیست؛ در عرصه شغل، تحصیل درآمد و تأمین معاش باید راههایی برود که اگر در این مسیرها قدم بردارد، نمیتواند بنده خدا باشد، اینجاست که بندگی خدا در دوره میانسالی هم از دوره جوانی سختتر است، هم از دوره پیری.
آیتالله علمالهدی افزود: در دوره میانسالی، بحث این نیست که چه میخواهد، بحث این است که باید چه کند و چگونه مشکلات خودش را حل کند؛ وای به وقتیکه در دوره میانسالی انسانی ندانسته سطح زندگی خود را آنقدر بالا ببرد که در تأمین نیازهای زندگی، جریان درآمد او با سطح زندگیاش ناسازگار باشد، میولات، آرزوهای نابجا از خودش، فرزندان و عائلهاش این آدم را بهطرف یک سلسله فعالیتهایی بکشاند که اولین دشمن این فعالیتها، عبودیت و بندگی خدا است.
بسیاری از ریزشهای انقلاب در دوره میانسالی و نیاز افراد رخداده است
ایشان با اشاره به ریزشهای انقلاب، تصریح کرد: خیلی از ریزشهای انقلاب خودمان را در دوره تعبد اسلامی در دوره میانسالی افراد میبینیم؛ برمیگردیم 8 سال دفاع مقدس، جوان در بوران غریزه جنسی، دلخواهها و میولات نفسانی با کمال قدرت ایمان و تمام توان مبارزه با دلخواههای خود در شب عملیات زیر باران آتش پیپش میرفت اما همان جوان در دوره میانسالی دستبهکارهایی میزند، در عرصهای از اشتغال وارد میشود، در جریانهای اقتصادی و مفاسد اقتصادی دیده میشود که با آن آتشبار شب عملیات سازگار نیست و این به خاطر این است که در دوره میانسالی، تعارض با بندگی و عبودیت پروردگار در عرصه تأمین نیازهای زندگی است؛ زندگی را توسعه داده، میولات زن و بچهاش را در زندگی آزاد گذاشته، حالا باید به آلاف و الوفی دست پیدا کند که اینهمه دلخواههای ناهنجار و نامشروع کسان خود را اجابت کند؛ اینجاست که زندگی با بندگی خدا در تعارض است و نمیسازد.
دوره پیری، دوره پشت سر گذاشتن علایق دنیوی است
آیتالله علمالهدی به سومین مرحله حیات انسان و نوع مواجهه با عبودیت پروردگار اشاره و عنوان کرد: مرحله سوم، دوره پیری است؛ تعارض دوران پیری با بندگی خدا خیلی کم است چون آدم پیر به خیلی از آرزوهایش رسیده و دیده که پوچ بود، خیلی از توسعهها در زندگی داده که از آن توسعهها پشیمان است، بهشرط ایمان، زندگی انسان در دوره پیری کمتر در تعارض با خدا است؛ دوره پیری، دوره برگشت به عبودیت خدا است اما همه میتوانند برگردند؟
ایشان ادامه داد: فردی که دوران جوانی دنبال میولات بوده، میانسالی دنبال آلاف و الوف بوده، حالا که پیر شده و از شورونشاط افتاده، حالا که گودال قبر را در چهار قدمی خود میبیند، میتواند برگردد؟ برگشتن به این آسانی نیست؛ نگویید حالا بگذار دوره جوانیمان بگذرد، در دوره پیری توبه میکنیم و برمیگردیم؛ وقتی میخواهی برگردی مسئلهدار میشوی.
آیتالله علمالهدی به حدیثی از امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) اشاره و بیان کرد: حضرت موسی بن جعفر (علیهالسلام) در حدیثی میفرمایند: «واستحیو من اللّه فی سرائرکم کما تستحیون من الناس فی علانیتکم»، این روایت را تحول العقول از امام هفتم نقل کرده؛ میگویند میخواهید شما پل پشت سرتان را خراب نکنید؟ جوانان و میانسالان، میخواهید پلهای پشت سرتان خراب نشود که یک روزی خواستید بهسوی خدا بازگردید، بتوانید؟ حواستان جمع باشد در خلوت خودتان، در فکر خودتان، در داخل خواستههای خودتان از خدا حیا کنید، آنطوری که شما از مردم حیا و شرم میکنید و در ظاهر عمل خلاف انجام نمیدهید، در خلوت خودتان از خدا حیا کنید.
