سیاست در قرآن
تفسیر آیات قرآن کریم با رویکرد سیاسی
این کتاب بر اساس سرفصل علوم سیاسی در دانشگاه تنظیم شده است
لحظه ی رونمایی از کتاب
پیشگفتار
از مهمترین اموری که ذهن اندیشمندان مسلمان را در حوزههای مختلف علوم به خود مشغول ساخته است, تحقیق و پژوهش برای کشف نظر دین مبین اسلام پیرامون موضوعات و مسائل گوناگون است. آیات قرآن کریم که در بیان معروف رسول گرامی اسلام یکی از دو امانت به جای مانده آن حضرت دانسته و تمسک به آن, راه نجات از گمراهی معرفی شده است[1]، مهمترین منبع مورد رجوع, جهت کشف نظر شریعت اسلام پیرامون مسائل مختلف است.
بررسی موضوعات گوناگون از منظر قرآن مجید به دو طریق میتواند صورت پذیرد: در شکل اول, آیات مرتبط با موضوع مورد نظر به ترتیب سُوَر مصحف شریف مورد بررسی قرار میگیرند، مثل این که در باب فضیلت علم و دانش, آیات مبارک مرتبط با این موضوع را از ابتدای سوره مبارکه فاتحه تا سوره ناس از نظر میگذرانیم. در روش دوم، ترتیب بحث از خارج آیات کریمه اتخاذ میگردد و بعد آیات مرتبط با ریز موضوعات مورد نظر بدون توجه به محل وقوع آنها در قرآن، انتخاب و بررسی میشوند. نوع بررسی آیات سیاسی ـ اجتماعی قرآن و روش تفسیری ما در این نوشتار بر اساس شکل دوم است و سیر بحث, ترتیب انتخاب و گزینش آیات بر اساس بحثهای علوم سیاسی است، زیرا آیات سیاسی ـ اجتماعی قرآن آیات منقّح و مشخصی نیستند تا بتوان بر اساس ترتیب سُوَر آنها را بررسی کرد. گذشته از آن که آیات بسیاری وجود دارد که در نظر یک فرد یا جریان آیات سیاسی تلقی میشود و در اندیشه گروهی دیگر خیر.
تفاوت آیات سیاسی قرآن با آیات اجتماعی آن: آیات سیاسی و آیات اجتماعی قرآن در دو حوزه کاملاً جدا بررسی میشوند، چون حوزه اجتماعیات و سیاسیات دو حوزه مجزاست. در قرآن کریم بیشتر آیاتی که قابلیت تطبیق بر مسائل اجتماعی دارند، مشخص و روشنند، همانند آیات سوره مبارکه حشر که شماری از مسائل اجتماعی در آنها آمده است. لیکن آیات سیاسی قرآن واضح و شفاف نیستند. چه بسا یک آیه شریفه را از جهات گوناگون بتوان تفسیر سیاسی کرد, گرچه در ظاهر هیچ ارتباطی با مسائل سیاسی نداشته باشد. ادعای ما این نیست که در این نوشتار تمام آیات سیاسی قرآن بیان گردیده است؛ بلکه دقت نظر دوباره همراه ذوق و سلیقه در آیات کریمه، میتواند برداشت سیاسی از آیاتی دیگر را به دست دهد.
نیز یادکردنی است که در توضیح آیات سیاسی قرآن, تنها آیاتی که به طور مستقیم با مسائل سیاسی ـ اجتماعی مرتبطند بررسی نمیشوند؛ بلکه لازمِ تفسیر آیات سیاسی, بهرهگیری از آیات دیگری است که هر چند به طور مستقیم با مسائل سیاسی مرتبط نیستند, در فهم اندیشه سیاسی اسلام بسیار مؤثرند، از این رو بحث کامل درباره مباحث سیاسی باید با بهرهگیری از همه آیات مرتبط با موضوع صورت پذیرد.
اندیشه سیاسی اسلام در قرآن: اندیشه سیاسی هیچ مکتبی نمیتواند از اصول پذیرفته شده آن مکتب درباره هستیشناسی جدا باشد، زیرا بنیان هر اندیشه سیاسی از چهار شناخت تشکیل میشود که در یک سلسله طولی قرار دارند و به هستیشناسی ختم میشوند: جامعهشناسی، حیاتشناسی، انسانشناسی و هستیشناسی. معنای طولی بودن این سلسله این است که اندیشه سیاسی، بر جامعهشناسی و شناخت ماهیت جامعه مبتنی است و این تفکر و اندیشه، بر زندگیشناسی و شناخت واقعیت حیات و زندگی در این جهان مبتنی است و شناخت واقعیت زندگی و حیات بر انسانشناسی، و انسانشناسی بر هستی شناسی:
در هستیشناسی مکتب اسلام، هستی مخلوق یک خالقِ صاحب اراده و حکیم است و در این باور دو عنصر اعتقادی دیگر میگنجد: یکی اینکه جهان هدفمند است و دیگر آن که موجودات جهان تحت مدیریت دقیق همان پدیدارنده حکیم اداره میشوند، از این رو در کانون اندیشه و عقاید انسانهای خدا باور اعتقاد به ربوبیت خدا، همتای باورمندی به خالقیت اوست.
