جلسه ی اول
درس خارج فقه
فقه حکومتی
جواز اقامه حکم در عصر غیبت
جلسه ی اول
شنبه 3 مهرماه – 22 ذی الحجه
مقدّمه بحث ما در سال گذشته درباره ی دو مطلب بود که مطلب اول (بحث در مشروعیت اقامه ی حکم و قیام در زمان غیبت امام زمان) و ادلّه و اشکالات و شبهات در این زمینه از نظر فقهی و روایی مورد بحث قرار گرفت و طی هفتاد جلسه پایان پذیرفت. گفته شد که کسانی که در مورد حکومت اسلامی بحث میکنند، در خصوص ادلّه ی مربوط به وجوب قیام و مشروعیّت تشکیل نظام کمتر بحث کردهاند. در پایان این مبحث، بحث دوم پیرامون شبه های که اخیراً در بعضی مجامع فقهی مطرح شده است (آیا ولایت فقیه ولایت عامّه است یا حسبه) را شروع کردیم و گفته شد که این مبحثی جدید و مربوط به همین یک قرن و نیم اخیر (از زمان مرحوم نراقی) میباشد. بحث در این موضوع از زمان خود ایٔمه علیهم السلام (از اولین دوره ی اجتهاد، یعنی آغاز دوران غیبت و هم عصر با مرحوم شیخ مفید رحمه الله) مطرح بوده است و تأکید شد که این ولایت در طول ولایت ائمه علیهم السلام است، نه در عرض آن. در این خصوص دو نکته مطرح شد؛ یکی این که آیا این مبحث در قرون اولیه هم مطرح بوده است؟ که ثابت شد این مباحث حتّی در زمان حضور ائمه علیهم السلام مطرح بوده و عمل به ولایت فقیه در زمان ائمه علیهم السلام (در خصوص فرستادگان ائمه علیهم السلام) جریان داشته است. موضوع مهم بعدی این است که نظر فقهاء عظام از صدر دوران اجتهاد تاکنون در خصوص ولایت فقیه بررسی شود و پس از آن بایستی بررسی کنیم که نظریهی ولایت فقیه چه تحوّل و تطوّری در تاریخ فقه داشته است. چند نکته را متذکّر میشویم و سپس وارد بحث میشویم: نکته ی اول این که تحوّل نظریّه ی فقهی به چه معناست؟
در تعریف معنای فقه فرمودهاند که «الفقه ... هو العلم بالاحکام الشرعیه الفرعیه عن ادلتها التفصیلیه»1 یعنی فقه روش استنباط احکام شرعی از ادله ی تفصیلیه است؛ این ادله ی تفصیلیه و منابع استنباط احکام (کتاب، سنّت و اجماع محصّل ) که در طول تاریخ تحوّلی نداشته اند و یا تحوّل در این منابع بسیار بسیار محدود بوده است (پس تحوّل نظریه ی فقهی از نظر مبانی امکان ندارد) همچنین، اختلاف نظر مجتهدین و فقهاء و تفاوت آراء هم تحوّل نظریهی فقهی محسوب نمیشود. پس تحوّل نظریه ی فقهی این است که نظریه ی مشهور و یا اجماعی فقهاء در یک عصر، در یک مسأله ی فقهی یک فتوا و نظر داشته اند و در یک عصر دیگر، نظرات مشهور فقهاء در خصوص همان موضوع متفاوت است و این اختلاف نظر هم به نوع برداشت از موضوع برمیگردد. این تحوّل در نظریه ی فقهی در عبادات رخ نداده است؛ زیرا در موضوعات عبادات هیچگونه تحوّلی پیش نیامده است و اگر تغییراتی هم رخ داده، آن را از طریق تحقیق مناط حل کرده اند2.
