نماز جمعه ی بیست و چهارم آبان 92
امام حسین با دشمن مذاکره نکرد ، برادرش عباس را طلبید
در کربلا دشمن ابتدا به سراغ تحریم آمد. با تحریم خواست که امام حسین را به زانو در آورد و تسلیم کند. زمانی هم که امام حسین تصمیم گرفت تحریم را بشکند. به دشمن التماس نکرد. با دشمن مذاکره نکرد. برادرش عباس را طلبید. گفت برادرجان تو برو آب بیار. و قمر بنی هاشم چهار هزار تیر انداز را با یک حمله و تهاجم تار و مار کرد.
خطبه های نماز جمعه ، رواق امام خمینی (رحمة الله) حرم امام رضا (علیه السلام)
خطبه ی اول
خطبه ی دوم
بخش عربی از خطبه ی دوم
آیت الله علم الهدی ضمن توصیه ی همه ی نماز گزاران و خود را به تقوای الهی بیان داشت : روز 11 محرم اولین روز آغاز فصل دوم قیام سید الشهدا است.
آیت الله علم الهدی در ادامه کلیه نمازگزاران و دوستداران اهل بیت پیامبر را متوجه این نکته نمود که : اتفاقاتی که در کربلا بر سر اهل بیت پیامبر افتاد یک خاطره احساسی و عاطفی نیست. بلکه یک خاطره سیاسی و یک خاطره ی آموزشی است. کربلا بزرگترین دستاورد و نقشش آموزش و سازندگی است. سازندگی در جهت سیاست.
آیت الله علم الهدی بیان داشت : انسان متدین عاشورایی عبارتند از متدین سیاسی . متندین سیاسی مرد عاشورایی هست. و عاشورا در عرصه ی سیاست به ما جهت می دهد. و آدم عاشورایی سیاسی ، سیاست را با معیار های دین اندازه می گیرد. اصلا کربلا و عاشورا حیاتش و بقاء خاطره اش در اسلام برای اصلاح سیاست در عرصه های مختلف و در موقعیت های گوناگون در زندگانی جامعه ی اسلامی است به این منظور عاشورا ادامه دارد.
عضو مجلس خبرگان رهبری در تحلیل خود اظهار داشت : ما در جریان عاشورا دو آموزش داریم یک آموزش تجربی داریم از آنچه مقاومت ، مردانگی ، وفاداری ، عشق به حق ، توحید پروردگار ، در سیمای مجاهدات سید الشهدا و عزیزان سید الشهدا مشاهده می کنیم. یک آموزش عبرت آموزی داریم از مقاصد ، از جنایات ، از وحشی گری ها ، از بی بند و باری ها ، از شکم بارگی ها ، از پول پرستی ها و مقام پرستی های مردمی که در پای شکم و شهوت و مقامشان همه چیز از خدا و پیامبر و دین را قربانی کردند. این هم نگاه عبرت آموز جریان استکباری برای توسعه ی قدرت و توسعه ی ثروت و کامروایی اش دین را نشانه می گیرد. به سراغ دین میاد و به سراغ عناصر دین دار . آنچیزی که کربلا به ما یاد می دهد این است که به هنوان یک عنصر دینمدار و یک عنصر فدایی پای دین ایستاده در برابر تهاجمات استکباری که توسعه ی قدرت و توسعه استکبار خودش را در تهاجم به دین و جامعه ی دین مدار می بیند . ما چه عکس العملی انجام بدهیم؟ همان عکس العملی که سید الشهدا و عزیزانش انجام دادند.
آیت الله علم الهدی گفت : برادران ، خواهران در کربلای امام حسین اول دشمن به سراغ تحریم آمد. با تحریم خواست که امام حسین را به زانو در آورد. و با تحریم خواست که امام حسین را تسلیم کند. آب را در خیمه ها بستند. برخورد سید الشهدا در مقابل تحریم دشمن چه بود؟ امام حسین (علیه السلام) در برابر تحریم دشمن تا آنجایی ایستاد که فرزند عزیزش دامن پیراهن را بالا بزند . شکم را به زمین نمناک خیمه بچسباند و فریاد العطش بزند. تا اینجا امام حسین ایستاد. تازه آن زمانی هم که امام حسین تصمیم گرفت تحریم را بشکند. به دشمن التماس نکرد. از دشمن نخواست. با دشمن مذاکره نکرد. با دشمن از سر سازش در نیامد. برادرش عباس را طلبید. گفت برادرجان تو برو آب بیار. و قمر بنی هاشم اومد و چهار هزار تیر انداز با یک حمله و تهاجم تار و مار کرد. آنجایی که امام حسین آب می خواست برای بچه هاش از دشمن نمی خواهد.
