هدف آمریکا از نفوذ در کشور استحاله ی انقلاب است
آمریکا نه جیب گشادی برای پول ما باز کرده، نه فضای بازی را برای نیروی انسانی ما فراهم کرده و نه به نفت ما چشم دارد، بلکه می خواهند برای استحاله انقلاب در کشور نفوذ کنند چرا که انقلاب سنگی بر سر راه آن ها در مسیر جهان خواری است و حرکت آن ها را در دنیا دچار دست انداز کرده است
به گزارش alamolhoda.com ، ظهر امروز جمعی از مسؤولان بسیج دانشجویی، اعضای بسیج اساتید و نیز مسؤولان دفاتر نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه های مشهد مقدس با حضور در دفتر امام جمعه با آیت الله علم الهدی دیدار کردند. وی در ابتدا بیان داشت:
إِنَّ الْمُلُوکَ إِذَا دَخَلُوا قَرْیَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَکَذَلِکَ یَفعَلون
چنین محفلی جزء نقطه های اوج آرمانی بنده بود که در یک جمعی شما بزرگواران بسیجی متعبد دلداده ولایت را در زیر سایه اساتید بزرگوار بسیجی و مسئولان نهاد و علمای متعهد نهاد مقدس نمایندگی رهبری در یک جمع زیارت کنم.
امام جمعه ی مشهد مقدس تصریح کرد: خدا را شکر می کنم بر این که این آرمان ما برآورده شد؛ این جمع بسیار جمع مبارکی است که امیدواریم خداوند متعال به همه شما عزیزان با نیت خالصی که در جریان رهداری تان در تکالیف اجتماعی دارید، توفیقات شایسته را عنایت کند.
وی افزود: در مسأله دانشگاه و فعالیت های اجتماعی آن، این مسأله برای بعضی از مدیران، مسئولان و اساتید هم مبهم مانده که رسالت حفاظت، نگهبانی و مدیریت فضای اجتماعی دانشگاه به عهده چه کسی است یا به تعبیری مسئولیت فرهنگی آن را چه کسی باید عهده دار شود.
عضو مجلس خبرگان رهبری بیان داشت: زمانی که بنده در دانشگاه امام صادق(ع) بودم، دکتر هاشمی گلپایگانی وزیر علوم بودند و می گفتند هنوز مشخص نشده مدیریت فرهنگی دانشگاه با رییس آن است یا نهاد نمایندگی رهبری؛ امروز هم یکی از دلایل به هم ریختگی فضای فرهنگی دانشگاه این است که این مدیریت مشخص نیست.
وی گفت: اگر بنا باشد دو مسئول از دو مجموعه بخواهند در فضایی مثل دانشگاه مدیریتی را اجرا کنند، این مسئولیت لوث شده و نتیجه نخواهد داد.
آیت الله علم الهدی تصریح کرد: مسأله تعریف معاونت فرهنگی برای دانشگاه از همان زمان راه افتاد؛ بنده به آن ها گفتم که اشتباه شما در این است که فکر می کنید دانشجو جوانان خامی هستند که باید از نظر فرهنگی مدیریت شوند در حالی که مدیر فرهنگی دانشگاه، دانشجویان هستند و جریان اجتماعی دانشگاه باید به دست دانشجو و استاد مدیریت شود که این نه وظیفه نهاد نمایندگی رهبری است و نه مدیریت دانشگاه.
اگر مدیریت دانشگاه بخواهد در حوزه فرهنگ فعال شده یا نهاد نمایندگی رهبری مسؤولیت را عهده دار شود، مسائل فرهنگی دانشگاه فرمایشی شده و چیزی که به عنوان جریان دستوری راه افتاد، کاربرد نخواهد داشت؛ اشتباه ما این است که دانشگاه را با پرورشگاه اشتباه گرفته و محیط دانشگاه را محیط تربیتی می دانیم.
امروز می بینیم حوزه مدیریت معاونت فرهنگی هیچ وقت در هدایت جریان فرهنگی و اجتماعی فضای دانشگاه موفق نبوده است؛ امکانات کم و زیادی را توزیع کرده و توانسته تدارکات کار فرهنگی را فراهم کند اما به عنوان مجری اثرگذار موفق نبوده است؛ نهاد هم مسؤولیت اجرای منویات رهبری در دانشگاه را به عهده دارد، نه یک جریان مدیریتی.
اگر مدیریت جریان فرهنگی بین دانشجویان و اساتید بوده و این جریان با هماهنگی آن ها پیگیری شود، دانشگاه از نظر رشد فرهنگی، سیاسی و اجتماعی موفق است.
تعبیر مقام معظم رهبری برای دانشجویان، افسر جوان مقابله با جنگ نرم است و افسری مقامی است که در عرصه پیکار پیش برنده بوده و نمی توان گفت جریانی باید او را از نظر فرهنگی اداره کند اما نکته مورد توجه در مسأله مدیریت دانشجویان و اساتید بر جریان فرهنگی دانشگاه این است که با توجه به اختلاف و تشتت آرا بین دانشجویان، چگونه می توان دانشگاه را اداره کرد؟ این مسأله هم مانند محور علمی دانشگاه است و همانطور که دانشگاه از نظر علم و فناوری پویا بوده و محل تضارب آرا است، در محور فرهنگی و اجتماعی هم باید به همین شکل باشد؛ فضای تضارب جریان ها و ایده ها باید وجود داشته باشد تا در نتیجه آن دانشگاه از نظر فرهنگی رشد کرده و در یک پویایی پیش رود.