پس این هم تحوّل نظریه ی فقهی نیست، بلکه موضوعی پیش آمده که در زمان ائمه علیهم السلام وجود نداشته و بعداً حادث شده است. اما تحوّل به این معناست که در ظرف مکانی و زمانی خاصی حکم خاصی بر روی موضوعی بار میشده که بعد با دخالت شرایط زمانی و مکانی تغییر میکرده است که یا متکاملتر میشده و یا این که دچار دگرگونی میشده است. فرمایش حضرت امام خمینی رحمه الله هم که «عنصر زمان در اجتهاد مؤثّر است»3 راجع به همین نکته است. 1. معالم الدین فى الاصول ، ص 22. 2. به عنوان مثال ما در زمان قدیم آب لوله کشی نداشته ایم؛ بحث شرعی در مورد آب قلیل و کر و جاری، مشخّص بوده است و اختلاف نظری در خصوص آب چاه بوده است که آیا با ملاقات نجس، نجس میشود یا نه. مسأله ی مستحدثه، آب لوله کشی است که آیا با ملاقات نجس، نجس میشود یا نه؟ فقهاء معاصر با تحقیق مناط به این نتیجه رسیده اند که این آب هم در حکم آب جاری است؛ زیرا در روایت مربوط به مطهّر بودن آب چاه، علّت طهارت آب چاه بیان شده بود (لأنّ له مادّه...) پس در جاهایی که علّت حمل حکم بر موضوع موجود باشد، علّت معمِّم حکم میشود؛ پس حکم آب شیر(که منبع و مادّه دارد) هم مانند آب جاری میشود. 3. «اما در مورد روش تحصیل و تحقیق حوزه ها، اینجانب معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلّف از آن را جایز نمیدانم. اجتهاد به همان سبک صحیح است ولی این بدان معنی نیست که فقه اسلام پویا نیست، زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند. مسأله ای که در قدیم دارای حکمی بوده است به ظاهر همان مسأله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است 2
برای تحقیق در این نکته بایستی نظریات فقهاء را در طول دوران مختلف بررسی نماییم و سیر تحوّل برداشتها نسبت به این حکم را مطالعه نماییم. این تحوّل در چهار دوره بررسی شد: 1. دورهی قدماء (صدر اوّل اجتهاد، یعنی زمان مرحوم شیخ
مفید رحمه الله تا محقق ثانی که اهمیّت خاصی دارند و بزرگانی همچون مرحوم آیه الله بروجردی احتیاط میکردند که خلاف نظرات قدماء صدر اوّل فتوا ندهند.) 2. محقق ثانی تا زمان مرحوم نراقی (که زمان مرحوم نراقی نقطه ی عطفی در نظریه ی ولایت فقیه بوده است) 3. مرحوم نراقی تا مرحوم نایٔینی (دوره مشروطیت) 4. مرحوم نایٔینی تا زمان حضرت امام خمینی رحمه الله این تقسیم بندی به خاطر اختلاف موضوع در خصوص مسأله ی ولایت فقیه است؛ وگرنه دورههای فقه ی از نظرگاه کلّی شامل سه دوره بوده است و اجتهاد از زمان مرحوم نایٔینی (با عنایت به بروز موضوعات جدید بسیار فراوان و نیز مبارزه با اخباریگری) با قوّت بیشتری وارد فقه شد. نکته ی دیگری که بایستی به آن توجّه داشت این است که اساساً در موضوعات و مباحث مختلف فقه و اصول در حال توسعه ای هستیم که قبلاً مطرح نبوده است و باید توجّه داشت که به دلیل این که متقدّمین بحث مستقلّی را به عنوان ولایت فقیه مورد بحث قرار نداده اند، بایستی به ابواب مختلف فقهی که در آنها به مناسبتی بحث ولایت مطرح شده است، مراجعه نماییم. در بررسی نظرات فقهاء دورهی اول، نظرات مرحوم علامهی حلی، محقّق اول و شهید اول باقی ماند که انشاءالله در جلسات آینده مورد بررسی قرار میدهیم.
مقرّر: میرمحمّد معصومی
حکم جدیدی پیدا کند بدان معنی که با شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرقی نکرده است واقعاً موضوع جدیدی شده است که قهراً حکم جدیدی میطلبد.» امام خمینی رحمه الله