در قرآن کریم 242 بار واژه « ربّ » برای مبدأ هستی آورده شده است که از این تعداد 42 بار به صورت « ربُّ العالمین » و بقیه به صورتهای « ربُّ الناس »، « ربُّ العرش »، « ربُّ السماوات و الارض »، « ربُّ کلِّ شیء » و مانند اینها ذکر شده است. در معنای رب گفته شده که مالکی است که تدبیر امور مملوکش را نیز بر عهدهدار است.[1] در زبان عربی نیز « رب » به بزرگ یک قوم که بر آنها حکومت میکند: « ساسَهم و کان فوقَهم » ترجمه شده است.[2] در قرآن به دفعات تصریح شده که خداوند رب هستی است: ] تبارک الله رب العالمین [.[3]
با توجه به اینکه انسان جزئی از هستی است پس تحت ربوبیت حق قرار دارد و لازم ربوبیت خداوند نسبت به انسان این است که خداوند تمام شئون ساختاری و زندگی او را مدیریت کند. به همین جهت ذات مقدس پروردگار حاکمیت خود را نسبت به انسان مبتنی بر ربوبیت خویش میداند و میفرماید: ] ذالکم الله ربکم له الملک [[4] و در کنار ربوبیت خود نسبت به توده انسان که « ناس » گفته میشود، حاکمیت مطلق را که در زمان نزول قرآن پادشاهی بوده است، برای خویش قائل شده، میفرماید: ] قل اعوذ برب الناس* ملک الناس [.[5]
مبدأ ربوبیت حق متعالی موجب میشود که برای ربوبیت و مدیریت جامعه بشری، همانند سایر اجزای هستی برنامه و طرح هدایتی تشریع کند و همین، نقطه افتراق اندیشه سیاسی دینی از اندیشه سکولار است، زیرا در اندیشه سیاسی دینی مدیریت و ربوبیت هر جزئی از هستی باید متناسب با آن باشد و ربوبیت و مدیریت متناسب با جامعه بشری مدیریت تشریعی است و این چیزی است که مورد قبول اندیشه سکولار نیست.
مباحث مربوط به اندیشه سیاسی دینی از منظر قرآن را درباره پنج موضوع پی میگیریم: 1. منشأ دولت؛ 2. فرایند تحقق دولت؛ 3. اهداف و کارویژههای دولت؛ 4. رابطه دولت و مردم؛ 5. حوزه اختیارات دولت. در میان این موضوعات، بحث منشأ دولت را به جهت گستردگی مباحث زیر مجموعه که در محل خود تبیین خواهد شد در قالب سه بخش و بقیه موضوعات را در یک بخش به ترتیب و با عناوین ذیل از نظر میگذرانیم:
بخش اول: حکومت و دولت از منظر قرآن
بخش دوم: مظاهر اجرایی حکومت از منظر قرآن
بخش سوم: عناصر حکومت و دولت از منظر قرآن
بخش چهارم: فرایند تحقق در زندگی اجتماعی از منظر قرآن
بخش پنجم: اهداف و کارویژههای دولت از منظر قرآن
بخش ششم: رابطه دولت و مردم از منظر قرآن
بخش هفتم: حوزه اختیارات دولت از منظر قرآن
1. المیزان، ج1، ص21.
2. تاج العروس، ج2، ص6.
3. سوره اعراف، آیه 54. < پر برکت ( و زوالناپذیر ) است خداوندی که پروردگار جهانیان است >
4. سوره زمر، آیه 6. < این خداوند رب شما است که سلطان وحاکم ملک وجود اوست >
5. سوره ناس، آیات 1 و 2. < بگو: پناه میبرم به پروردگار مردم ¯ به مالک و حاکم مردم >
1. C قَالَ رَسولُ اللهِ : إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا: کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی. وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ B < رسول خدا فرمود: شما را ترک میگویم و دو امانت گرانبها در میان شما باقی مینهم؛ مادامی که به آن دو تمسک جویید, هیچگاه گمراه نخواهید گشت: کتاب خدا و عترتم ـ اهل بیتم ـ ( این دو، امانتند ) که هیچگاه از هم جدا نخواهند گشت تا آن هنگام که در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند > ( این کلام نورانی به تواتر معنوی در بسیاری از کتابهای روایی فریقین نقل شده است، از جمله ر.ک: کتب شیعی: الکافی، ج2، ص414. ارشاد القلوب, ج1, ص131؛ الاقبال, ص454؛ تحف العقول، ص425. الاحتجاج، ج1، ص262. بحارالانوار, ج2, ص99, 103, 225. از کتب عامه: مسند احمد بن حنبل، ج3، ص14؛ صحیح ترمذی, ج5, ص622, ح3788؛ المعجم الکبیر، ج3, ص66 )