۱۴۰۳ يكشنبه ۳۰ ارديبهشت

کمال انسان، «کمال ارادی» است

جمعه, ۲۱ آبان ۱۳۹۵، ۱۲:۴۱ ب.ظ

 

خطبه اول ـ آنجایی که جریان رفتاری انسان در کمال انسان یا در انحطاط او دخالت دارد، اراده و تصمیم‌گیری مال انسان است زیرا خدا بشر را موجودی آفریده که کمالش، «کمال ارادی» است.

 

به گزارش Alamolhoda.com، آیت‌الله علم‌الهدی ظهر امروز در خطبه اول نماز جمعه این هفته، 21 آبان ماه در حرم امام رضا (علیه‌السلام)، در ادامه تفسیر سوره مبارکه انسان در تبیین انسان الگویی قرآن در انسان زیستی، بابیان این‌که کلام ما در خطبه اول، تفسیر آیات مبارکه سوره انسان بود، اظهار کرد: سخن ما در هفته گذشته درباره این آیه بود «وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ آن یَشاءَ اللَّهُ آن اللَّهَ کانَ عَلیماً حَکیماً»، در مقدمه مبحث تفسیری این آیه در هفته گذشته، سخنی درباره توجیه و توضیح ربوبیت ذات مقدس پروردگار ارائه دادم و مقتضای توحید در ربوبیت این است که در عرصه زندگانی انسانی، حاکم علی اطلاق، اراده و مشیت خدا است، اختیار و اراده بشر در حوزه اراده حق و مشیت حق قابل تفسیر است، تا آنجایی بشر می‌تواند صاحب‌اختیار و اراده باشد که ذات مقدس پروردگار، مشیتش به آزادی اراده و اختیار انسان تعلق پیدا کند.

 

اراده بشر در دو جهت رفتاری و ساختاری دخالت ندارد

 

ایشان ادامه داد: اراده و اختیار انسان از دو جهت محدود است، هم ازآن‌جهتی که ذات مقدس پروردگار او را آزاد گذاشته که حوزه رفتاری انسان است و هم در حوزه ساختاری انسان که اراده‌اش، دخالت ندارد؛ آنچه خدا بخواهد در سرنوشت بشر حتی برخلاف خواست و اراده خود انسان‌ها به وجود می‌آید و اراده ذات مقدس پروردگار در حوزه ساختاری انسان حاکم است و همین حاکمیت اراده و مشیت خدا و صلب اختیار از انسان در جریان زندگانی او، باعث شده که زندگی این جهانی برای انسان به‌صورت یک استخر یا دریای قیر درآمده است، تاریک محض، حتی یک‌لحظه آینده او نیز به‌طور قاطع، قابل پیش‌بینی نیست.

 

آیت‌الله علم‌الهدی اضافه کرد: الآنی که من با شما سخن می‌گویم و شما کلام من را می‌شنوید، آیا تا آخر این خطبه و اقامه نماز جمعه، من حیات و زندگانی‌ام ادامه دارد یا در بین، منقطع می‌شود؟ این واقعیتی است که به‌طور قاطع نه برای من مشخص است، نه برای هیچ اندیشمند متخصص در تمام ساختار جسمانی و فیزیولوژی بدن کاملاً قابل قطع و یقین است، ادامه حیات و زندگی در فاصله نیم ساعت، اراده خدا حاکم است.

 

