لازمه پذیرش توحید در الوهیت، اعتقاد به توحید در ربوبیت است
خطبه اول ـ خدا «رَبّ» ماست یعنی خدا ما را مدیریت میکند، خداوند هم جسم، هم زندگانی و هم روح و جان ما را اداره میکند، اینطور نیست که پروردگار کارگاهی را به نام طبیعت خلق و آن را رها کند.
به گزارش Alamolhoda.com، آیتالله علمالهدی ظهر امروز در خطبه اول نماز جمعه این هفته، 17 آبان در حرم امام رضا (علیهالسلام)، در ادامه تفسیر سوره مبارکه انسان در تبیین انسان الگویی قرآن در انسان زیستی، بابیان اینکه کلام ما درباره تبیین انسان الگویی قرآن در تفسیر آیات شریفه سوره انسان بود و به آخرین آیات این سوره رسیدیم، سخن امروز ما درباره این آیه است: «وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلیماً حَکیماً»، این آیه ارتباط دارد با آخرین جمله آیه قبل که در هفته گذشته بهطور مشروح درباره آن مبحثی را ارائه دادم.
ایشان افزود: آخرین جمله آیه قبل این است «فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلی رَبِّهِ سَبیلاً»، خدا میفرماید تبیینی که ما در این آیه و سوره مبارکه درباره انسان الگویی قرآن و انسان ضد الگوی قرانی داریم، یک راه نشان دادن و تذکر دادن است، هرکس خودش بخواهد راه را بهسوی پروردگارش با این تبیین، اتخاذ میکند؛ از این جمله چنین برمیآید که خداوند انسانها را آفریده، راه را نشان داده، تمام امور را نیز به خود آنان واگذار کرده، آنان هر راهی بخواهند، خودشان انجام میدهند و از دست اختیار خدا خارج هستند، خدا تمام اختیارات را تفویض کرده به انسانها و فقط آنچه خدا انجام داده، یک راهنمایی است و انسانها مختار محض هستند.
اختیار داشتن انسان به معنای خلع اختیار قدرت خداوند نیست
آیتالله علمالهدی بابیان اینکه اختیار داشتن خلق، دلیل بر خلع اختیارات از خداوند نیست، اضافه کرد: خداوند در آیه بعد میفرماید اینطور نیست که خداوندی که به بشر اختیار داده در انتخاب راه، تمام قدرت، امکانات و برنامه را به دست دیگری سپرده باشد و خداوند از خود خلع قدرت کند، یعنی خودش کنار برود و کاری به کار انسانها نداشته باشد بلکه اختیار انسانها در شعاع اختیارمندی و صاحباختیاری ذات مقدس پروردگار است.
ایشان افزود: تبیین این موضوع، مطلبی را میطلبد که محضر شما توضیح داده شود و آن مطلب، مسئله ربوبیت پروردگار است؛ این توحیدی که ما میگوییم «لا اله الا الله»، بهجز الله، الهی وجود ندارد، معنایش این نیست که جهان، خالقی جز خدا ندارد و بشر رازقی جز خدا ندارد، اینها همه جزء معنای لا اله الا الله هست اما ابعاد توحیدی در مبنای اعتقادی و فکری ما، فوقالعاده گسترده است.
لازمه پذیرش توحید در الوهیت، اعتقاد به توحید در ربوبیت است
آیتالله علمالهدی بابیان این لازمه پذیرش توحید در الوهیت، اعتقاد به توحید در ربوبیت پروردگار است،خاطرنشان کرد: که توحید در الوهیت، یکی از لوازم و ابزارش، توحید در ربوبیت است، یعنی اگر توحید در ربوبیت نداشته باشیم، توحید در الوهیت ما کامل نیست؛ توحید در ربوبیت یعنی ما تنها خدا را رب بدانیم، در فرهنگ لغات عربی، به خاطر وسعتی که ادبیات عرب و فرهنگ لغات عرب دارد، بعضی از واژهها با تمام ابعادش قابل ترجمه نیست، تمام لغات در همه زبانها در برابر ادبیات و لغت عربی، ناقص است یعنی وقتی آنان یک لغتی را در کلام عربی استعمال میکنند، این لغت دارای یک لطایف و نکاتی است که نمیتوانیم در ترجمه بیاوریم.
