ادامه تفسیر سوره "عادیات"
ارزش هر حقیقتی به این است که انسان آن را در راه بندگی خدا بکار بگیرد
اسب برای سوارکاری، باربری و یا زینت استفاده می شود.اما خدا به هیچ کدام از آنها قسم نخورده اما آنجا که خدا از اسب در راه جهاد خدا استفاده می کند خدا به آن قسم میخورد و شکر نعمت استفاده ی از نعمت در راه بندگی خداست. اگر این نعمت در بندگی خدا استفاده نشد این کفران نعمت است.
تفسیر سوره ی "عادیات" مهدیه مشهد
آیت الله سید احمد علم الهدی در ادامه ی تفسیر سوره ی "والعادیات" بیان کردند: اولین آیه از آیات این سوره قسم به اسب هایی است که در قزوه ی ذات السلاسل در جهاد با کفار تاخته شدند و عامل غافلگیری دشمن بودند وتمام بحث امشب ما در همین مورد است.
در سوره های قبل قسم های بسیاری ازطرف خداوند آمده و بحث شده که نتیجه ی آن این است که این قسم خوردن ها در مقام بزرگ جلوه دادن حقیقتی است که خداوند به آن قسم یاد کرده است و در اینجا هم قسم به اسب ها در مقام تجلیل از این اسب هاست.
اسب در ادیبات قبل از اسلام به عنوان یک موجود زینتی قابل توجه در نظر آنها بوده و در ادبیات آنها اسب را به بهترین وجه توصیف میکردند مانند توصیف اسب به اینکه اسب و سوارش مانند تکه سنگی است که سیل آن را از بالای کوهی جدا کند و با سرعت به سمت زمین بیاید.
در این ادبیات اسب بخاطر خودش توصیف شده اما در فرهنگ قرآن اسب به خاطر آثار و خواصش توصیف می شود و خداوند در مقام توصیفشان براساس اثر و خاصیت آنرا توصیف می کنند. درآن روزی که رسول الله (ص) آیه ی8 سوره ی نحل را برای مردم نقل کردند بالاترین مرکب اسب و شتر بوده است و خداوند فرموده ما چیزی را خلق می کنیم که شما فکر آن را هم نمی کنید. نکته ی قابل توجه این است که مصنوعات بشر هم مخلوق خدا هستند و این را خداوند در چند جای قرآن بیان کرده است چون این فکر و نبوغ انسانی خلقت خداست.
خداوند در قرآن به اسب به عنوان یک موجود زینتی یا سواری قسم نمی خورد بلکه به خاطر اثری که اسب در جهاد فی سبیل الله داشته است. عده ای در معنای عادیات آن را به مادیان های درنده ترجمه کردند اما اسب های این جنگ تنها مادیون نبوده است و این اشتباه است.
"ضبح" به چند معنا آمده، عده ای آن را به شیهه ی اسب ترجمه کردند اما اینجا حالت نفس نفس زدن اسب را ضبح گویند اما عده ای از مفسرین اهل سنت آنرا به شتر های درنده ترجمه کردند که درست هم نبوده است. در آیه ی بعدی هم اشاره به جرقه های ایجاد شده از برخورد نعل اسب و زمین است که شتر چون فاقد نعل است پس منظور شتر نیست.
ارزش هرحقیقتی به این است که انسان آن را در راه بندگی خدا بکار بگیرد. اسب برای سوارکاری، باربری و یا زینت استفاده می شود.اما خدا به هیچ کدام از آنها قسم نخورده اما آنجا که خدا از اسب در راه جهاد خدا استفاده می کند خدا به آن قسم میخورد و شکر نعمت استفاده ی از نعمت در راه بندگی خداست.اگر این نعمت در بندگی خدا استفاده نشد این کفران نعمت است.