برای بازگشت بهسوی پروردگار، در خلوت نیز از خدا حیا کنید
ایشان افزود: فکر بد، تصمیم بد و نقشه برای گناه در خلوت خودتان نکشید، دنبال درافتادن با خدا نباشید، امام صادق (علیهالسلام) در مناجات شعبانیه میگویند: «إِلَهِی أَنَا عَبْدٌ أَتَنَصَّلُ إِلَیْکَ مِمَّا کُنْتُ أُوَاجِهُکَ بِهِ مِنْ قِلَّةِ اسْتِحْیَائِی مِنْ نَظَرِکَ»، خدایا وقتی من یادم از بیحیایی خودم میآید، با تو خدا جنگیدم و مبارزه کردم تا شکم زن و بچهام را سیر کنم، با تو جنگیدم در بحران جوانیام برای اینکه به یک لذت خیالی برسم، شرم نکردم، هر وقت این بیشرمی و بیحیایی خودم را یادم میآید، از خودم بیزار میشوم، منی که الآن میگویم الهی العفو، همان کسی هستم که از تو حیا نکردم.
نماینده ولیفقیه در خراسان رضوی با تأکید بر اینکه باید در زندگی از خدا حیا داشت، گفت: اگر میخواهیم پل پشت سرمان را خراب نکنیم، در زندگی از خدا حیا داشته باشیم، در برابر خدا در عرصه عبودیت و بندگی ذات مقدس پروردگار حیا کنیم، اگر حیا داشتیم در زندگی خودمان پل پشت سرمان برای برگشت به سمت خدا خراب نمیشود؛ چگونه برگردیم؟ این برگشت همزمان جوانی، هم میانسالی و هم پیری ممکن است، هر وقت من از گناهم گلهمند شدم و از عمل فاسدم بدم آمد، میتوانم برگردم؟ اینطور نیست که هر وقت خواستم بتوانم برگردم، امیدوار نباش که من هرچه هستم، هر وقت بخواهم میتوانم به سمت خدا برگردم.
بازگشت تنها با خواست خدا امکانپذیر است
ایشان افزود: برگشت هم دست خدا است،در مناجات شعبانیه میگوییم « إِلَهِی لَمْ یَکُنْ لِی حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِیَتِکَ» خدایا من قدرت ندارم از گناهم برگردم، من نمیتوانم از معصیتم برگردم، همه آدمکشها، همه جنایتکارها و شمرها یک وقتی در زندگیشان دلشان خواست برگردند اما نتوانستند؛ من خودم قدرت این را که از معصیت تو برگردم ندارم مگر یکجا، « إِلا فِی وَقْتٍ أَیْقَظْتَنِی لِمَحَبَّتِکَ»، مگر یکجایی تو مرا با عشق خودت بیدارم کنی، یک تجلی در دل من بکنی تا باطن دلم برگردد، باطن جانم برگردد، همه عشقهایی که داشتم و آن عشقها باعث گناه من شده از داخل دل من بیرون برود، « إِلا فِی وَقْتٍ أَیْقَظْتَنِی لِمَحَبَّتِکَ»، مگر در وقتیکه تو مرا برای محبت و عشق خودت بیدار کنی.
آیتالله علمالهدی به ماجرای فضیل بن عیاض اشاره کرد و ادامه داد: فردی دارد میرود به دنبال گناه و معصیت، غرق در شهوت و پول و اقتصاد، یکمرتبه یک صدا بلند میشود «اللهاکبر»، صدای «اللهاکبر» دلش را زیرورو میکند، آدم کش است، دزد است، عاشق یک دختر شده، با دزدی و با زور از دیوار خانه مردم بالا میرود تا به کامروایی خودش برسد؛ فضیل بن عیاض میرسد بالای پشتبام، یک کسی در همسایگی این خانه قرآن میخواند«أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ»، آیا وقت آن نرسیده بندههای فراری من دلشان به عشق من نرم شود؟
ایشان خاطرنشان کرد: این آیه را که میخواند، صدای قاری به این آیه بلند شد و این میخکوب ایستاد، آدم دزد راهزن آدمکش بیبندوبار میخکوب روی پشتبام ایستاد، این خدا است که دارد به من خطاب میکند «أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ» یکمرتبه فریاد زد «بلا یا رب قدهان»، بله وقتش رسیده، از پشتبام پایین آمد؛ وقتش رسیده، دیگر نه پول، نه شهوت و نه قدرت برای من مطرح نیست، فقط عشق تو برای من مهم است؛ اینجایی که خدا بنده را بیدار کند به خاطر عشقش، بنده میتواند برگردد اما اگر خدا بنده را بیدار نکند، بنده قهر کرده راه کج کرده رفته در مسیر انحراف قدرت برگشت ندارد.