جلسه سیزدهم
درس خارج فقه
فقه حکومتی
جواز اقامه ی حکم در عصر غیبت
شنبه 11 مهر 1394
بسم الله الرحمن الرحیم
دلیل عقلی بر لزوم و ضرورت حکومت اسلامی در زمان غیبت
جهانشمولی در تشریع و تنفیذ
جهانشمولی اسلام دلیل بر استمرار حکومت در عصر غیبت است و این جهانشمولی هم در تشریع است و هم در تنفیذ؛ مقررات در اسلام باید برای همه مردم و همه زمانها تشریع شده باشد و نیز ابزار اجرایی آن هم باید برای هر قومی و هر زمانی دیده شده باشد، البته گاهی مانعی برای تنفیذ و اجرایی شدن احکام به وجود میآید مانند عصر غیبت که به قو ل شیخ طوسی رحمه الله: وجوده لطف وامامته لطف آخر و غیبته منا.
بنابراین در عصر غیبت هم تشریع احکام دیده شده است و هم ابزار اجرایی آن مهیا است، اما انسانها مانع تنفیذ و اجرایی شدن آن هستند، که این مانعیت یا ارادی است و یا غیر ارادی، که در صورت دوم این اشکال وارد است که چرا خداوند ابزار برداشتن مانع را فراهم نکرده است و تشریع ناقص است و در صورت اول انسانها مکلفند موانع اجرایی شدن احکام را بردارند و نقصی بر اسلام وارد نیست.
اشکال: انحصاری بودن حاکمیت در عصر غیبت برای معصوم
اگر بگوییم که احکام در عصر غیبت، منحصرا بایستی توسط معصوم اجرا شود، در این صورت مانع اجرایی شدن احکام در عصر غیبت، اسلام است، زیرا اسلام ابزاری را برای تنفید و اجرای احکام تدارک کرده که در یک زمانی حضور ندارد! در این صورت اسلام جهانشمول نیست، زیرا برای دوران عصر غیبت ابزاری برای اجرایی ساختن احکامش تدارک ندیده است و حداقل در حوزه تنفیذ فاقد جانشمولی است.
پاسخ:
در آیات زیادی اجرای احکام به عموم مردم واگذار شده است:
إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَاداً أَنْ یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلاَفٍ أَوْ یُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذٰلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیَا وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ [1]
وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُمَا جَزَاءً بِمَا کَسَبَا نَکَالاً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَزِیزٌ حَکِی[2]
الزَّانِیَةُ وَ الزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لاَ تَأْخُذْکُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ لْیَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ[3]
وَ إِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّى تَفِیءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ[4]
وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ وَ آخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَ أَنْتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ [5]
وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِمَا یَعْمَلُونَ بَصِیرٌ [6]
البته اینکه اجرای احکام و مقام تنفیذ به عموم مردم واگذار شده است به این معنا نیست که هرکسی حکم اجرا کند، بلکه به معنای این است که عموم مردم مکلفند قدرتی را تشکیل دهند که این قدرت احکام الهی را اجرا کند، زیرا در این صورت است که احکام اجرایی میشود و هرج و مرج هم به وجود نمیآید.
وجوب اقامه حکم در عصر غیبت
بنابراین همانطور که تشریع همگانی است، تنفیذ و اجرایی ساختن حکم هم همگانی است و همه مردم و قبایل جهان موظف به اجرایی ساختن احکام و ایجاد قدرت و تشکیلاتی هستند که بتواند احکام را اجرا کند، البته مردم این تشکیلات و قدرت را باید به کسی بسپارند که توان اداره و اجرا را داشته باشد و او کسی غیر از شخص معصوم نیست و در زمان غیبت مردم مکلفند برای اجرایی ساختن احکام [که براساس آیات شریفه به عهده مردم است] موانع غیبت را برطرف کنند و حکومت و تشکیلات اجرایی ساختن احکام را به او بسپارند و این وجوب اقامه حکم در زمان غیبت بر عهده مردم است.
اما اگر بگوییم که درست است که مردم مکلف به تنفیذ احکامند ولی چون معصوم نیست که به او تنفیذ کنند پس مردم دیگر تکلیفی ندارند، در این صورت تعطیلی احکام لازم میآید، یعنی از ابتدای عصر غیبت تا زمان حضور حضرت، اسلام تعطیل است که در این صورت اسلام دیگر جهانشمول نیست.
و غیبته منا
این سخن شیخ طوسی به این معنا است که مردم در عصر غیبت می توانند غیبت را برطرف کنند و سهمی در رفع موانع غیبت داشته باشند که در این صورت مکلفند. اگر سخن شیخ طوسی را اینگونه معنا کنیم که مردم عامل غیبت امام زمانند و همه مردم باید مجازات بشوند بازهم مردم در عصر غیبت موظفند زیرا الامتناع بالاختیار لاینافی الاختیار، البته اینگونه نیست و عامل غیبت امام زمان جهانی سازی حاکمیت اسلام است و چون امام زمان مسئولیت جهانی سازی حاکمیت الله را برعهده دارند تا زمان مهیا بودن شرایط نمیتوانند ظاهر شوند، البته ایشان قدرت و امکاناتی دارند که از آنها استفاده میکنند که یکی از آن امکانات، عمر طولانی است.
[1] . سوره مائده، 33.
[2] . سوره مائده، 38.
[3] . سوره نور، 2.
[4] . سوره حجرات، 9.
[5] . سوره انفال، 60.
[6] . سوره انفال، 39.