آیت الله علم الهدی خطاب به نماز گران اظهار داشت : ببینید عزیزان مسئله ی کربلا فقط برای این نیست که ما مصیبتی را بخوانیم و اشک بریزیم و یک سلسله گرایش های خودمان را ارضاء کنیم و تمام بشود برود. عاشورا تمام شد. محرم هم تمام بشود. این مسئله هم بگذرد تا سال دیگر. بابا اینها درس است. اینها آموزش است.
امام جمعه مشهد در ادامه بیان داشت : تمام تلاش دشمن در این بود که اهل بیت را در اسارت تحقیر کنند. و تحریم می کرد. آن ها را دچار حصر اقتصادی می کرد. به این زن و بچه ی اسیر و گرفتار غذا نمی دادند. تا گرسنه بشوند و التماس کنند و به این وسیله تحقیر شوند. به اینها آب نمی دادند. تا التماس کنند ما تشنه هستیم و آن ها تحقیر بشوند. اما مقاومت می کردند. بچه ی سه ساله مقاومت می کرد به دشمن نمی گفت گرسنه ام. به دشمن نمی گفت تشنه ام. حتی وقتی که آن ها را کتک می زدند به دشمن نمی گفتند نزن. حداکثر بزرگتر ها خودشون را روی بدن کوچکتر ها می انداختند و این ضربات تازیانه را بر بدن خودشان می خریدند برای اینکه این بچه بی تحمل نشوند. اما به دشمن نمی گفتند نزن. با دشمن مذاکره نمی کردند. این روش عاشورا است. این روش امام حسین است. اینکه شما شنیدید دم دروازه ی کوفه نان جو و خرما آوردند به اینها گفتند این صدقه است . مگر نمی شناختند اینها را ؟ بیست سال قبل این شهر مرکز حکومت امیرالمومنین بوده. زینب (سلام الله) عزیز ترین بانوان این شهر در بیست سال قبل بوده است. خوب می شناختند اینها چه کسی هستند. یک عده مزدور را ابن زیاد استخدام کرده بود برای تحقیر اهل بیت پیامبر دم دروازه شهر به آن ها صدقه بدهند و آن ها مقاومت می کردند در حالیکه گرسنه بودند این بچه ها ، ام کلثوم دست در میان دهان بچه ها می انداخت و این نان جو و خرما را بیرون می کشید. با کمال مقاومت می گفت "الصدقة علینا محرمة"
آیت الله علم الهدی در ادامه اظهار داشت : اینکه امروز صبح اهل بیت را آوردند تو گودی قتلگاه برای اینکه آنها را تحقیرشون کنند. چشمشان به کشته ها بیافتد مستاصل بشوند به خاک بیافتند ، غش کنند ، از حال بروند. در این منظره آن ها به استیصال کشیده بشوند. اما این کار را نکردند . وقتی اومدند تو گودی قتلگاه مگه یه بچه ی چهار ساله مگه می تونه بدن سر بریده ی ببیند؟ مگه می تونه بدن دست بریده ببیند؟ این بچه اومد مقابل عمه زانو زد صدا زد : عمتی هذا نعش من ؟ عمه جان این بدن پاره پاره کیست؟ گفت : "هذا نعش ابیک حسین" . این بچه غش نکرد . از حال نرفت. خودش را به خاک و خون نکشید. خیلی مودب نشست. این دست های کوچکش را روی رگ های بریده ی گردن گذاشت. حرف زد. حرفش را تاریخ ثبت کرد. از خودش اول نگفت. نگفت بابا دیشب زیر بوته ی خار خوابیدم. نگفت بابا دیشب خیمه ی ما را آتش زدند. من را سیلی زدند. نگفت بابا با پای پیاده روی خار ها دویدم. اول از خودش نگفت. اول از بابا گفت : "ابتا من الذی ... بابا کی رگهای گردن تو را برید؟ بابا کی من را در این کودکی یتیم کرد؟" که در لسان مقتل هست که : "حتی بکت کل صدیق و عدو" . دوست و دشمن شروع کردند به گریه کردند.
آیت الله علم الهدی گفت : عمر سعد دید یک انقلابی سر پا کرد این بچه . اینها را آورده بود که در اینجا مستاصل بشوند. اینها کوچک بشوند. آدم هایی که دیروز حسین را کشتند امروز دارند گریه می کنند. به هر فرمانده ای خواست دستور بده برو این بچه را بلند کن ، نگاه کرد ، دید این فرمانده به پهنای صورتش اشک می ریزد. گشت تو لشکر یک عده عرب بیابانی که هیچی حالیشون نبود پیدا کرد . لسان نقتل این است : "فقد اجتمعت عدة من الاعراب" . اعراب به معنی بادیه نشین هاست. به آن ها گفت شما بروید این بچه را بلند کنید. و وقتی زینب (سلام الله) چشمش به آنها افتاد و دید که دارند با تازیانه می آیند و الان این بچه را با تازیانه تکه تکه می کنند. خودش را روی حضرت رقیه انداخت. این ناز دانه صدا زد : "ابتا انظر الی عمتی المضروبه" . بابا نگاه کن ببین چطور دارن عمه ام زینب را می زنند.