مشکل امروز ما در دانشگاه ها که عمدتا در دانشگاه های مشهد دیده می شود، وجود جریان اکثریت قوی و نیرومند از عناصر و عوامل بی تفاوت در مسائل اجتماعی و فرهنگی است؛ بنده این مطلب را حساب شده عرض می کنم و باتوجه به این که 11 سال است در مشهد هستم و بالاترین حشر را با محیط دانشگاه داشته ام، این مسأله در دانشگاه های مادر مشهد یعنی فردوسی، علوم پزشکی، آزاد و پیام نور وجود دارد.
اگر مجموع جریان های دانشگاه اعم از اساتید و دانشجویان را در مسائل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی روی هم بریزند، از نظر عددی بیشتر از 15 درصد جمعیت دانشجویان نیستند، یعنی 85 درصد دانشگاه جمعیت دانشگاه های ما بی تفاوتند؛آن کسانی که پای قضیه هنجارها و ارزشها ایستاده و درجهت مقابل جریان ضد ارزش و ناهنجار فرهنگی و سیاسی کار می کنند، بیش از 15 درصد نیستند.
مشکل ما این نیست که در دانشگاه چه عده طرفدار جریان مثبت هستندند و چه عده طرفدار جریان منفی؛ مهم این است که عمده دانشگاهیان بی تفاوتند و به عقیده بنده این کثرت بی تفاوتی یک آسیب بزرگی است که جلوی رشد فرهنگی و اجتماعی را می گیرد
اگر قبول کردیم که مدیر فرهنگی دانشگاه اساتید و دانشجویان هستند و جریان فرهنگی دانشگاه باید با مدیریت آن ها جلو برود، هدایت گری به دست نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری انجام شده و تدارکات نیز توسط مدیریت دانشگاه تأمین شود، این اتفاق یکی از عوامل رشد، پیشرفت و تعالی اجتماعی فرهنگی و سیاسی دانشگاه ها خواهد بود.
نیروهای متدین ما از نظر انگیزه در برابر ضد ارزشی ها قوی تر و مقاوم تر هستند چرا که عنصر ضد ارزش مقاومتش تا مرز شکم و شهوت است و تا مرزی ایستادگی می کند که خودش از شهوت و شکم آبادی برخوردار باشد اما نیروی ارزشی ما تا پای جان خود می ایستد چرا که معتقد به دین، معاد و آخرت است و در راه خدا مقاومت می کند، لذا در عرصه توسعه ارزش ها نیروهای متدین قوی تر و جلوتر هستند.
اگر نیروهای متدین در فضایی موفق نبوده و به عقب رانده شدند، آسیب شناسی کنند چرا که حتما دارای مشکلی در درون خود هستند و این مسأله که می گویند به خاطر مخالفت های بیرونی موفق نشده اند، این یک عذر ناپذیرفتنی است چرا که میدان، میدانی است که شما از رقیب خود خیلی بالاترید.
شاهد زنده این عرض بنده، کربلا است که در یک طرف جبهه 120 هزار نفر بودند و در ظرف دیگرآن 72 یا نهایتا 120 نفر که اگر لشکر دشمن بر سر آن ها می ریختند، در حالت عادی بیش از 5 الی 10 دقیقه طول نمی کشید اما جنگ از طلوع آفتاب تا عصر روز عاشورا طول کشید و برای دشمن فرسایشی شد این در حالی بود که حداقل تلفات دشمن 5 هزار نفر بوده است.
تفاوت این دو لشکر در مرز فعالیت ها بود؛ مرز دشمن شکم و شهوت بود و به دنبال زندگی امن و امان و راحت در سایه قدرت یزیدی بودند اما طرف مقابل آمدند خود را فدای دین کنند، پس اگر احساس کردیم جریان دین مدار عقب ماندند، اشکال را در خودشان ببینند چرا که اگر دنبال آسیب شناسی در عوامل دیگر رفته و به تدارکات و امکانات بپردازند فرافکنی است؛ وقتی برای احیای دین خدا در این عرصه آمدیم طبیعتا تا پای جان می ایستیم.
مسأله ای که امروز رهبر به عنوان سوژه صددرصد خطری اعلام کرده اند، مسأله نفوذ دشمن است؛ از ابتدای انقلاب این عنوان در کلام امام(ره) و بیان رهبر معظم انقلاب به عنوان یک خطر معرفی نشده بود و این یعنی موقعیت فعلی ما اقتضای خطر نفوذ دارد.