ایشان به یکی از خطبه‌های پیامبر اشاره و عنوان کرد: پیغمبر اکرم (صلوات الله علیها) در ضمن یکی از خطبات این مطلب را خیلی برجسته فرمودند، فرمودند: «کُلُّ مَا هُوَ آتٍ قَرِیبٌ ، وَلا بَعُدَ لِمَا هُوَ یُعْطِی»،آنچه باید بیاید، بدون فاصله صورت می‌گیرد و هیچ فاصله و تأخیری در آن قابل تحقق نیست؛ «لا یَعْجَلُ اللَّهُ لِعَجَلَةِ أَحَدٍ» خدا در مقابل شتاب‌زدگی دیگران، عجله نمی‌کند، شتاب نمی‌کند، «مَا شَاءَ اللَّهُ لا مَا شَاءَ النَّاسُ»، آنچه خدا بخواهد محقق می‌شود نه آنچه مردم بخواهند، «یُرِیدُ النَّاسُ أَمْرًا ، وَیُرِیدُ اللَّهُ أَمْرًا»، مردم یک چیز می‌خواهند و اراده می‌کنند، خدا چیز دیگری را اراده می‌کند، «وَمَا شَاءَ اللَّهُ کَانَ وَلَوْ کَرِهَ النَّاسُ»، آنی که خدا می‌خواهد محقق می‌شود ولو این‌که مردم نخواهند، «لا مُبْعِدَ لِمَا قَرَّبَ اللَّهُ، وَلا مُقَرِّبَ لِمَا أَبْعَدَ اللَّهُ»، آنچه خدا بخواهد نزدیک بشود، هیچ‌چیز نمی‌تواند آن را به تأخیر بیندازد و آنچه خدا بخواهد در فاصله زمانی صورت بگیرد، هیچ‌چیز نمی‌تواند او را نزدیک کند، «وَلا یَکُونُ شَیْءٌ إِلا بِإِذْنِ اللَّهِ»، هیچ‌چیزی نیست مگر به اذن خدا.

 

کمال انسان، «کمال ارادی» است

 

آیت‌الله علم‌الهدی بابیان این‌که کمال انسان، کمالی ارادی است، تصریح کرد: اراده و مشیت خدا در حوزه رفتاری، حوزه اراده و مشیت انسان حاکم است، البته آن‌هم به‌طور محدود، آنجایی که جریان رفتاری انسان در کمال انسان یا در انحطاط انسان دخالت دارد، آنجا اراده مال انسان است، آنجا تصمیم‌گیری مال انسان است، انسان تصمیم بگیرد، چون خدا بشر را یک موجودی آفریده است که کمالش، «کمال ارادی» است لذا در حوزه رفتاری انسان آن‌هم نه به‌طور مطلق، در همه شئون رفتاری، یک آدم هر کار بخواهد بکند، آزاد باشد، این‌طور نیست، در حوزه رفتاری انسان تا آنجایی که به مسئله کمال ارادی انسان یا جریان انحطاط او ارتباط دارد، انسان آزاد است، اختیار دارد هر طور بخواهد عمل کند

 

ایشان افزود: اما در حوزه ساختاری انسان آزاد نیست، من به چه سرنوشتی می‌خواهم مبتلا بشوم؟ آنچه خدا بخواهد، آیا در زندگی من، عزت است یا ذلت؟ آنی که خدا بخواهد، آیا در آینده زندگی من عافیت و سلامتی است یا بیماری و مرض؟ هرچه خدا بخواهد، قبر من چطور است؟ برزخ من چطور است؟ به هر نحوی که خدا بخواهد.

 

نماینده ولی‌فقیه در خراسان رضوی با تأکید بر این‌که اعتقاد به ربوبیت حق، مسیر زندگی انسان را تغییر می‌دهد، گفت: برادران، خواهران، برادران و خواهران جوان، شما که در ابتدای زندگی‌تان هستید، اگر بنا شد این باورمندی در ذهن شما به‌عنوان اعتقاد به ربوبیت حق جای‌گیر شد، در زندگی خطتان خیلی عوض می‌شود، راهبرد دیگری در زندگی پیدا می‌کنید؛ این‌که من در زندگی، خود را یک آزاد مطلق بدانم یا این‌که خود را در اراده و مشیت یک قدرت خارج از وجود خود بدانم، آیا در جریان کمال زندگی در صورت اول موفق هستم یا در صورت دوم؟ این قابل‌بحث است و ان‌شاءالله بحث می‌شود اما آنچه مسلم است این است که من در زندگی‌ام در جریان پیمایش زندگی آزاد نیستم.

