رحمت رحمانیت، رحمتی فراگیر و رحمت رحیمیت، نگاه شایسته سالارانه به بندگان است
خطبه اول ـ رحمت رحمانیت، یک رحمت عامه است که همه موجودات را هم بهعنوان یک پدیده از پدیدههای آفرینش شامل میشود اما رحیمیت، به بندگان مخلص تعلق دارد که ناشی از حکمت خداوند است.
به گزارش Alamolhoda.com، آیتالله علمالهدی ظهر امروز در خطبه اول نماز جمعه این هفته، 12 آذرماه در حرم امام رضا (علیهالسلام)، در ادامه تفسیر سوره مبارکه انسان در تبیین انسان الگویی قرآن، بابیان اینکه کلام در این خطبه، تفسیر آیات سوره مبارکه انسان بود، اظهار کرد: به آیات «وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلیماً حَکیماً، یُدْخِلُ مَنْ یَشاءُ فی رَحْمَتِهِ وَ الظَّالِمینَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً أَلیماً»، این دو آیه، آخرین آیات سوره مبارکه انسان است.
ذات مقدس پروردگار در این دو آیه، فرجام زندگانی انسان الگویی قرآن را تحت عنوان «إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلیماً حَکیماً، یُدْخِلُ مَنْ یَشاءُ» و فرجام انسان ضد الگویی قران را در این جمله « وَ الظَّالِمینَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً أَلیماً» خلاصه میکند؛این دو خصوصیت بهعنوان دو نتیجه زندگی کردن بر اساس الگوی اخذ شده از قرآن و یا برخلاف خط رسم شده وحی و کتاب الله برای انسان است؛ بعضی برادران و خواهرانی که این مبحث را دنبال کردهاند، توجه دارند که انتخاب تفسیر آیات این سوره بعد از دو سال بحث در مورد سبک زندگی اسلامی در خطبههای نماز جمعه بود که حسبالامر مقام معظم رهبری، این بحث با همان سرفصلهایی که معظم له مشخص کرده بودند، ارائه شد و بعد از ؟آن تفسیر آیات مبارکه سوره انسان را به عرض شما رساندیم.
پروردگار در مسئله سبک زندگی اسلامی و قرآنی، آنچه نتیجه میگیرد در جهت فرجام این دو جریان زندگی، در این دو آیه مشخص کرده است، یعنی در حقیقت در نصف آیه اول و تمام آیه دومی که آخرین آیه سوره مبارکه انسان است؛ مفسرین معتقد هستند که جمله دوم آیه اول « إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلیماً حَکیماً»، وصل به آیه دوم است و مقدمه و مبنا برای « یُدْخِلُ مَنْ یَشاءُ فی رَحْمَتِهِ» است.
رحمت خداوند جریانی فراگیر است
ذات مقدس پروردگار میفرماید « چون خدا هم علیم و دانا است و هم صاحب حکمت است، افرادی را که بخواهد و مشیت خدا تعلق بگیرد، در رحمت خدا داخل میشوند»، علی رقم اینکه رحمت خدا جریانی فراگیر است و شامل همه موجودات میشود و رحمت پروردگار، لازمه ذات مقدسه واجبالوجوداست، درعینحال رحمت خدا اینگونه نیست که شامل هر مخلوقی شده یا از اختیار خدا خارج باشد، رحمت فراگیر خدا مثل نور تابناک خورشید نیست، حتی رحمانیت پروردگار که رحمت عامه خداوند هست، از تحت اراده خدا خارج نیست، هم رحمت رحمانیت که رحمت عامه پروردگار است و هم رحمت رحیمیت که مهربانی مخصوص بندگان خدا هست، اینها در تحت اختیار و اراده خدا است و مبنای این رحمت هم، حکمت است، یعنی بر اساس حکمت، رحمت پروردگار شامل موجودات میشود، هم رحمت رحمانیت و هم رحمت رحمانیت.
رحمت رحمانیت، رحمتی عامه و رحیمیت، رحمتی خاص است
رحمت رحمانیت، یک رحمت عامه است که همه موجودات را در برمیگیرد، همه موجودات را هم بهعنوان یک پدیده از پدیدههای آفرینش شامل میشود، چه انسانهای کافر و چه مؤمن، کافر هم در عین کف رو طغیان و رویارویی با ذات مقدس پروردگار، درعینحال مشمول رحمانیت رحمت خدا است، اگر آن مدیریت ربوبی حق، چه کافر و چه مسلمان شامل نباشد و جریان مدیریت حق، گذران زندگی یک انسان را ولو کافر، اداره نکند، این انسان توان ادامه حیات نخواهد داشت، رحمت رحمانیت ذات مقدس پروردگار شامل همه موجودات هست اما اینطور نیست که بگوییم خدا چون این بنده را خلق کرده، مجبور است تمام لوازم و شئون ساختاری این موجود را فراهم کند.
در عین اینکه پروردگار تمام لوازم وجودی یک انسان را تأمین میکند، اما اگر اراده کند این موجود نباشد، این قدرت ادامه پیدا نکند، بهصرف اراده ذات مقدس پروردگار، جریان رحمانیت خدا از او سلب میشود؛ همینطور رحیمیت پروردگار، خدا به بندگان مخلص خود مهربان است اما این مهربانی از اراده و مشیت پروردگار خارج نیست، مبنای مهربانی خدا نیز همین مسئله حکمت است، «إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلیماً حَکیماً، یُدْخِلُ مَنْ یَشاءُ»؛ بر اساس حکمت هرکه را بخواهد در رحمت خودش داخل میکند.