این که تقابل ما با آمریکا کمی کمرنگ شد، طبیعتا آن ها به سمت ما راه پیدا کرده اند، نه ما به سمت آنها؛ گاه ما فضای آرام و امنی در رسانه پیدا کرده و رسانه ها را در خدمت خود می آوریم تا انقلاب را صادر کنیم، اما امروز چنین اتفاقی نیفتاده و دولتی های ما هم چنین ادعایی ندارند که در رسانه ها، مجامع جهانی و دستگاه های بین المللی نفوذ کرده ایم تا اهداف خود و انقلاب مان را به رخ دنیا بکشیم؛ حداکثر می گویند بینش مردم دنیا نسبت به ما عوض شده و ایران هراسی کم شده است.
ما روی برجام دیگر بحثی نداریم چرا که فرمایشات رهبر معظم انقلاب قول فصل بود؛ حرف ما این است که در نتایج همه این مذاکرات، رویارویی طرفین کمرنگ تر شده و دشمنی ما با آن ها زیر لایه خاکی قرار گرفته است، در نتیجه مجالی برای نفوذ دشمن فراهم شده که رهبری آن را به عنوان یک خطر اعلام کردند.
آقایان می گویند «به تمام هیئات اقتصادی خارجی که وارد کشور می شوند، می گوییم که ارتباطات اقتصادی ما با شما فقط برای تولید کار، اشتغال و سرمایه گذاری بوده و محصول آن هم برای استفاده طرفین صادر می شود» و این را راه اقتصادی دولت قرار داده اند؛ اما آیا واقعا دشمنان می خواهند بازار و منابع تولید ما را گرفته و منابع طبیعی ما را در اختیار خود قرار دهند؟ آمریکا برای هیچ کدام این مسائل نمی خواهد نفوذ کند؛ نه جیب گشادی برای پول ما باز کرده، نه فضای بازی را برای نیروی انسانی ما فراهم کرده و نه به نفت ما چشم دارد، بلکه می خواهند برای استحاله انقلاب در کشور نفوذ کنند چرا که انقلاب سنگی بر سر راه آن ها در مسیر جهان خواری است و حرکت آن ها را در دنیا دچار دست انداز کرده است لذا باید انقلاب را نابود کنند و فضای ضداستکباری موجود در جهان را با نابودی این انقلاب حل کنند.
سیدالشهدا(ع) هنگام قیام خود فرمودند «اسلام دچار استحاله شده است»، یعنی اسلامی که سر نیم متر پارچه در تقسیم بیت المال محاسبه داشته است، به جایی رسید که پس از 20 سال از مرگ پیامبر(ص)، خلیفه مسلمانان دخترش را عروس کرده و صدهزار مثقال طلا از بیت المال را به عنوان رونمایی به داماد خود می دهد، تا جایی که حزانه دار کلید خزانه را جلوی عثمان اتنداخت و گفت «من خزانه دار اموال مسلمین هستم یا خزانه دار اموال تو؟»
امام حسین(ع) از دل جنگ سخت، جنگ نرم بیرون آوردند و در آن جنگ دشمن را شکست دادند و اگر چنین کاری صورت نمی گرفت، اسلام از بین رفته بود؛ امروز هم دشمنان به دنبال استحاله انقلاب هستند، یعنی اسم نظام باقی بماند اما معیار های آمریکایی بر همه چیز مسلط شود.
منفذ نفوذ آن ها عناصر و آدم ها هستند؛ این را بدانید هیچ وقت آمریکا جاسوس وارد این کشور نمی کند چرا که مچ او را می گیرند و مانند قضیه جیسون رضاییان می شود که حاضرند چند نفر بدهند اما او را پس بگیرند و مسئولان امنیتی و قضایی ما راضی نمی شوند.
در تاریخ به ما نشان داده اند که تمام جاسوس گیری و مزدور گیری انگلیس از مجلس شورای ملی بوده؛ نه این که مزدور را وارد مجلس کنند بلکه از مجلسی ها برای خود مزدور می گرفتند؛ نمونه آن وثوق الدوله است که قرار داد 1919 را بدون آوردن به مجلس پذیرفت و اجرا کرد؛ قراردادی که رسما تصریح می کرد چون ما کشوری عقب افتاده و فاقد تجهیزات علمی هستیم، باید وابسته به قدرتی شویم و چون قدرتی بزرگتر از بریتانیا وجود ندارد، در تمام مسائل سیاسی و امنیتی و ... وابسته به انگلیس شویم.
راه مزدور گیری دشمن از مجلس است چرا که وقتی نماینده ای به مجلس می آید در ریل نظام افتاده و از همان افراد وزیر و سفیر به وجود می آید؛ این افراد نه نماز نخوان هستند و نه فاسق، اما زمینه فعلی، زاویه آن ها با رهبری است چرا که نقطه شاخص عداوت آمریکا رهبری بوده و هرکه با ایشان زاویه دارد بهترین نیرو برای مزدوری است.
در این انتخابات به جای این که به جان هم بیفتیم و سر لیست ها بحث کنیم، باید تلاش کنیم آدم زاویه دار با رهبری به مجلس نرود؛ سمت جریان ها نرویم که دانشگاه فضای درگیری جریان ها شود بلکه باید پایداری کنید که فرد زاویه دار با رهبری وارد نشود.