یادداشت اول
تلفیق دیانت با سیاست ؛
آنچه شگفت آور است برخی از این نوع انتقادات از سوی رسانه ها ی متعلق به روحانیان متولی دین و مدعی انقلاب اسلامی و فهم سیاست دینی و به خصوص در قالبهای جنجالی و با ادبیات غرب گرایانه مطرح می شود.
درپاسخ به شبهه افکنی رسانه ها پیرامون گناه بودن عدم شرکت در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم
مردم سالاری آرزوی اکثر ایرانیان و هدف تمام مجاهدانی است که در دو قرن اخیر علیه شکل های گوناگون دیکتاتوری بپاخواسته اند و افتخار جمهوری اسلامی پاسداشت اصل آزادی انسان در چارچوب مردم سالاری دینی است. نه تنها آزادی اولین اصل از سه اصل راهنمای مبارزین در جریان انقلاب اسلامی است. که راهنمای حاکمیت پس از پیروزی هم می باشد؛ از این رو تاریخ معاصر ایران قبل و بعد از انقلاب شاهد پایبندی جریان اصول گرا به اصل آزادی است. بلکه اگر خوب در رویدادهای تاریخ اسلام دقت کنیم می بینیم که تاریخ خونبار شیعه از اولین دوشنبه پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) تاکنون نمایشگاه بهای بسیار بسیار سنگینی است که مسلمانان واقعی برای پایبندی به اصل آزادی پرداخته اند و توانسته اند با جلوه های گوناگون ستم مبارزه کنند.
چه خوب است به رویدادهایی همچون مبارزات و شهادت صدیقه طاهره (س), ائمه معصوم(ع),اصحاب, ذریه و پیروان ایشان در طول پانزده قرن از منظر التزام به اصل آزادی بنگریم یا دست کم در این فراز زیارت عاشورا «لعن الله امة قتلک » کمی بیشتر تامل کنیم تا دریابیم بهای پاسداشت آزادی ممکن است چه اندازه باشد. این همه تجربه طولانی بی هیچ ادعای دروغین و به شواهد معتبر تاریخی از این حکایت می کند که انقلابی مسلمان به اصل آزادی متعهد است و آن را به عنوان اصول راهنمای خود هم زمانیکه بر قدرت تکیه زند و هم زمانی که برای انقلاب بپاخیزد می پذیرد. با این همه نکته ای بسیار مهم آزادیخواهی و مردم سالاری ما را از سایر جریان های انقلابی و شکل های حاکمیتی که امروزه متداول است و غوغایشان گوش مردم عصر ما را می خراشد جدا می سازد و آن دینی بودن است که در یک جمله کوتاه از دهان مبارک یک روحانی آزاده, انقلابی, شهید, تاریخ ساز یعنی مدرس به این صورت بیان شد: «سیاست ما عین دیانت ماست» و بازخوانی های هوشمندانه امام خمینی قدس سره از این سخن تاریخی به خوبی زیربنای نظام جمهوری اسلامی را آشکار می سازد.
امروزه مردم سالاری دینی وجه امتیاز حاکمیت در کشور ایران با انواع حاکمیت در سایر کشورهای مدعی مردم سالاری است. صفت دینی برای مردم سالاری به معنای این است که مشارکت مردمی وابسته به انگیزش های دینی است و مداخلات مردم در امور سیاسی و اجتماعی بنا بر اعتقادات دینی و انگیزه های مذهبی صورت می گیرد. از این رو لازم است سازمان دهی نیروهای اجتماعی, بسیج عمومی, آرایش گروه های سیاسی و سایر فعالیت های برانگیزاننده و فعال ساز با ملاحظه تعالیم دینی و با توجه به تجربه های موفق و شیوه های خاص دین داران صورت گیرد.
از این رو در سیره امام, مقام معظم رهبری و سایر علمای اسلام و رهبران انقلابی مشاهده می شود که انذار و تبشیر به جزاهای اخروی جهت برانگیختن افراد جامعه به مشارکت فعال در امور سیاسی قبل و پس از انقلاب یک روش برگزیده و رایج بوده است. اصولا تحمل هزینه های هنگفت هر یک از تلاشهای فردی و دسته جمعی به مزایایی بستگی دارد که بر اثر دفع ضررهای پیش بینی شده یا جلب منافع مورد انتظار حاصل می شود. براین اساس و متکی بر نگاه ماده گرا در جوامع دموکراتیک, منافع مادی و یا رفع مشکلات مادی سنگ بنای فعالیت ها و تبلیغات ترغیب کننده برای جلب مردم به مشارکت سیاسی قرار می گیرد و چه بسا در این زمینه وعده های دروغین و مایوس کننده ارائه شود و چنانکه شاهدیم در این نوع جوامع اعتماد عمومی و مشارکت اجتماعی و مداخلات سیاسی مردم بطور روز افزون کاهش پیدا کند. ولی مردم سالاری دینی با توجه به تنگناهایی که در کشور وجود دارد به جای وعده های خیالی مردم فریب, دروغین و دلسرد کننده گروه های سیاسی و کاندیدا ها می تواند با اتکا به تعالیم اسلام و شیوه های انذار و تبشیر معهود در کتاب و سنت, مردم را به مشارکت فراخوانده ونه تنها تقاضا و انتظارات سیاسی/اجتماعی بلکه میزان پافشاری, قالبهای پایداری, روشهای مشارکت, گفتمان سیاسی را متناسب با اصول و تعالیم دینی سازمان دهی کند. تا مردم از سر تکلیف نه فقط به بهانه حق طلبی در امور سیاسی مشارکت کنند.
با این همه هژمونی فرهنگی غرب و تک صدایی در دموکراسی همراه با دلبستگی برخی جریان های روشنفکری ریشه دار و خام داخلی به مردم سالاری لائیک سبب شده گاه و بیگاه اصول مردم سالاری دینی مورد بی توجهی قرار گیرد و گفتمان دینی به عنوان یک وجه امتیاز مردم سالاری دینی پذیرفته نشود و برخی از سر دلسوزی و برخی در هوای روشنفکران خام اولیه به تعبیرات سیاسی متناسب با فرهنگ دینی خرده بگیرند. آنچه شگفت آور است برخی از این نوع انتقادات از سوی رسانه ها ی متعلق به روحانیان متولی دین و مدعی انقلاب اسلامی و فهم سیاست دینی و به خصوص در قالبهای جنجالی و با ادبیات غرب گرایانه مطرح می شود.
در حالی که به واقع شیوه انذار و تبشیر بطور مکمل برای فراخواندن مردم به عرصه های اجتماعی قابل دفاع است و در برخی موارد و به دلیل برخی مصالح از جمله اهمیت یک موضوع می توان به یکی از این دو روش انذار یا تبشیر توجه بیشتری نشان داد ولی شایسته نیست که تفاوت سلیقه ها منجر به استفاده از قالبهای غیر شرعی نظیر اتهام زنی, شبهه افکنی و تبلیغات سوء بشود. در هر صورت همه خوانندگان را به تامل بیشتر در مفهوم مردم سالاری دینی و به خصوص بازخوانی سیره امام خمینی قدس سره دعوت می کنم.
نوشته شده توسط : خانم دکتر جمیله آقاجانی