آیت الله علم الهدی در ادامه اظهار داشت : به آن ها نگفتند نزن. به آن ها التماس نکردند. این عزت درس عاشوراست. این مقاومت در برابر تحقیر و تحریم درس عاشوراست. ما به عنوان یک قبه الاسلام امروز در دنیا ، به عنوان یک نظام ولایی و نظام عاشورایی امروز چی می گوییم در مقابل دشمن ؟! آیا این تحریم ها و حصر اقتصادی ها از آب بستن به روی خیمه های امام حسین بر ما سخت تر می گذرد؟! که ما بیاییم در مقابل دشمن دست بیعت دراز کنیم؟ البته مقام معظم رهبری فرمودند مدیران کشور حق دارند از ظرفیت دیپلماسی برای حل مشکلات استفاده کنند. و خوشبختانه خوب هم استفاده کردند. تسلیم نشدند. عزت این نظام را حفظ کردند. دلیلش اینکه وزیر خارجه امریکا گفت : ایران توافق نکرد. یعنی چی ایران توافق نکرد ؟ یعنی ایران خودش را نفروخت. ایران عزتش را نداد. ایران از حقش نگذشت. چرا؟ چون ایران عاشورا دارد. چون ایران حسین دارد. چون ایران عباس نه ، علی اکبر نه ، حبیب نه ، بریل نه ، زهیر نه ، خود حسین نه ، یک دختر خانم سه چهار ساله در کربلا سراغ دارد. دنبال همین دختر خانم راه بیافتد. به امریکا دست نمی دهد. تکبیر
آیت الله علم الهدی خطاب به نماز گزاران جمعه گفت : برادران ، خواهران ، ما چون دنبال این دختر خانم راه افتادیم هیچ وقت حق خودمان را به مطامع امریکا نمی دهیم. هیچ وقت از حق خودمان درباره توسعه طلبی و زیاده خواهی یک مستکبر تمکین نمی کنیم و تسلیم نمی شویم. ما دنبال امام حسین راه افتادیم و این انقلاب را به پیروزی رساندیم انقلابگران ما سینه ی خشک مقابل گلوله ی داغ داشتند. در جریان هشت سال دفاع مقدس دنبال امام حسین راه افتادیم . لبیک یا حسین گفتیم . خودمان را عاشورایی خواندیم و در جاده ی کربلا عزیز دادیم . جان دادیم و همه ی دنیا بر سر ما ریخته بود. در مقابل دشمن پیروز شدیم . در این مرحله هم ما دنبال سر امام حسین راه افتادیم . امریکا را به خاک مذلت می نشانیم . استکبار را نابود می کنیم . همانطوری که اکنون در آستانه ی نابودی قرار گرفته است. ولو اینکه تکه تکه بشیم ما این ذلت را قبول نمی کنیم. تکبیر
عضو مجلس خبرگان رهبری در ادامه بیان داشت : مقام معظم رهبری فرمودند : به اینها نزدیک بشوید اینها بد تر می کنند. و نمونه اش روشن شد. در این چند وقت اهانت هایی که اینها کردند . تحقیر هایی که اینه کردند . از اول انقلاب نکرده بودند. سه بار گفتند گزینه ی نظامی روی میز است. با کمال وقاهت رئیس جمهور امریکا می گوید ما یک مسکنی به ایران می دهیم. {شعار مردم: می جنگیم ، می میریم ، سازش نمی پذیریم}
آیت الله علم الهدی در پایان اینطور خاتمه داد : این جانباز های ما اجازه می دهند این تحقیر را ؟ این آزاده های ما که ده سال ، پانزده سال ، بیست سال در چنگ دشمن مقاومت کردند اجازه ی این تحقیر را می دهند ؟ این پدران و مادران شهیدی که بیست و چند سال است در داغ عزیزشان می سوزند به ما اجازه ی این حقارت را می دهند ؟ که یک نجس العین نا پاکی مثل رئیس جمهور امریکا ، یک گرگ درنده بیاید و بگوید ما مسکن می دهیم به ایران. {شعار مردم : مرگ بر امریکا}
اقامه ی نماز