حکمت به معنای شناخت شایستگی و شایستهسالاری خدا است
حکمت یعنی شناخت شایستگی و بایستگی و توجه به شایستهسالاری؛ اگر بناست پروردگار بر اساس رحیمیت و مهربانی خود به من انسانی که در مصیبت اولیاء خدا اشک باریدم و مورد توسل آنان قرار گرفتم، اگر حکمت خدا اقتضا نکند، حکمت رحیمیت خدا شامل من نمیشود؛ اینکه شما شنیدید با یک قطره اشک بر مصیبت سیدالشهدا بهشت بر انسان وارد میشود، روایت پیغمبر و درست است «مَن بَکی أَو أَبکی أَو تَباکی فی مُصیبهِ الحُسین حُرِّمَت جَسَدَهُ علی النار و وَجَبَت لَهُ الجَنَّه»، هرکس بگرید، یا بگریاند یا حتی اظهار حزن و اندوه کند، بهشت بر او واجب است.
این مسئله با کجای حکمت خدا درست درمیاید؟ آدمی انواع و اقسام جنایتها را انجام دهد، کشتارهای بیرحمانه بهجا آورد و صرفاً بهواسطه اینکه در روز عاشورا در یک محفل عزاداری شرکت کرده و دو قطره اشک بر امام حسین باریده است، بگوییم بهشت بر او واجب است.
با دو قطره اشک شور، بهشت بر انسان واجب نمیشود
یک آقای روضهخوانی جایی میگفت فتح علی شاه را خواب دیدم که در باغی وسیع است، گفتم تو که اینقدر در عمرت جنایت، ظلم، آدم کشی و سفاکی کردی، چطور چنین باغی داری؟ گفت من شبها که بلند میشدم آبی بخورم، میگفتم بر کشندگان حسین لعنت و به یاد لبتشنه امام حسین میافتادم لذا چنین باغی به من دادند، بهشت به این مزخرفی!؟ آخرت به این خرافی بودن؟ عقاید و مقدسات دینی را اینطور دستمایه گرفتن و به مردم تلقین سوء کردن، تمام جنایاتی که فتح علی شاه در عمرش انجام داده، درعینحالی که خودش را آدم متدین میدانسته، قابل معامله با یک «السلام علیک یا اباعبدالله» است؟ از سر شب تا صبح میگساری کرده، حالا میخواهد آب بخورد، با یک «السلام علیک یا اباعبدالله» گفتن به او باغ چنین و چنان دادند!
اینکه انسانی ظالم و فاجر با اشک بر امام حسین بهشتی میشود، توهین به مقدسات دین است
برادران، خواهران، این حرفها دست انداختن مقدسات دین است، این حرفها توهین کردن به مقدسات اعتقادی ولایت اهلالبیت (علیهالسلام) است، این روایت درست است و قابلشک نیست اما به خاطر یک قطره اشک بهشت بر او واجب میشود؟ یعنی فقط چون دو قطره آبشور از چشمش آمده، بهشتی که جایگاه اولیاء مقربین است و جایگاه اصحاب الیمین است، بهشت بر چنین آدمی واجب میشود؟
آیتالله میلانی در درس میفرمودند شما هر وقت میخواهد روایت همروی منبر بخوانید، اول فقه الحدیثش را بگویید و بعد روایت را بخوانید، بدون فقه الحدیث حتی در مسائل اخلاقی هم روایات را مطرح نکنید؛ بله، کسی که بگرید، یا بگریاند یا حتی تباکی کند، بهشت بر او واجب است، عینی چه؟ یعنی ذات مقدس پروردگار به خاطر یک قطره اشکی که بر مصیبت ابیعبدالله ریخته، برای او لوازم، اسباب و مسیری را مشخص میکند که از آن جاده به بهشت برسد، نه اینکه بهشت بهای یک قطره اشک است.
واجب شدن بهشت بر فرد اشک ریخته یعنی مسیر هدایت برای او باز شده
اینکه دلش در مصیبت ابیعبدالله نرم شده و در دل او حرارتی ایجاد کرده که اشک ریخته، کسی که مسیر هدایت بر او مسدود بود و راهی برای نجات نداشت، کسی که در بیراهه رفته بود، به برکت اشک بر امام حسین، خدا او را متنبه میکند، نادم میکند، موفق به توبه میشود، راه بستهشده بر سعادت روی او باز میشود، در مسیر زندگانی است به خاطر هدایتی که درنتیجه عشق به ابیعبدالله پیداکرده، راه را خودش میرود و بهشت بر او واجب میشود، اصل موضوع این است نه اینکه بر دو قطره اشک شور، بهشت بر او واجب شود، اگر اینطور بود، اولین کسی که بهشت بر او واجب شد، عمر سعد بود.
وقتی سیدالشهدا در گودی قتله گاه بودند، زینب کبری به هر طرف زد نتیجهای نداشت، کسی حمایت نکرد، وقتی به عمر سعد رسید، گفت «دارند حسین را میکشند، تو نگاه میکنی؟» عمر سعد از استیصال دختر علی ناراحت شد، صورتش را برگرداند و اشک از چشمانش جاری شد، اگر تنها دو قطره آبشور آدم را بهشتی میکند، اولین نفری که بهشت بر او واجب میشود، عمر سعد است.
بهشت بر او واجب میشود یعنی پروردگار هرکه را بخواهد در رحمتش داخل میکند اما آنی که در رحمت خدا داخل میشود، بر مبنای حکمت خدا در رحمت خدا وارد میشود، این فرجام انسانهای الگویی قرآن است که از آنان در این سوره به ابرار تعبیر شده است.