ادامه تفسیر سوره ی عادیات
اعجاز قرآن مربوط به یک دوره و زمان خاص نیست
امروز هم هیچ کس در دنیا یافت نمی شود که این تصویرسازی را در پنج جمله به این جامعیت و دقت انجام دهد و این سبب شده اعجاز قرآن مربوط به یک دوره و زمان خاص نباشد. در اولین آیه خداوند متعال دویدن اسب و حالت نفس نفس زدن و تاخت آن تصویر می کند.
ادامه تفسیر سوره ی"عادیات" مهدیه مشهد
آیت الله علم الهدی در ادامه تفسیر سوره ی "عادیات" بیان داشتند: در جلسه ی قبل در مورد اسب هایی که در این سوره بیان شده و شان نزول این سوره اشاره کردیم، قسم هایی که در این سوره آمده مربوط به حمله ای است که امیر المومنین(ع) و مسلمین با آن کفار را غافلگیر کردند.
هنر تصویری قرآن در این سه چهار آیه است، آن تصویر صحنه ی جنگ امیر المومنین(ع) در آن صبحگاه و وضع بوجود آمده در یک خط و یا پنج آیه و جمله چنان جامع گنجانده که هیچ کسی توان این تصویر سازی را با این جامعیت و دقت تا یک صفحه ندارد. این قلم فرسایی و بلاغت قرآن معجزه ی قرآن است.
امروز هم هیچ کس در دنیا یافت نمی شود که این تصویرسازی را در پنج جمله به این جامعیت و دقت انجام دهد و این سبب شده اعجاز قرآن مربوط به یک دوره و زمان خاص نباشد. در اولین آیه خداوند متعال دویدن اسب و حالت نفس نفس زدن و تاخت آن تصویر می کند.
در آیه دوم اشاره به اثری دارد که اسب ها از دویدن دارد و اولین آن اثر دویدن اسب بر زمین است، کوه های این منطقه به صورت ریزه سنگ بوده وبر اثر دویدن این اسب ها و برخورد نعل اسب وزمین یک جرقه ایجاد میشود که این اثر قویترین اثر دویدن اسب است که خدا برآن قسم میخورد" قسم بر آتش افروزانی که در حال جرقه زدن است"
هفت معنا برای آیه دوم آمده، معنای اول همین معنایی است که در بالا اشاره شد و این تفسیر مورد نظر ماست.معنای دوم خود آتش افروزی جنگ را میگوید، اشاره به فرد بخیلی دارد که در شب آتش را به گونه ای روشن می کند که کسی از آن استفاده نکند و کسی این نظر را قبول ندارد. معنای سوم آتش افروزی خود جنگ است که مجاهدین با تاخت اسب ها آتش افروزی جنگ را ایجاد کردند.
معنای چهارم آتش افروزی سپاهیان اسلام در شب ودر اطراف اردوگاه است که برای گرما و نور از آن استفاده می کردند، این آتش افروزی در دشت سبب می شد هم سپاه بزرگ جلوه می کند هم نقطه ی تجمع آنها مشخص نمی شود. معنای پنجم آتش عداوت و کینه است که سبب حمله شده است.معنای ششم به آتش افروزی مکر و خدعه در جنگ نسبت می دهند،که این تفسیر از مفسرین عامه است و مورد قبول ما نیست.
مکر وخدعه از نظر اسلام قبیح است پس چرا مکردر جنگ انجام بشود. اینکه توطئه شیطانی در جنگ استفاده شود درست نیست اما اگر روشی استفاده شود که دشمن غافلگیر شود این تاکتیک نظامی است نه مکر. معنای هفتم اینکه "موریات" به معنی پیروز مندی است که مانند جرقه سرعت و نور افشانی داشت.
آیه سوم اشاره به این دارد که رسم مسلمین سحرخیزی بود و رسم کفار شب نشینی واین آیه اشاره به زمانی بود که کفار گرم خواب بودند و امیر المومنین و مسلمین در این زمان آنها را غافلگیر کردند و این آیه یعنی قسم به اسبهایی است که در صبح تهاجم کردند. آیه بعدی اشاره به گرد و غباری دارد که هوا را تاریک می کند و اینها به گونه ای برکفار حمله کردند که از گرد و خاک هوا تاریک شد اما تفسیر بعدی این آیه اشاره به اثر این حمله دارد که صدای گریه ناله آنها را تهییج کردند.
در آیه بعدی تصویر محاصره کفار از چهار طرف بوده و به گونه ای این حمله انجام شد که از هرطرف کفار محاصره شدند ودر وسط قرار گرفتند گه برخی ترجمه ها تسلط بر آنها بوده که این درست نیست. در پنج جمله این حمله تصویر شده است که در این جملات همه ی مطالب جنگ تصویر جامع شده و این دلیل بر فصاحت و بلاغت است برای تمام دوران.
نکته ی قابل توجه این است که این آیات همه مظاهر خشونت است وآیا خدا بر این مظاهر خشونت قسم میخورد؟ این ها با سپاه 12هزار نفری برای ترور پیغمبر(ص) و علی(ع) هم قسم شده بودند و خشونت از آن طرف است و خدا بر مظاهر دفاع قسم می خورد و خدا می گوید در دفاع از خود و تهاجم به دشمن به این شکل عمل کنید و به ما خط می دهد.