ایشان به بیان گستردگی معنای لغات در زبان عربی پرداخت و گفت: مثلاً در معنای اسب، عرب چندین لغت دارد که معنای اسب است اما اینطور نیست که همه لغات معنای اسب داشته باشد؛ عرب به اسب میگوید «فَرَس»، اما به هر اسبی نمیگوید «فَرَس»، به اسب تربیتشده با فراست میگوید فرس، عرب به اسب میگوید جواد، به هر اسبی جواد نمیگویند، به اسب دونده جواد میگویند؛ با این وجود، هرگاه یکی از این کلمات در عبارات عربی به کار میرود و ما میخواهیم آن را ترجمه کنیم، همه اینها را به اسب ترجمه میکنیم، میوه دل سیدالشهدا به اسب بیصاحب امام حسین گفت: «یا جَوادُ ابی هَل سُقیَ اَبی اَم قُتِلَ عَطشاناً؟»، «ای اسب بابا» اما این اسب که گفت، معنایش تنها یک اسب نیست، اسبی که بخشش داری، اسبی که فداکاری، دونده هستی و سوار خود را در هیچ معرکهای تنها نمیگذاری، ما این را ترجمه میکنیم «ای اسب بیصاحب بابا»، این ادبیات عرب است.
آیتالله علمالهدی یادآور شد: «رَب» ازجمله لغات و واژههایی است که تمام لغاتی که در زبان عرب هست، قابل ترجمه به زبان فارسی نیست، معمولاً در تمام ترجمهها چه در ترجمه ادعیه و قران، رب را به معنای پروردگار معنا میکنند درحالیکه پروردگار بودن خدا، یکی از ابعاد ربوبیت خدا است، تمام معنا پروردگار، پرورش دادن و پروردگار بودن نیست، یک بعد رب را ما معنا کردیم.
«رَب» به معنای مدیریت خداوند بر تمام مخلوقات است
ایشان با تأکید بر اینکه ربوبیت پروردگار به معنای مدیریت ذات حق بر تمام مخلوقات است، اظهار کرد: ازجمله عناصری که در معنای رب وجود دارد، عنصر مدیریت است، خدا «رَب» ماست یعنی خدا ما را مدیریت میکند، هم جسم ما را خدا مدیریت میکند و هم روح و جان ما را خدا اداره میکند و هم زندگانی ما را اداره میکند، اینطور نیست که پروردگار یک کارگاهی را به نام طبیعت خلق و ابتکار کرده ، بیافریند و بعد او را رها کند، یک موجودی را به نام بشر خلق کرده، اینهمه پیچیدگیها در این بشر، در ساختمان روح و جسمش هست، و بعد این بشر را با همه این خصوصیات ساخته،پرداخته و رها کرده، خدا مدیریت میکند.
آیتالله علمالهدی بابیان اینکه جهان هستی بدون مدیر اداره نمیشود، عنوان کرد: برادران و خواهران، شما ببینید یک کارخانهای که کار میکند، بالای سر این کارخانه، یک مدیر فناور میخواهد که این کارگاه و کارخانه را مدیریت کند تا کارخانه کار کند و محصول بدهد، در جسم ما اینهمه کارخانهها، کارگاهها و تجهیزات وجود دارد، مجموعه کارهایی که کبد ما انجام میدهد، اگر کارهای کبد را که بهاندازه کمتر از یک کف دست در بدن ما هست، بخواهند در یک کارخانه انجام بدهند، شاید بهاندازه یک کیلومترمربع زمین زیر ماشینآلات برود که فقط بخواهد کار کبد را بکند، آنوقت این کبد مدیریت نمیشود؟
ساختار پیچیده روحانی و جسمانی بدن انسان نیازمند مدیریت خالق است
ایشان، ساختار روحانی و جسمانی بدن انسان را دارای پیچیدگیهای گسترده عنوان و خاطرنشان کرد: یک تلمبه آهنی فولادی که میخواهد از چاه، آب بکشد بالا، بعد از 3 تا 5 سال کار، از کار میافتد، یک تلمبهای که گوشتی است، نه آهن است، نه فولاد است و نه جسم مستحکمی است، 80 سال بدون یکلحظه توقف کار میکند، این مدیریت نمیخواهد؟ سختتر از این پیچیدگی که در اعضا و جوارح بدن ما هست، در ساختار روح و جان ما هست، ساختار روح ما خیل پیچیدهتر از جسم ما هست، معنای ربوبیت پروردگار این است که خدایی که همه اینها را خلق کرده، همه اینها را نیز مدیریت میکند، یکلحظه مدیریت خدا از این دستگاههای بدن و روح برداشته نیست.
آیتالله علمالهدی با اشاره به فرازی از دعای کمیل، اضافه کرد: شما در دعای شریف کمیل، در شبهای جمعه میخوانید، اولین مرتبهای که سه مرتبه میگویید «یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ»، بعدازآن میگویید: «یا اِلهى وَ سَیِّدى وَ مَوْلاىَ وَ مالِکَ رِقّى یا مَنْ بِیَدِهِ ناصِیَتى»، دو کلمه در اینجا دارید، «مالِکَ رِقّى»، «یا مَنْ بِیَدِهِ ناصِیَتى»، این دو کلمه، معنای رب است، تحلیل رب است؛ به خدا که میگویی رب، صاحب و مالک خدا است، تمام وجودت یک وجود رقی است، یک بنده بیاختیاری است که همهچیزش، حتی اکسیژنی که از مشام شما پایین میرود و کربن سوختهاش بالا میآید، صاحباختیارش فقط خداست.
ایشان افزود: ایشان «یا مَنْ بِیَدِهِ ناصِیَتى»، به موی جلوی پیشانی میگویند «ناصیه»؛ یک کسی را وقتی یک نفر به دستش بگیرد، بیاختیار او را بچرخاند، به هر طرف پرت کند، این موی جلوی پیشانی او را گرفته، قوی است، قدرت دارد، او هیچ قدرت دفاع از خود هم ندارد، این کسی که ناصیهاش در دست او است؛ ای خدا ناصیه من در دستتو است، یعنی تو جوری من را در عرصه زندگی قبضه کردی، طوری در عرصه قدرت خود محاصره کردی که در همه حرکات، همه سرنوشت از خودم چیزی ندارم و در همین حالتی که من در محاصره عظمت خدا هستم، توانمندی، اراده و مشیت خدا بر همه وجود من، در سرنوشتم، حیاتم، مرگم، زندگی، محشر و قیامتم، بر همه اینها احاطه دارد، مرا آزاد گذاشته.
انسان در چارچوب مدیریت الهی، آزاد است مسیر حیات خود را انتخاب کند
آیتالله علمالهدی خاطرنشان کرد: حالا در این قالب گسترده توانمندی و مدیریت من خدا که بر تو مسلط است، تو این آزادی را داری که میخواهی کافر باش، میخواهی مسلمان باش، میخواهی عبادت کن، میخواهی معصیت کن، این آزادی که تو داری در قالب این قدرت است، خدا خواسته تو آزادباشی که آزادی دارد، به این معنا نیست که خدا قدرتش را از تو برداشته و نمیتواند مانعت شود و جلویت را بگیرد و آنجا که تقیان عظیم در ظلم و جنایت داری، آزادت گذارد و هر چه خواستی انجام دهی؟
ایشان به آیاتی از سوره فجر اشاره و عنوان کرد: «أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعَادٍ، إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ، الَّتِی لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُهَا فِی الْبِلَادِ، وَثَمُودَ الَّذِینَ جَابُوا الصَّخْرَ بِالْوَادِ، وَفِرْعَوْنَ ذِی الْأَوْتَادِ، الَّذِینَ طَغَوْا فِی الْبِلَادِ» (سوره فجر، آیات 6 ت11) گردنکلفتها کجا رفتند؟ پولدارها کجا رفتند؟ آدمکشها و جنایتکاران تاریخ که آنهمه ظلم کردند چه شدند؟ همه در دست قدرت خدا بودند، همه محکوم اراده و مشیت ذات مقدس پروردگار بودند، برای چند صباحی که مردم توانند کمال ارادی و اختیاری خود را انجام دهند، در مسیر تکامل با اراده خودشان حرکت کنند و کمال ارادی داشته باشند، یک مهلتی به فرعون داده شد، مهلتی به عاد و ثمود داده شد تا هر کاری میخواهند، انجام دهند؛ «لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُهَا فِی الْبِلَادِ»، اینها مخلوقاتی بودند که تا آن روز مثلشان قدرت روی کره زمین نبود و بعد اینطور شدند، «وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ...»، البته آیه بعدی هم در همین سیاق و مقوله است، دراینباره عرایض دیگری خواهم داشت که در هفته آینده ارائه میشود.