 

عامل انحراف نسل جوان، علاقه به طی کردن مسیر طولانی پیشرفت در یک‌شب است

 

ایشان، عامل انحراف جوانان را تفکر اشتباه در طی کردن مسیر موفقیت دانست و عنوان کرد: یک جوان، آنچه امروز باعث انحراف نسل جوان ما شده و بعضی جوان‌های ما را در کانون بحران، سقوط و نکبت قرار می‌دهد، این است که فکر می‌کند او هر طور بخواهد، بالا می‌رود، یک‌شبه می خواهد میلیاردر شود، یک‌شبه و یک‌روزه می خواهد یک مسیر بسیار طولانی را با یک‌قدم بردارد، همه داشتن‌ها و توانستن‌ها را در یک‌شب و یک روز برای خودش درست کند و خودش را به خطر می‌اندازد، دست‌به‌کارهای ناشایست و حرکت‌های ناجور می‌زند؛ در طول قدرتمندان فاسد و مفسد قرار می‌گیرد، مزدور ناپاکان و مفسدین عالم واقع می‌شود به خیال این‌که یک‌شبه به همه‌چیز برسد درحالی‌که یک‌شبه به همه ذلت‌ها و نکبت‌ها می‌رسد، یک‌شبه با همه وجودش در زندگی سقوط می‌کند و به‌جایی نمی‌رسد.

 

ایشان افزود: در ابتدای مناجات شعبانیه به درگاه خدا عرضه می‌داریم «وَقَدْ جَرَتْ مَقادیرُکَ عَلَیَّ یا سَیِّدی فیما یَکُونُ مِنّی اِلی آخِرِ عُمْری» در دست تو هستم، در مشت تو هستم، در اراده تو هستم، همه زندگی‌ام را تو برنامه‌ریزی کردی، از الآن تا آخر عمرم آنی که تو برنامه ریختی اجرا می‌شود، «مِنْ سَریرَتی وَعَلانِیَتی»، چه در ظاهر زندگی‌ام و چه در درون جان و فکر و اندیشه‌ام، در تمام ابعاد زندگی‌ام محکوم تو ام، تحت اراده تو ام؛ «من از آن روز که در بند تو ام آزادم، پادشاهم چو به دست تو اسیر افتادم» همه خوبی‌ها و کمال من هم همین است که من اسیر تو هستم، تحت فرمان تو ام، من در جریان تو ام، هر کسی را بیشتر دوست دارد، او را کاملاً محصورتر و وابسته‌ترش می‌کند.

 

آیت‌الله علم‌الهدی ادامه داد: به موسی خطاب می‌رسد «کلیم‌الله، خیلی دوستت داریم، همه‌چیزت را از ما بخواه، به ما وابسته‌ای، حتی بند کفشت را از ما بخواه»، آنی را که دوست دارد، بیشتر گرفتارش می‌کند، بیشتر دستش را از اطراف قطع می‌کند، حبائل را بیشتر از او می‌برد که فقط به او وابسته باشد و از او بخواهد.

 

ایشان به بیان ادامه تشریح فرازی از مناجات شعبانیه پرداخت و گفت: «وَبِیَدِکَ لا بِیَدِ غَیْرِکَ زِیادَتی وَنَقْصی، وَنَفْعی وَضَرّی»، خدایا، چه بالا بروم، چه پایین بیایم، چه کم بشود و چه زیاد، همه‌اش دست توست و غیر تو هیچ‌کس صاحب دخل نیست، همه منفعت مرا تو برایم تنظیم می‌کنی، همه ضررها را تو از من برطرف می‌کنی و در همه‌چیز، محکوم اراده و مشیت تو هستم و این بزرگ‌ترین سعادت انسان است، آدمی که خود را وابسته‌تر کند وابسته‌تر ببیند، سعادتمند است، آن آدمی که بخواهد آن بندها را پاره کند، از این حدود و قیود خارج شود، فکر کند آزاد همه کار می‌تواند بکند و همه‌جا می‌تواند برود، بدبخت‌تر و نکبت زده تر است.

 

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی